کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ
دردا که مثل میثم و سلمان نمیشویم
سلمان شدن که هیچ، مسلمان نمیشویم
وقتی که غرق سستی و جهل و تغافلیم
لبریز استجابت و ایمان نمیشویم
هر سال چند مصحف زرکوب میخریم
اما انیس و همدم قرآن نمیشویم
یک عمر بین پیلهی تن دست و پا زدیم
پروانگی ما چه شده؟ جان نمیشویم!
بیمار معصیت شده یک عمر نفسمان
همت نمیکنیم که درمان نمیشویم
با این کویر بخل و حسد خو گرفته ایم
افسوس، رود و چشمه و باران نمیشویم
رنج و غم تمامی ما بی ملالی است
از غصهی کسی که پریشان نمیشویم
در این زمانه آدمیت جان سپرده است
رنجی نبرده ایم، نه! انسان نمیشویم
باری ز دوش خلق خدا بر نداشتیم
بیهوده نیست همدم جانان نمیشویم
این کوره راه ختم به جنت نمی شود
اینگونه هم قبیلهی سلمان نمیشویم
در محضر امام زمان، لاف می زنیم
وقتی که یار رهبر خوبان نمیشویم
با این حساب کرب و بلا هم شود به پا
قربانی امام شهیدان نمیشویم
-
۰
۰
- ۹۳/۰۷/۲۶
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان