زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

4داستان 1 دقیقه ای...

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۱ ق.ظ

وبلاگ جامانده ام تنها نوشت

داستانک اول:
یه پدری پسر بچشو برد بیرون
پسره دست باباشو ول کرد و جلوتر رفت
حواسش اونطرف بود و ندید یه چاله جلوشه
باباش دوید و دستشو سفت گرفت و کشید عقب
یه آزاداندیشی گفت: تو یعنی به پسرت اعتماد نداشتی؟چرا نمیزاری خودش تصمیم بگیره؟



داستانک دوم:
یه نفر حالش بد بود رفت دکتر
دکتر براش آزمایش نوشت
رفت آزمایشگاه یه آزاداندیشی بهش گفت یعنی دکتر فکر کرده تو معتادی یا ایدز داری؟

داستانک سوم:
یه نفر تو زمستون میخواست بزنه به کوه
با ماشینش رفت تا رسید به گشت راهداری
گشت راهداری گفت نباید جلوتر بری با خودت زنجیر چرخ نیوردی مگه تو رادیو نگفتن؟
یه آزاداندیشی گفت تو یعنی به رانندگی این عزیز اعتماد نداری؟

داستانک چهارم:
وقتی پیامبر دست امیرالمومنین رو به عنوان وصی خودش بالا برد یه نفر اون وسطا تو دلش گفت:تو یعنی به این مردم اعتماد نداری؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر