زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

۴۵۶ مطلب با موضوع «ادبی نوشت» ثبت شده است

دختر باید بسیجی باشه

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

بی سیم زدند که بیمارستان صحرایی را گرفته اند، دو دستی زد توی سرش:

« یا جده سادات! آبجی ام! حالا جواب ننه ام رو چی بدم؟ ».

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هم فانوس دریایی و هم کشتی

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۲۲ ق.ظ

وبلاگ جا مانده ام تنها نوشت

دریا طوفانیه...

داری غرق میشی...

یه کشتی رو میبینی...  طناب رو میندازن پایین میری بالا... حالا این کشتی, کشتی نجاتته....

ولی وقتی دریا طوفانی باشه هیچ جایی رو نمیشه دید و راه گم میشه.... مگر یه فانوس دریایی راه رو نشون بده...

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 14

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

حدود یک کیلومتر به دهکده مانده بودیم که یکی از قایق ها در نیزارها گیر کرد و متوقف شد و شاید لحظه ی عملیات فرا رسید ولی ما همچنان در کنار آن قایق منتظر بیرون آمدن، بودیم. ولی دیگر جای تامل و صبر نبود. ما همراه با قایق فرماندهی تصمیم به حرکت گرفتیم ولی بعد فکر کردیم که اگر کاری بکنیم این قایق هم بیرون بیاید و درست شود خیلی عالی می¬شود.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

محرم آمد ...

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۱۷ ق.ظ

وبلاگ طلبه جوان نوشت

 ارباب صدای قدمت می آید ...

                              هنگامه اوج ماتمت می آید ...

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

سلام بر حسین...

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۷ ق.ظ

وبلاگ طلبه سایبری نوشت

سلام بر حسین....

عشق حسین بار دگر در دلها  زبانه میکشد...

در مجالس حسین چهره هایی را میبینی که شاید تصور حضورش را هم نمیکنی ولی این عشق حسین است،! !!

به راستی این محرم و صفر است که انقلاب ما را حفظ کرده است.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

در آستانه ماه محرم، به یاد ساقی دشت کربلا

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۴ ب.ظ

وبلاگ ساقی نوشت

همه عاشقان حسینی علمدارش را به خوبی می شناسند، خصوصا شجاعت حضرت ابالفضل برای همه روشن است. کربلا نمایشگاه دلیری و دلاوری اوست و عباس علیه السلام در آن جا، انگشت نما و اسطوره مقاومت شد. در آستانه ماه محرم به یک نمونه از شجاعت فرمانده دشت کربلا اشاره می کنم:

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

حال من را خوب می کند ...

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ

وبلاگ خاطرات چادر مشکی نوشت

کنار آدم هایی که با خاطرات چادر مشکی و ریحانه و چادر مشکی و این حرفا رسیدند اینجا یک نفر هست که با سرچ "می خواهم از شر چادر راحت بشوم" ! رسیده اینجا ! 

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

پروانگی ما چه شده؟

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ

وبلاگ اخلاق وحیانی نوشت

دردا که مثل میثم و سلمان نمی‌شویم

سلمان شدن که هیچ، مسلمان نمی‌شویم

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

مواظب ظلم هایی که به خودتون می کنید باشید!

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ب.ظ

وبلاگ خاطرات چادر مشکی نوشت

من رو تصور کنید با لوله های کاغذ توی دستم با استرس یک هفته ای

با دو شب از استرس نخوابیدن تا صبح

8 صبح اولین تحویل پروژه ی ارشد!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

تفکر 5 دقیقه ای

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۱ ق.ظ

وبلاگ صهباء نوشت

خواهرم .......... گرگ‌ها همیشه زوزه نمی‌کشند ... گاهی هم می‌گویند : دوستت دارم ... و زودتر از آنکه بفهمی بره‌ای ... می‌درند خاطراتت را ... و تو میمانی با تنی که بوی گرگ گرفته ... !

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

برترین تیلت

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۴ ق.ظ

وبلاگ یا مهدی ادرکنا نوشت

روزی دختر شیخ یک تبلت گوگل نکسوس بخرید و بر شیخ عرضه نمود!
شیخ بگفت: این تبلت که خریدی اولین کاسر چه کردی؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

برزخ

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۴ ق.ظ

وبلاگ صهباء نوشت

امیر مؤمنان‌ فرمود: فرزند آدم‌ وقتیکه‌ به‌ آخرین‌ روز دنیا و اولین‌ روزآخرت‌ می‌ رسد، مال‌ و فرزندان‌ و اعمالش‌ در نظر اومجسم‌ می‌ شود! نخست‌ متوجه‌ اموال‌ خود می‌ شود و به‌ او می‌ گوید: بخدا سوگند! من ‌برای‌ جمع‌ آوری‌ و حفظ‌ تو، بسیار حریص‌ بودم‌ و زیاد بخل‌ ورزیدم‌! حال‌ چه‌ کمکی‌ می‌ توانی‌ به‌ من‌ بکنی‌؟

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 13

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

 در طول مسیر به راحتی دست هایمان را از قایق بیرون می بردیم  وبه آب می زدیم . و با رسیدن وقت اذان ظهر از آب صاف و زلال هور وضو ساختیم و به نوبت در داخل قایق به صورت نشسته  ونماز ظهر و عصر را خواندیم. بعد از نماز  بچه ها خود را جمع و جور و سلاح ها را مرتب کردند و آرایش مخصوصی گرفتند و بنا به دستوری که از سوی فرماندهی ابلاغ شد  قایق هایی که تیربار داشتند تیربارهای خود را در قسمت جلویی قایق نصب کردند و تیربارچی ها به صورت آماده و با حالت تیراندازی در پشت تیربار قرار گرفت و همچنین  آرپی جی زن های هر قایق، حالت مخصوص به خود گرفتند و تک تیر انداز ها نیز رو به بیرون قایق حالت  آماده  به شلیک در آمدند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

چندکلام حرف دل ....

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۶ ق.ظ

وبلاگ شهیده گمنام نوشت

کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو

دلم گرفته ز بی خیالی تو

توالتماس نگاه کدام پنجره ای

که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو....

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

یک دلنوشته نه بهتر است بگویم خون نوشته

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۵ ق.ظ

وبلاگ ناگفته های یک بسیجی نوشت

یک دلنوشته نه بهتر است بگویم خون نوشته من آنروز یک عشق داشتم ؛

پیروزی یا شهادت ، بعضی ها امروز هر ساعت ، عاشق و معشوق آدم های غریبه می شوند

و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

شهید علی اکبر بیگدلو

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۹ ب.ظ

وبلاگ کندو نوشت

حاجی ۶۳ سالش بود که اعزام شد به جبهه. از وقتی که برگشته بود جور دیگری به اطراف نگاه می کرد.

اولین مرخصی که اومده بود وقتی زیرش تشک انداختم دلخور شد و گفت: حاج خانم وقتی جبهه بودم با این دوتا چشمام دیدم که بسیجی ها شبها رو خاک می خوابن. من اینحا چطور می تونم روی این تشک نرم بخوابم. 

خاطرات همسر شهید حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر بیگدلو 

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

سه دانشجو؛ سه زندگی

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۵ ب.ظ

وبلاگ جامانده ام تنها نوشت

آخرین مطلب از دهگانه... به بهانه بازگشایی دانشگاه ها...

عشق، فلسفه، سبک زندگی

نعره ساعت به قدری گوش‌خراش بود که همایون بدون هیچ اعتراض و عشوه‌ای از خواب بلند شد و مثل بچه‌ی آدم روی تختش نشست. ساعت هنوز مردانه نعره می‌کشید و همایون به فکر فرو رفته بود. از قیافه‌اش معلوم بود که دارد به فسلسفه‌ی زمان از دیدگاه هگل فکر می‌کند! پس از کمی کش و قوس، از تخت خواب پایین آمده و شلوارش را می‌پوشد! به سمت دستشویی می‌رود. بعد از چند دقیقه بدون اینکه صدای آبی شنیده شود، از دستشویی خارج می‌شود! ساعت 10 کلاس اندیشه‌های فلسفی دارد و الان ساعت 9:21 صبح است. شستن صورت و چشم‌های پف کرده بعد از خواب الزامی بود، اما موهای ژولیده را می‌توانست با کلاه فلسفی! و کت هنری!! قلب ماهیت کند! طبق معمول یک نخ سیگار وینستون لایت را به صبحانه مقوی و دم حجله! ترجیح داد.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

انتظار آمدن

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۴۹ ق.ظ

وبلاگ کندو نوشت

پیر زنی دم در اسیتاده بود و خورشید در حال غروب. نه از نگاه به زیبایی غروب می شد دست کشید نه از نگاه یک مادر دل سوخته که خیره شده بود به جاده روستا که از روی تپه خودش را مثل نگین انگشتر نشان می داد. 

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

داستان پسر فریب خورده+مهم ترین ملاک انتخاب همسر

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۴۵ ق.ظ

وبلاگ گیلوان نیوز نشت

تنها ملاک و معیاری که برای انتخاب همسر داشتم زیبایی چهره بود و بالاخره موفق شدم با دختری ازدواج کنم که از نظر چهره، ظاهری زیبا و خوشرو اما باطنی بسیار زشت داشت و حالا پس از گذشت ۳ ماه فهمیده ام چه اشتباه بزرگی کرده ام.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

داستانی واقعی اما تلخ

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۲۴ ق.ظ

وبلاگ یافا نوشت 

همین چند شب پیش ساعت 12 شب، یه خانواده 4 نفری رو دیدم که کنار خیابون نشسته بودن.

بیشتر مردم هم، بی تفاوت از کنارشون رد می شدن.خیلی تعجب کردم.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر