زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

۱۸۹ مطلب با موضوع «مذهبی نوشت :: شهدا نوشت» ثبت شده است

هور شمالی 19

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

برای چندمین بار سر از آب بیرون آوردم . در حالی که از زنده ماندن خود در حیرت بودم  با خود می گفتم مرگ هم به این راحتی نبوده! ناخود آگاه دستانم را دوباره به قایق واژگونه چسبانده بودم ولی وضعیت بسیار شکننده بود و لحظه های هولناکی را  در انتظار خودمان می دیدم .

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

صرفاً جهت اطلاع؛ مغزهای فراری !!!

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۵۸ ب.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

نکته: یکی از خلبان هایی که خودش دوره آموزشی هواپیماهای آموزش اف 4، اف 5  و اف 6 را در آمریکا دیده بود، تعریف می کرد که آمریکایی ها بیشترین ارتفاع پروازشان با هواپیمای اف 4 ، 35 هزار پا بود، اما وقتی از شهید عباس اکبری امتحان گرفته بودند، او تا ارتفاع 50 هزار پا پرواز کرده بود. همان موقع ژنرال حیرت زده آمریکایی گفته بود: « به ایرانی علم را بده، ببین چطور عمل می کند»!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

بدون شرح

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ق.ظ

وبلاگ حزب الله نوشت

یکی صورتشو آرایش کرد و رفت جلو دوربین واسه لایک...

یکی بند پوتینشو محکم کرد و رفت روی مین واسه خاک...

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

کریسمس مبارک

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۵۱ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست.

مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟

آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

9 دی؛ روز بصیرت

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۵۴ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

رهبرم! این گردبادها که به غیرت درآمده        تسلیم رهبرند که طوفان نمیکنند            

          در میدان می مانم تا نفس آخرم

                                                   راهی راه حسین هم قدم رهبرم

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 18

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۴۹ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

گلوله ها قایق را سوراخ کرده بودند. دیدیم که آب از سوراخهای قایق با فشار به داخل قایق می زند.ملوان قایق را آگاه کردیم  قایقران با شنیدن حرف ما سرعت خود را بیشتر کرد تا شاید ما را زودتر به ساحل برساند ولی دیگر خیلی دیر شده بود.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

شب یلدای ما

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

مادر بزرگ می گفت: انار میوه بهشتیه، اما فقط یک دونه اش.

همیشه شب یلدا یک انار را چهار قاچ می کرد و به من، زهرا، علی و حسین می داد.

امسال من، زهرا، علی و مادر بزرگ بودیم و عکس حسین!!!!

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

جا تنگ بوده است یا ما اضافه ایم !؟

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

تنبیه کسانی که برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کردند، سنگین بود!!!!

 به دستور سروان خلیل، من و حیدر هرکدام به هفتاد ضربه کابل محکوم شدیم. حامد حیدر را زد و ولید مرا. وقتی هفتاد ضربه کابل را نوش جان کردیم، حیدر با همان لهجه ترکی و دوست داشتنی اش دوبار تکرار کرد: « سیدی! سنی ننه وین جانی ایکی دانا شالاق ویر؛ جون مادرت دو تا کابل دیگه هم بزن! »

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 17

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

فرمانده گروه (شهید عباسی) گفت هیچ چاره ای نداریم جز اینکه این نقطه ی خطرناک را ترک کنیم ، چون درمحاصره ی آب و در معرض دید پاسگاه های عراق قرار داریم اگر هوا روشن شود به راحتی می توانند ما را نابود کنند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 16

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

به نظر می رسید که نیروهای دشمن درون پاسگاههای مستحکم ،  ما را تحت نظر دارند و منتظر هستند که ما به آنها نزدیکتر شویم . ظاهراً چندان تمایل نداشتند که  روی آب با ما  بجنگند. در آن محوطه ی کوچکی که ما قرار گرفته بودیم آنها به آسانی می توانستند با چند قایق و یا با استفاده از آرپی چی  و تیربار ما را نابود کنند ولی نمی دانم چه نقشه ای داشتند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

دیدار آقا با ننه غلام+تصاویر

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ

وبلاگ ساقی نوشت

مشهد، سال ۱۳۴۳-کمی آن طرف تر از کوچه بازار سرشور، کوچه نسبتاً باریکی بود که آن روز پر از نور و هیاهو بود. زن‌ها داشتند مقدمات یک عروسی سنتی را آماده می‌کردند. حاجیه خانم میردامادی، همسر آیت‌ا… سیدجواد خامنه‌ای، می‌خواست پسر دومش را داماد کند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

دختر باید بسیجی باشه

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

بی سیم زدند که بیمارستان صحرایی را گرفته اند، دو دستی زد توی سرش:

« یا جده سادات! آبجی ام! حالا جواب ننه ام رو چی بدم؟ ».

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

شهیدی که در دانشگاه اصلیش قبول شد

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۰ ق.ظ

وبلاگ معبر سایبری نسیمی از بهشت نوشت

رهبر معظم انقلاب به خانواده شهید فتنه چه گفتند؟

مادر شهید کبیری کارت دانشجویی پسرش را در دیداری که با مقام معظم رهبری داشت به ایشان نشان داد؛ آقا گفتند: دخترم خوشحال باشید که حسین در دانشگاه اصلیش قبول شده است.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ما برای انقلاب چه کرده ایم

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ق.ظ

وبلاگ علمای زنجان ،شهدای راست قامت زنجانی نوشت

ما برای انقلاب چه کرده ایم

یادی از سردار شهید اسلام پاسدار شهید حاج حسین رمضانی

در خرداد ماه 93  استان زنجان شاهد عروج ملکوتی جانبازی والا مقام بود که پس از تحمل 32 سال رنج ناشی از جانبازی  در روز آخرین روزهای خرداد 93 از شهر غواصان خط شکن پر کشید و به همرزمان شهیدش پیوست . شهید حاج حسین رمضانی از رزمندگان پیشکسوت سپاه استان زنجان و از جمله جانبازان بالای 70 درصد بود که بر دستان مردمان زنجان با حرمت و کرامت تشییع و پیکر پاکش در مزار شهدا و در جوار ملکوتی همرزمان شهیدش آرام گرفت .یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 16 ﺳﺎﻝ هنوز ﺟﻨﺎﺯﻩ‌ ﺍﺵ سالم بود!

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 16 ﺳﺎﻝ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.

عملیات کرﺑﻼﯼ 4 ﺑﺎ ﺑﺪﻥ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺍﺳﯿﺮ ﺷﺪ. ﺑﺮﺩﻩ بودند ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻐﺪﺍﺩ . ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﻨﻮﺯ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮ، ﺻﻮﺭﺕ و ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﺗﺮ.

شبهای جبهه ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻻﻣﭗ ﺳﻨﮕﺮ ﺭﻭ ﺷﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ به خوندن : ‏«ﺣﺴﯿﻨﻢ ﻭﺍ ﺣﺴﯿﻨﺎ. ‏»ﻣﯽ ﺷﺪ ﺑﺎﻧﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ .

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

شهیدی که بر شهادت لحظه شماری می کرد

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۴۲ ق.ظ

وبلاگ علمای زنجان ،شهدای راست قامت زنجانی نوشت

شهید بهرام حیدری فرمانده گروهان سوم از گردان ولیعصر(عج) لشکر علی ابن ابیطالب بود که در سال 62 درست در اسفند ماه در عملیات خیبر در جزار مجنون نزدیک پل طلایه در حالی که برای شهادت لحظه شماری میکرد به عهد خود با امام شهیدان وفا کرد واقعا او عاشق شهادت بود.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

هور شمالی 14

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ق.ظ

وبلاگ آن روزها نوشت

حدود یک کیلومتر به دهکده مانده بودیم که یکی از قایق ها در نیزارها گیر کرد و متوقف شد و شاید لحظه ی عملیات فرا رسید ولی ما همچنان در کنار آن قایق منتظر بیرون آمدن، بودیم. ولی دیگر جای تامل و صبر نبود. ما همراه با قایق فرماندهی تصمیم به حرکت گرفتیم ولی بعد فکر کردیم که اگر کاری بکنیم این قایق هم بیرون بیاید و درست شود خیلی عالی می¬شود.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

آنان که غم ات به جان خردیدند حسین

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۳۸ ق.ظ

وبلاگ علمای زنجان ،شهدای راست قامت زنجانی نوشت

آنان که غم ات به جان خردیدند حسین
یکباره به خون خود تپیدند حسین
افسوس که خونین کفنان ایران
جان دادن و کربلا ندیدند حسین

این  رباعی معروفی است که حاج اصغر گنج خانلو ،همان مداح با معرفت زنجان که عشق به اباعبدالله(ع) را در زبان بیاد کرده و در عمل نیز به اثبات رسانده است ،او در ایامی که در بین رزمنده های دفاع مقدس بچه های زنجان حضور می یافت و به گردان های خط شکن زنجان ،با نوای گرمش کمک می کرد تا حسینی باشند و حسینی بجنگند ،این رباعی را زیاد می خواند.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

بی سر و سامان توام یا حسین

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۵۶ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

روز تاسوعا، منطقه شرهانی؛ پنج شهید گمنام.

یکی بی سر بود ، دیدن نامش بیشتر شبیه معجزه بود!!!

نوشته پارچه ای در جیبش که با دیدنش اشک امانمان را برید.

" حسین پرزه اعزامی از اصفهان...

بی سر و سامان توام یا حسین "

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

یادی از مرحوم نجف

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۷ ب.ظ

وبلاگ علمای زنجان ،شهدای راست قامت زنجانی نوشت

در سال 57 در تب و تاب تظاهرات مردم مسلمان ایران برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ،شهر زنجان یکی از مراکز عمده خیزش مردمی بود که شهدای زیاد و کثیری مجروح در جریان درگیری با پلیس و گارد شاهنشاهی که ان وقت به زنجان اعزام شده بودند تقدیم انقلاب می شد.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر