آنان که غم ات به جان خردیدند حسین
وبلاگ علمای زنجان ،شهدای راست قامت زنجانی نوشت
آنان که غم ات به جان خردیدند حسین
یکباره به خون خود تپیدند حسین
افسوس که خونین کفنان ایران
جان دادن و کربلا ندیدند حسین
این رباعی معروفی است که حاج اصغر گنج خانلو ،همان مداح با معرفت زنجان که عشق به اباعبدالله(ع) را در زبان بیاد کرده و در عمل نیز به اثبات رسانده است ،او در ایامی که در بین رزمنده های دفاع مقدس بچه های زنجان حضور می یافت و به گردان های خط شکن زنجان ،با نوای گرمش کمک می کرد تا حسینی باشند و حسینی بجنگند ،این رباعی را زیاد می خواند.
*****
تصاویری از سایت عکاس دفاع مقدس ،آقای گیوه ای برداشته شده که حاج اصغر را در آن دوران نشان می دهد
عکس زیر این مداح و عاشق امتحان داده و ارادتمند سیدالشهدا(ع) را در کنار شهید حسن باقری از فرماندهان زنجان در دفاع مقدس و حاج ناصر گیوه ای عکاس و رزمنده دفاع مقدس نشان می دهد که سال 62 و عملیات خیبر گرفته شده است.
عکس زیر این مداح دلسوخته اهلبیت(ع) را در میان رزمندگان و فرماندهان زنجان در دفاع مقدس نشان می دهد که سال 62 و عملیات خیبر گرفته شده است.
این هم تصویری دریگر در کنار رزمندگان و شهدای والامقام زنجان که حاج اصغر در میان ایشان می باشد
و وب لاگ عاشورائیان زنجان مطلب قشنگی را از حاج اصغر و امتحان پس دادنش در مکتب ابا عبدالله(ع) نوشته که خواندنش لطف فراوان دارد:
حاج اصغر زنجانی اینطور شروع میکند: همه عزتم،
حسین جان(ع)؛ در پای سفرهی تو محترم شدم...
چشم دلش از همه ما روشنتر است. این را از گفتگو و پاسخهای کوتاه اما دقیقش میتوان دریافت. همه سؤالها یک پاسخ دارد و به یک چیز ختم میشود فقط خود سیدالشهدا(ع). میگوید: «همه عزتم، حسین جان، پای سفره تو محترم شدم». سالهاست که ترجیح داده تا چشمان تن فروبسته بمانند و برای شفای خود از اهل بیت (ع) تقاضایی ندارد. از 3 سالگی چشمانش را از دست داده است. پیرغلام و ذاکر نابینای حضرت حسین(ع) است. یک بار از یک خواب گفته بود که به او گفته بودند شفای چشمانت را میخواهی یا ذاکری اهل بیت(ع) را. سالها میگذرد و او هنوز ذاکر نابینای حضرت حسین(ع) است. او میداند که بهترین مسیر برای قرب باری تعالی همین چشم دلش است که از همه ما روشنتر است.از اساتیدش فقط «امام حسین(ع)» را یادش میآید درست مثل حاج فیروز زیرککار که فقط «آقا» به یادش مانده است.
هر چه تلاش میکنم از فرزند شهیدش بپرسم نمیگوید. شنیده بودم که وقتی پیکر پسرش را به شهر آورده بودند، گفته پیکرش را روی بلندی گذاشته بودند و گفته بود «مردم پسر من در برابر جوان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد. من امروز میخواهم برای شما روضه علی اکبر(ع) بخوانم. میخواهم به شما نشان دهم امام حسین(ع) با چه حالی بالای سر پسرش رفت.» افتاده بود روی زانوهایش و ... مردمی که آن روایت تصویری را دیدند، از آن روز به بعد جوری دیگری پای روضه علیاکبر(ع) او گریه میکنند.
......
خلاصه آن که این مداح با فضیلت همواره در کنار یاران حسینی به درستی به وظیفه مداحی عمل کرده و سبک مداحی اش شهره افاق است و خود خواندن و قبل از مستمعین اش بر مظلومیت سید و سالار گریستن ،شیوه همیشگی اوست.
سبک عزاداری سنتی و تسلط بر اشعار و مقتل ها ،علیرغم محرومیت از بینایی ،خود حدیث دیگری است و بیان رسای ابیات عربی از زبان این مداح ،هر شنونده را به اعجاب وامی دارد و با این که آذری زبانست اما اشعار فارسی را بسیار شیرین وشیوا ادا می کند و در زبان آذری که وقتی از اشعار و مراثی شعرای معتبر قدیمی که حقا برآن مسلط است می خواند ،روح و جسم مستمعین را با خویش به حرکت وا می دارد. عجیب است اگر هر از گاهی بپذیرد که در مجلسی و محفلی از شجاعت ارباب اش بخواند همگان را به حیرت فرو می برد.
دسته حسینیه اعظم زنجان که حرکت اش در یوم العباس در عصر هشتم محرم ،شهره آفاق است ،تقریبا به قدمت تاریخ این دسته عزاداری (که اکنون از آن به اجتماع عزادارن حسینی تعبیر می شود) حاج اصغر زنجانی در این دسته با اشعاری چند و به طرز عجیبی بر ارباب خویش مرثیه می خواند.
صدای محرم و نوای عاشورا برای من زنجانی بیش از هرچیز با نوای گرم او معنی و در ذهنم تداعی یافته است و روضه های عادی او ابتدا با بسم الله... شروع می شد و ابیاتی به زبان فارسی و سپس ذکر مصیبتی به زبان آذری تقریبا سبک و سیاق دیرین اوست که البته با کهولت سن اندکی این سیاق تغییر یافته است اما همان عشق و شور همیشکی در صدایش موج می زند و الحق اگر روزی و روزگاری در مجلسی بخواهد سینه زنی بر ارباب را بسراید بسیار ماهر و تواناست.
- ۹۳/۰۸/۱۰