زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

۱۳۴ مطلب با موضوع «ادبی نوشت :: داستان نوشت» ثبت شده است

چند روزی تا عید نموده۰۰۰

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۲۶ ب.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

روزهای جمعه وضو می گرفت، میرفت توی آشپزخانه در را می بست،

 برای کمک به من، آشپزخانه را می شست.

 شهید امیر صیاد شیرازی

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

4داستان 1 دقیقه ای...

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۱ ق.ظ

وبلاگ جامانده ام تنها نوشت

داستانک اول:
یه پدری پسر بچشو برد بیرون
پسره دست باباشو ول کرد و جلوتر رفت
حواسش اونطرف بود و ندید یه چاله جلوشه
باباش دوید و دستشو سفت گرفت و کشید عقب
یه آزاداندیشی گفت: تو یعنی به پسرت اعتماد نداشتی؟چرا نمیزاری خودش تصمیم بگیره؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

به خاطر خدا بمان نه به خاطر من

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۰۱ ق.ظ

وبلاگ ایثار و شهادت نوشت

چند روایت عاشقانه از کسی که زندگی اش با جنگ های نامنظم و چریکی گره خورده بود

«از جنگ بدم می آید». بارها و بارها این جمله را با خود تکرار کرده بود و گاهی هم به این طرز تفکر می خندید و با خودش می گفت اصلاً مگر کسی هم پیدا می شود که از جنگ خوشش بیاید؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نجات سلمان ع از شیر دنده

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۴۷ ق.ظ

وبلاگ آفتاب پنهان ولایت وامامت علی بن ابیطالب نوشت

امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان حضرت در سنین جوانی بود ، سلمان  ( رضوان الله علیه ) در حیاط  آن خانه لباس خود را می دوخت ، حضرت دانه خرمائی به طرف او رها کرد .

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

دست از سرم بردارید!

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ

وبلاگ خاطرات چادر مشکی نوشت

چند روز پیش بود داشتم در خیابان انقلاب راه می رفتم عجله داشتم به کلاس 8 صبح برسم

و مغزم مثل همیشه هی حرف می زد هی حرف میزد و اگر جلویش را نمی گرفتم ان قدر حواسم را پرت می کرد که با کله وسط پیاده رو می افتادم!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 19

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

برای چندمین بار سر از آب بیرون آوردم . در حالی که از زنده ماندن خود در حیرت بودم  با خود می گفتم مرگ هم به این راحتی نبوده! ناخود آگاه دستانم را دوباره به قایق واژگونه چسبانده بودم ولی وضعیت بسیار شکننده بود و لحظه های هولناکی را  در انتظار خودمان می دیدم .

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

صرفاً جهت اطلاع؛ مغزهای فراری !!!

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۵۸ ب.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

نکته: یکی از خلبان هایی که خودش دوره آموزشی هواپیماهای آموزش اف 4، اف 5  و اف 6 را در آمریکا دیده بود، تعریف می کرد که آمریکایی ها بیشترین ارتفاع پروازشان با هواپیمای اف 4 ، 35 هزار پا بود، اما وقتی از شهید عباس اکبری امتحان گرفته بودند، او تا ارتفاع 50 هزار پا پرواز کرده بود. همان موقع ژنرال حیرت زده آمریکایی گفته بود: « به ایرانی علم را بده، ببین چطور عمل می کند»!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

شب یلدای ما

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

مادر بزرگ می گفت: انار میوه بهشتیه، اما فقط یک دونه اش.

همیشه شب یلدا یک انار را چهار قاچ می کرد و به من، زهرا، علی و حسین می داد.

امسال من، زهرا، علی و مادر بزرگ بودیم و عکس حسین!!!!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

جا تنگ بوده است یا ما اضافه ایم !؟

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

تنبیه کسانی که برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کردند، سنگین بود!!!!

 به دستور سروان خلیل، من و حیدر هرکدام به هفتاد ضربه کابل محکوم شدیم. حامد حیدر را زد و ولید مرا. وقتی هفتاد ضربه کابل را نوش جان کردیم، حیدر با همان لهجه ترکی و دوست داشتنی اش دوبار تکرار کرد: « سیدی! سنی ننه وین جانی ایکی دانا شالاق ویر؛ جون مادرت دو تا کابل دیگه هم بزن! »

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 17

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

فرمانده گروه (شهید عباسی) گفت هیچ چاره ای نداریم جز اینکه این نقطه ی خطرناک را ترک کنیم ، چون درمحاصره ی آب و در معرض دید پاسگاه های عراق قرار داریم اگر هوا روشن شود به راحتی می توانند ما را نابود کنند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

اسکندر و مردم دانا

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ق.ظ

وبلاگ طلبه سایبری نوشت

میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 16

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

به نظر می رسید که نیروهای دشمن درون پاسگاههای مستحکم ،  ما را تحت نظر دارند و منتظر هستند که ما به آنها نزدیکتر شویم . ظاهراً چندان تمایل نداشتند که  روی آب با ما  بجنگند. در آن محوطه ی کوچکی که ما قرار گرفته بودیم آنها به آسانی می توانستند با چند قایق و یا با استفاده از آرپی چی  و تیربار ما را نابود کنند ولی نمی دانم چه نقشه ای داشتند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

دختر باید بسیجی باشه

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

بی سیم زدند که بیمارستان صحرایی را گرفته اند، دو دستی زد توی سرش:

« یا جده سادات! آبجی ام! حالا جواب ننه ام رو چی بدم؟ ».

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 14

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

حدود یک کیلومتر به دهکده مانده بودیم که یکی از قایق ها در نیزارها گیر کرد و متوقف شد و شاید لحظه ی عملیات فرا رسید ولی ما همچنان در کنار آن قایق منتظر بیرون آمدن، بودیم. ولی دیگر جای تامل و صبر نبود. ما همراه با قایق فرماندهی تصمیم به حرکت گرفتیم ولی بعد فکر کردیم که اگر کاری بکنیم این قایق هم بیرون بیاید و درست شود خیلی عالی می¬شود.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

حال من را خوب می کند ...

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ

وبلاگ خاطرات چادر مشکی نوشت

کنار آدم هایی که با خاطرات چادر مشکی و ریحانه و چادر مشکی و این حرفا رسیدند اینجا یک نفر هست که با سرچ "می خواهم از شر چادر راحت بشوم" ! رسیده اینجا ! 

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

مواظب ظلم هایی که به خودتون می کنید باشید!

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ب.ظ

وبلاگ خاطرات چادر مشکی نوشت

من رو تصور کنید با لوله های کاغذ توی دستم با استرس یک هفته ای

با دو شب از استرس نخوابیدن تا صبح

8 صبح اولین تحویل پروژه ی ارشد!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

برترین تیلت

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۴ ق.ظ

وبلاگ یا مهدی ادرکنا نوشت

روزی دختر شیخ یک تبلت گوگل نکسوس بخرید و بر شیخ عرضه نمود!
شیخ بگفت: این تبلت که خریدی اولین کاسر چه کردی؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

برزخ

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۴ ق.ظ

وبلاگ صهباء نوشت

امیر مؤمنان‌ فرمود: فرزند آدم‌ وقتیکه‌ به‌ آخرین‌ روز دنیا و اولین‌ روزآخرت‌ می‌ رسد، مال‌ و فرزندان‌ و اعمالش‌ در نظر اومجسم‌ می‌ شود! نخست‌ متوجه‌ اموال‌ خود می‌ شود و به‌ او می‌ گوید: بخدا سوگند! من ‌برای‌ جمع‌ آوری‌ و حفظ‌ تو، بسیار حریص‌ بودم‌ و زیاد بخل‌ ورزیدم‌! حال‌ چه‌ کمکی‌ می‌ توانی‌ به‌ من‌ بکنی‌؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 13

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

 در طول مسیر به راحتی دست هایمان را از قایق بیرون می بردیم  وبه آب می زدیم . و با رسیدن وقت اذان ظهر از آب صاف و زلال هور وضو ساختیم و به نوبت در داخل قایق به صورت نشسته  ونماز ظهر و عصر را خواندیم. بعد از نماز  بچه ها خود را جمع و جور و سلاح ها را مرتب کردند و آرایش مخصوصی گرفتند و بنا به دستوری که از سوی فرماندهی ابلاغ شد  قایق هایی که تیربار داشتند تیربارهای خود را در قسمت جلویی قایق نصب کردند و تیربارچی ها به صورت آماده و با حالت تیراندازی در پشت تیربار قرار گرفت و همچنین  آرپی جی زن های هر قایق، حالت مخصوص به خود گرفتند و تک تیر انداز ها نیز رو به بیرون قایق حالت  آماده  به شلیک در آمدند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

شهید علی اکبر بیگدلو

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۹ ب.ظ

وبلاگ کندو نوشت

حاجی ۶۳ سالش بود که اعزام شد به جبهه. از وقتی که برگشته بود جور دیگری به اطراف نگاه می کرد.

اولین مرخصی که اومده بود وقتی زیرش تشک انداختم دلخور شد و گفت: حاج خانم وقتی جبهه بودم با این دوتا چشمام دیدم که بسیجی ها شبها رو خاک می خوابن. من اینحا چطور می تونم روی این تشک نرم بخوابم. 

خاطرات همسر شهید حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر بیگدلو 

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر