کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۳ ق.ظ
مسئول دفتر ایت الله یزدی می گوید نیم ساعته مصاحبه را تمام کنید، سوالات هم قرار بود سمت و سوی شعار سال را داشته باشد اما زمانی که برای آیت الله یزدی می گویم قرار است این گفتگو برای مبلغین ماه رمضان منتشر شود ایشان نیز سمت و سوی مباحث خود را به تبلیغ دین می برند، من نیز از فرصت استفاده کرده و سوالات سیاسی طلبه ها را از آیت الله جویا می شوم، یک ساعت می گذرد و گفتگو ادامه دارد و انرژی آیت الله یزدی در نوع خود جالب توجه است اگر وقت اذان نبود شاید این مصاحبه طولانی تر می شد و البته ایشان می خواهد بخشهایی از گفتگو منتشر نشود و من نیز چنین میکنم.

با توجه به ایام ماه مبارک رمضان و هجرت طلاب و روحانیون برای تبلیغ چه توصیههایی برای طلاب و مبلغین دارید؟
اولاً تبلیغ در دنیای امروز، حرف اول را میزند، انواع و اقسام وسایل تبلیغی چه صوتی و چه تصویری و چه فضاهای حقیقی و چه فضاهای مجازی، فوقالعاده نقش دارد و موثر است. و به همین جهت، مقام معظم رهبری، هم به جهات مسأله، هم نسبت به مسأله تبلیغ و مسائل تبلیغی توجه فرمودند.
اما در بین اقسام تبلیغ، تبلیغ چهره به چهره و صحبت کردن یک فردی با جمعی رو در رو، معمولاً اثر بیشتری دارد. این همان روشی است که معمولاً طلاب محترم، در ایام تبلیغ انجام میدهند. از این جهت این فرصت در ماههای مختلف، به خصوص ماه مبارک رمضان هست که مسائل مورد ابتلاء و نیازی را که جامعه دارد و مستقیماً با آن درگیر است انجام میشود. توجه به نسل جوان، ضرورت بیشتری دارد تا توجه به کسانی که در سنین بالاتری هستند. زیرا افرادی که در سنین جوانی هستند، هنوز شخصیت آنها ساخته و محکم نیست، اعتقادات و یا تفکر و روش زندگی، آنها را به راحتی میشود تغییر داد. اما افراد مسن، ساخته شدهاند و به راحتی نمی شود تفکراتشان را تغییر داد.در روایات ما مثال میزنند به یک درختی که کهنسال باشد با یک شاخهای که جوانه و نهال باشد به راحتی میشود درست کرد. به همین جهت هم دشمنان اسلام و دشمنان کشور بیشتر نسل جوان را هدف قرار میدهند از طرق مختلف مانند ماهواره و سی دیهایی که هست و جشنهایی که گرفته میشود، ابزار و وسایل دیگری که برای جوان جاذبه دارد، فریبنده است و اعتقادات او را در حقیقت آسیب میرساند. کم نیستند، جوانهایی که در خانواده مسلمان، پدر مسلمان، با شرایط خوب زندگی میکنند، اما به دلیل وجود ماهواره، اینترنت یا سی دیهای مبتذل، میبینید که در مسائل مذهبی، تردیدهایی برایش ایجاد شده است، سستی در قطعیات، یا مسائل اعتقادی، برایشان به وجود آمده است. این نشان دهنده این است که باید، به این نسل، عنایت داشته باشیم. برای ساختن شخصیت دینی جوان ها، باید بیشتر توجه کرد. اولویتهای سوم و چهارم، مسائل اعتقادی و زیربناهای فکری در رده اول قرار دارد، نکته دوم، این است که باید با جوانها به زبان خودشان حرف زد، نه با زبان پیرمردها. به عبارت دیگر، با آنها با توجه به شرایط و محیطی که دارند باید صحبت کرد، بحثهای پیچیده فلسفی را باید کمتر مطرح کرد. بحثهای نصیحتی و موعظهای که در قرآن کریم هم به چشم، میخورد استفاده کرد. البته در قرآن، درست است، که به هر سه قسمت اشاره شده (ادعو بسبیل رهبی.....) مرحوم فیض کاشانی، حکمت را در اینجا، فلسفه تعبیر نکردهاند، بلکه حکمت را قسمتی از موعظه در نظر گرفتهاند. درست است که در کنار موعظه قرار گرفته اما قسمتی از آن است. در موعظه بیشتر با ذکر مثال و ذکر تاریخ نمونهها صحبت میکنند، اما در حکمت، میشود استدلال هم آورد. به هر ترتیب در اسلام، دعوت به هر سه قسمت، مقدور است اما جوان امروز را باید به زبان خودش دعوت کرد. مثلا اگر از کلاس، باز بمانی به شما مدرک نمیدهند و برای درس خواندن شرایطی لازم است، زمان و کلاس دارد. در مسائل دینی هم همینطور است با تشویق و تنبیه و با زبان خودش باید رفتار کرد. مثلا در محله خودتان، میبینید نوجوانی که خانوادهاش به او توجه نداشتند و او از سایتهای مختلف اینترنتی استفاده کرده است، بلوغ زودرس برایش اتفاق افتاده است. شما رابطه بعضی از دختر و پسرها را که بعضاً به جاهای بد و نامطلوبی میرسد و باعث فساد میشود را میبینید. ذکر نمونه و مثال در تبلیغ، نقش موثری میتواند داشته باشد. حالا من منظورم این است که باید، با جوان به زبان خودش توجه و صحبت کرد.
باید بگویم که مسئولیت خانوادههای امروزی با گذشته خیلی تفاوت کرده است، در گذشته بخاطر این که محیط بیرون، محیط آرامی بود، محیطی بود که با خانواده سازگاری بهتری داشت، ولی امروز متاسفانه محیط بیرون آلودگی بیشتری دارد و اگر خدای ناکرده پدر و مادرها مراقب نباشند، میبینیم که اثرات خوب خانواده، تحت تاثیرات محیط مسموم بیرون، قرار میگیرد یا به تعبیر فنی، قدرت سازندگی بیرونی، بیشتر از قدرت سازندگی درونی شده است و موجب انحراف میشود. حتی متاسفانه، بعضا میبینید که خانوادهای روحانی است و فرزندشان گرفتار این مسائل شده است. من نمونه سراغ دارم، چه در خانواده روحانی و چه در خانواده غیر روحانی، یادم هست به یک پدری گفتم، شما که در اتاق را میبندید و پسرتان تنها در اتاق با اینترنت و کامپیوتر است، میدانید ممکن است چه فسادهایی برایش پیش بیاید؟ خیلی تعجب کرد، گفت: منظورتان چیست؟ گفتم چطور شما متوجه نیستید؟ معمولا از ساعت دوازده شب به بعد، وسایل ارتباطی، جوانهای ما را هدف قرار میدهند. بیشتر هم، روی جوانها و غریزه جنسی کار میکنند. اتفاقا زمان زیادی، طول نکشید که من دیدم بین آن پدر و پسر اختلاف پیش آمد و معلوم شد، پسر دختری را از طریق شبکههای مجازی پیدا کرده است و قصد ازدواج دارد. من با آن پسر صحبت کردم معلوم شد که دختر، مذهب دیگری دارد و پسر میخواهد با او ازدواج کند و میگوید، میخواهم آن دختر را مسلمان کنم. موضوع را با پدر مطرح کردم، پدر گفت اگر پسرم میخواهد من کمک کنم باید به حرف من گوش کند و اگر با آن دختر ازدواج کند، من از پسرم حمایتی نخواهم کرد. این جوان، دید شغل و درآمدی ندارد، ناچار است از کمک پدر استفاده کند. من کمی پسر را نصیحت کردم خوشبختانه پذیرفت و با یک خانواده مسلمان وصلت کرد. الان شکر خدا زندگی آبرومندانهای دارند. این نمونههایی است که آدم در جامعه میبینید. فضلای محترم، در ماه رمضان در مساجد حضور دارند، مسجد و گرمی حضور افراد را غنیمت بدانند و مشکلات اصلی را مورد توجه قرار دهند.
رابطه یک طلبه با نظام در تبلیغ چگونه باید باشد و از چه چیزی دفاع کند؟
سوال بسیار به جایی است. اینکه بطور کلی، روحانیت ما چه رابطهای با نظام داشته باشد، در درجه اول تا رهبر داریم، هیچ مشکلی نداریم. باید به رهبر نگاه کرد. راه رهبر و پشت سر رهبر حرکت کرد. اما میدانیم چیزهایی است که رهبر، محظور دارد وارد آن شوند. اما برای دیگرانی که پشت سر رهبری هستند این محظوریت وجود ندارد، از این جهت مسائل شرعی کلی مثل امر به معروف و نهی از منکر، مثلا وقتی یک روحانی، یک منکر قطعی را با شرایطی که در فقه تبیین کردند تشخیص داد، نمی بایست درنگ کند، بلکه باید امر به معروف و نهی از منکر کند. البته باید احترام شخصیتها را نگه دارد. حالا فرض کنید وزیر ارشاد در دهه فجر جشن گرفته است، تحت عنوان جشنهای دهه فجر، بعد میبینید خدایی ناکرده در آن جشن انحرافی دیده میشود، روحانی محترم وظیفه دارد در صحبت هایش بگوید، آقای وزیر، مراقب باشید وقتی برای مردم، در کشور اسلامی و به عنوان وزیر جمهوری اسلامی جشن میگیرید، دیگران هم به شما نگاه میکنند و خیال میکنند، کار جایزی است. ولی مسلمات شرعی را نمی توان جابجا کرد، شما نمی توانی بعنوان جشن دهه فجر، حرامی را جایز بدانید یا فرض کنید، یک کتاب یا یک نشریه را که علیه اسلام و ضد انقلاب است، حق ندارید ترویج کنید، شما باید آن را جمع کنید. پس اگر از من میپرسید، باید بگویم که مبلغینی که از حوزه قم به سراسر کشور میروند و با مردم کشور روبه رو هستند، باید مطابق مبانی شرعی، ادب را رعایت کنند، سب و لعن نباشد. با استناد، کارهای اشتباه را تذکر دهند. برای امر به معروف و نهی از منکر، باید به این مسائل توجه داشته باشید، خصوصا که رو به تابستان هستیم و من بعضا در شعارهای ضد انقلابها دیدهام که برخی میگویند، گرما است تا حجاب را تضعیف کنند. باید به مسئولان تذکر داد. امام رضوانالله تعالی علیه در یکی از سخنانشان فرمودند که ما برای آب و نان انقلاب نکردیم ما برای دین مردم انقلاب کردیم، ما برای اخلاق مردم انقلاب کردیم. البته معنایش این نیست که به آب و نان مردم بیتوجه باشیم، مجلس شورای اسلامی، دولت و قوه قضائیه، وظیفه دارد، در راستای رفاه مردم حرکت کند.
پس رابطه روحانیت و نظام، اول آن که، کلیاتی که رهبری تبیین میکنند، باید ملاحظه شود. باید پشت سر رهبری، حرکت کنیم. اما اینطور هم، تصور نکنیم که وقتی رهبری، در مورد مسئلهای صحبتی نفرمودند، ما هم بیتوجه باشیم و حرفی نزنیم. من دقیقا خاطرم هست، من مسئول بخش سیاسی جامعه مدرسین بودم، وقت ملاقاتی با آیتالله خامنهای گرفتیم و با برخی از دوستان جامعه مدرسین، به دیدار ایشان رفتیم. آن زمان رییس جمهور بودند از جمله نکاتی که ایشان در آن جلسه گفتند این بود، که فرمودند ممکن است مسئولین رده بالای مملکت محظوراتی داشته باشند، محظورات بینالمللی یا غیره، ولی شما که در بخشهایی مثل جامعه مدرسین کار میکنید یا دیگر واحدهای آزاد، مثل حوزه علمیه یا طلبهای که مسئولیت دولتی ندارد لزومی ندارد ملاحظه دولت را بکند، البته نباید با دولت پرخاش کند و در مقابل دولت بایستد، مگر اینکه رهبری در مقابل دولت بایستد که در اینصورت باید پشت سر رهبری حرکت کرد. مثلا در تاریخ سی ساله گذشته، نمونههایی داشتیم مانند وزیر یا اشخاصی که رهبری مقابله مستقیم با آنها داشت. مثلا بنی صدر که رئیس جمهور بود، بیکفایتیش از طریق قانون اجرا شد. من آن زمان در مجلس بودم که امام هم حکم بیکفایتی را که مجلس رای داده بود را امضا کرد و بنی صدر کنار گذاشته شد. دیدیم که الان چه وضعیتی پیدا کرده است و معلوم شد چه افکار خطرناکی داشته است. حالا زیاد حاشیه نرویم، در حوزه آخوندی هم مواردی داشتیم که امام وارد میدان شدند و مقابله کردند، اگر وارد میدان نشده بودند خدا میداند چه خطراتی میتوانست برای جامعه داشته باشد. میبایست نظرات رهبری را رعایت کرد و ثانیا امر به معروف و نهی از منکر، چیزی نیست که انسان صبر کند تا کسی واکنش نشان دهد بلکه باید گفت، حالا گاهی نیروی انتظامی را مخاطب قرار میدهید با منکر باید برخورد کرد و از معروف باید حمایت کرد با نظام نباید درگیر شد مگر اینکه رهبری درگیر شود. یک روحانی امروز باید زمان و مکان را به خوبی بشناسد، مثلا روحانی که در تهران تبلیغ میکند با روحانی که در اصفهان و یا در یک شهر کوچک که اقوام مختلف یا برادران اهل سنت زندگی میکنند یا احیانا دشمنان دینی حضور دارند، شما نباید دشمن را تحریک کنید، ولی میشود حقایق را بگونهای طرح کرد که تنش ایجاد نشود. من در یک شهری، دوران طاغوت که اهل سنت حضور داشتند، در تبعید بودم میرفتم بازار و در مغازهها با مردم صحبت میکردم. رفتم در مغازه یکی از برادران اهل سنت گفتم شما میدانید ما چرا اینجا آمدیم و جریان چیست؟ آقای خمینی چه میگوید؟ برادر سنی آدم خیلی خوبی هم بود به من گفت، حقیقتش را اگر بخواهید این مغازه شیعه است، این مغازه سنی است، ما همه برادریم و باهم به خوبی زندگی میکنیم، در این بازار هیچ وقت دعوا هم نیست، حتی مسجد همدیگر هم میرویم، نماز هم میخوانیم، اما فلانی نمی گذارد ما باهم دوستانه زندگی کنیم و اسم رئیسشان را گفت که آقایی بود که من در تاریخ با او برخوردی داشتم، پیغام به او دادم که مشروب فروشی را که به مسجد چسبیده است را تعطیل کن یا حداقل چند مغازه دورتر از مسجد منتقل کن. بنابراین مبلغ، باید به زمان و مکانی که تبلیغ میکند توجه داشته باشد به زمان تبلیغ توجه کند به مخاطبان توجه داشته باشد. و تفاوتها را بشناسد از این رو هرکسی هم نمی تواند مبلغ باشد ما برای ساختن مبلغ باید او را با مباحث جامعه شناسی، روانشناسی آشنا کنیم تا یک مبلغ، خطا یا اشتباهی را مرتکب نشود. نمونهای را داشتیم بخاطر عدم تدبیر، درگیری ایجاد شده بود و مبلغ را بیرون کرده بودند.
مسئولان اعزام مبلغین، در انتخاب مبلغین هم باید دقت کافی را داشته باشند، باید دورههای لازم را ببینند، در این دورهها باید تفاوت شهرها و مکانهای مختلف را در نظر گرفت.
رفتار طلبهها در تبلیغ چگونه باید باشد تا مردم واقعا بدانند طلبه دغدغه دین دارد و اهل جناح بازیهای سیاسی و امثال اینها نیست؟ بطور مثال برخی از مردم میگویند مگر مقوله حجاب نسبت به سالهای گذشته فرقی کرده است؟ پس چرا این اعتراضات در سالهای گذشته نبوده است و الان این اعتراضات ایجاد شده است؟
روحانیت، نباید وابستگی داشته باشد. اصولا حوزه علمیه قم باید مستقل باشد. این یک بحث حوزوی است و لزوما ربطی به مبلغین ندارد و حرف کلی است. حوزه علمیه قم چه مجموعه مراجع و اساتید و طلاب و فضلا چه واحدهایی که در چنین حوزهای کار میکنند مثل مراکز تحقیقی، مراکز پژوهشی و مراکز علمی تا برسد به درسهای آزاد، کسانی که در حوزه هستند وابستگی به این جناح و آن جناح نداشته باشند و به عبارت دیگر حزبهایی که تقابل باهم دارند با حوزه سازگار نیست، چرا که حوزه ثابت است و خواهد بود و دولتها میآیند و میروند و تغییر میکنند. یک روز اصلاح طلب ها، مسلط هستند روز دیگر اصول گرا ها. روحانی کسی است که هم آن روزی که تندرو مسلط است و هم آن روزی که کندرو مسلط است، دین خدا جلوی چشمش باشد و بر اساس آن عمل کند. در هر دو وقت شنونده بداند که منظور این روحانی دین خداست نه منظورش این است که این دولت را تحکیم کند یا دولتی را تضعیف کند. مثلا آقای احمدی نژاد در ماههای آخر واقعا کارهای خلاف میکرد و خیلی از روحانیون هم برخورد کردند. همان روحانیونی که کمک کردند و برایش از آبرویشان مایه گذاشتند تذکر دادند گوش نکرد. در حقیقت در ماههای آخر، اعتبارش سخت آسیب دید. همان روحانی محترمی که واقعا، برای روی کار آمدن آقای احمدی نژاد خیلی هزینه کرد شخصیت و آبرویش را هزینه کرد ولی وقتی دید که حرف گوش نمی دهد، همان روحانی محترم وارد بحث شد و گفت برای من احمدی نژاد ملاک نیست و دین خدا ملاک است، تا شنوندگان متوجه شوند که احمدی نژاد تا زمانی که با مسائل دین، همراه باشد با او همراه هستند. دولت نیز همین طور است آنجا که با ارزشها و اصول اسلامی همراه است همه با دولت همراه هستند. آنجا که با ارزشهای اسلامی، همراهی ندارد با دولت همراهی نمی کنند و تذکر میدهند. البته، مراتب تذکر دادن، فرق دارد و اشخاص هم موقعیتهای متفاوتی دارند، گاهی رهبری تذکر میدهد، گاهی مجلس تذکر میدهد، گاهی هم یک روحانی محترم تذکر میدهد. حوزه و مرجعیت و روحانیت میبایست در شرایط مختلف، زمان و مکان را در نظر داشته باشد. نکتهای که مرحوم امام خیلی روی آن تاکید داشتند. وقتی دقت کنیم این جمله در طلبگی و مبلغ بودن هم نقش دارد در وظایفی که در زمان انجام وظیفه این را در نظر داشته باشد تا بداند باید در کجا حرف بزند و کجا ساکت باشد. مثلا در این اواخر جامعه مدرسین چند تذکر به رئیس جمهور محترم داده اند. بخاطر حفظ احترام رئیس جمهور، ولی من مطمئنم هستم اگر آقای رئیس جمهور توجه نکند، همین جامعه مدرسین، همین مواردی که محرمانه و فوق محرمانه تذکر داده شده، اگر توجه نشود ممکن است رسما تذکر داده شود. روزی هم ممکن است رو در روی هم قرار بگیرند. نمونههایی در دوره احمدی نژاد وجود داشت و اقدامات لازم انجام گرفت، در پاسخ به این که یک روحانی، چه کند که متهم به جناح گرایی نشود، این است که جناح را به عنوان جناح، حمایت نکند بلکه ارزش را به عنوان ارزش در نظر داشته باشد. خیلی عجیب است امام رضوان الله تعالی علیه در یک بحث اخلاقی میفرمودند خوبی را بخاطر خوبی باید دوست داشت نه بخاطر گوینده آن، بدی را بخاطر بدی، باید بد دانست نه بخاطر گوینده، ارزشهای الهی این گونه است. روحانی هم باید این گونه باشد.( اعرف الحق تعرف اهله)، لازم است مبلغ حوزه که بین مردم میرود، مردم بدانند که وابستگی به هیچ جناحی ندارد و بخاطر دین تلاش میکند. اگر از رهبری هم حمایت میکند بخاطر دین خداست، اگر از مرجعیت حمایت میکند، بخاطر حمایت از رعایت ارزشهای الهی است. اگر جایی معایب و مشکل ببیند، اینگونه نیست تذکر ندهد و دربست در اختیار دولت و وزیر خاصی باشد.
مقام معظم رهبری امسال را سال « اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری کردند مبلغین در راستای فرهنگ سازی و رسیدن به اهداف شعار سال چه کمکی میتوانند داشته باشند؟
مقام معظم رهبری که در راس امور هستند و معمولا برای هر سال، نامگذاری دارند که این نامگذاری با مطالعه و دقت انجام میگیرد و به نیازمندیهای جامعه توجه میشود. لذا نکته به نکته این کلماتی که در شعار سال آمده است مهم است فرهنگ، اقتصاد مقاومتی، عزم ملی، مدیریت جهادی، هرکدام بار خود را دارد. وقتی میگویند فرهنگ، مقصود آداب و رسوم عمومی است چون رهبری دارند میگویند فرهنگ، از این رو منظور لغت شناسی و اصطلاحات نیست، یعنی زندگی مردم، کوچه و بازار، پارک و سینما، ادارات و بیمارستانها و همه جاهایی که مردم رفت و آمد میکنند. لذا گاهی ایشان، تعبیری دارند میفرمانید چهره شهرها باید اسلامی باشد، معماری باید اسلامی باشد. وقتی گفته میشود اقتصاد، یعنی در معاملات و داد و ستدها، باید قوانین اسلامی رعایت شود. کسانی که مسئول اقتصاد هستند، در درجه اول، وزرای اقتصادی هستند که در تمام امورات اقتصادی مردم گام برمیدارند، لذا مثلا باید به تولید، توجه بیشتری شود، دولت باید به مولدین بیشتر توجه کند.
مولد چیست؟ مولد دارو و خوراک، ابزارهای زندگی و وسائل ضروری زندگی است، نه وسایل تشریفات و امثال اینها، چیزهایی که حاشیه است. دستگاههای مولد باید تقویت شوند وقتی قرار است دولت تسهیلاتی در اختیار دستگاههای مولد بگذارد یعنی کارخانه نساجی، یعنی کارخانه ماشین سازی، مواد غذایی و چیزهای دیگری که تولید نیازمندیهای داخلی باشد. وقتی گفته میشود جهادی، یعنی این کاغذ بازیها و کارهایی که برای گرفتن تسهیلات ،برای افراد معمولی و افراد مولد و تولید کننده است وجود نداشته باشد. جهادی یعنی کاغذ بازیها را کم کنید. کلمه اقتصاد مقاومتی، یعنی برای تهیه تحلیل کنیم لباس از پارچه داخلی باید استفاده کرد. این چه فرهنگی است که خیال میکنند استفاده کردن از لباس خارجی بهتر است. متاسفانه این مسائل خیلی دیده میشود. خلاصه این که این مسائل را در تبلیغ، برای مردم و مردم را به سمت تقویت فرهنگ و اقتصاد تشویق کنیم.
این مصاحبه در ویژه نامه تبلیغ جامعه مدرسین منتشر شده است.