نعره ساعت به قدری گوشخراش بود که همایون بدون هیچ اعتراض و عشوهای از خواب بلند شد و مثل بچهی آدم روی تختش نشست. ساعت هنوز مردانه نعره میکشید و همایون به فکر فرو رفته بود
یک پُست و مطلبی اینکه اعتدال چیست و معنای آن چه می باشد، سوال کردیم؟ اما تاکنون و با گذشت 16 ماه از فعالیت دولت یازدهم نه تنها معنای اعتدال مشخص نشد بلکه دولتی که شعار عدم ترس از انتقاد و باز بودن فضای نقد و انتقاد سر می دهد
با توجه به سخنان توهین آمیز دولت مردان آمریکا نسبت به ایران که سابقه ای طولانی دارد،کاربران ایرانی با زبان تصویری با در دست داشتن دست نوشته و پوسترهایی، پاسخی در اعتراض به کارشکنی های اخیر آمریکا می دهند.
اولین نسخه نشریه اینترنتی باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی, حرف تو منتشر شد. مطالب منتشر شده از برترین مطالب ارسال شده توسط شما وبلاگ نویسان برای سایت حرف تو انتخاب شده است.
این اینفوگرافیک، به مرور برخی از اقدامات آمریکا علیه انقلاب اسلامی پرداخته است که نه تنها به هدفش نرسیده بلکه نتیجه آن پیشرفتی است که برای ملت ایران حاصل شده است.این اقدامات برگرفته از بیانات
شهید مطهری (ره) مثال خوبی دارد که مشهور به قطار بی حرکت است! بدین صورت که همه دیده اند تا وقتی قطار حرکت نکرده و یک جا ساکن و ایستاده است کسی با او کاری ندارد
زمانی تلقی رایج این بود که انسان در زندگی و تصمیمات خود آزاد است و آنچه را میاندیشید، اراده میکند و میخواهد، انتخاب میکند.
مدتی گذشت تا تأثیر ساختارهای مختلف در محدود کردن اردهی انسان و نیز جهت دادن به آن مورد توجه قرار
"کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان" این بار برخلاف همیشه سراغ یک وبلاگی رفته است که
بر تولیدی و پر محتوا بودن مطالب خود تاکید دارد.
گفتگویی با نویسنده وبلاگ "جامانده ام تنها" انجام داده ایم که.
باز هم جمعه رنگ خون شد و من، هنوز چشم انتظار بر لب جاده دل نشستهام... میبینی مرا؟... همان که تنهای تنهاست... مثل همیشه... کفشها را به گوشهای انداخته و محو تماشای پایین رفتن قرص غمناک و سرخ رنگی است که تمام التهاب یک روز را با خودش میبرد.
آیا تا به حال در زندگیتان به جایی رسیده اید که در حالی که اشک از چشمانتان سرازیر می شود، با اطمینان کامل خودتان را بدبخت ترین آدم دنیا بدانید؟ چه واقعه و موضوعی شما را تبدیل به بدبخت ترین آدم دنیا کرده است؟
تا به حال در بین مشاوره هایی که صورت گرفته، با عدۀ زیادی که به سال های آخر زندگی خود رسیده بودند صحبت کردم که واقعاً برایم قابل استفاده بود و می خواهم تجربیاتِ آنها را به شما عرض کنم: هیچ یک از آنها وقتی به گذشته نگاه می کردند آرزو نمی کردند که ای کاش پول بیشتری داشتند؛ خودروهای بیشتر یا خانه های بزرگتری می خریدند.
همۀ آن ها آرزو می کردند که کاش کمتر نگران شده بودند و بیشتر می خندیدند.
من همسایۀ شما هستم. در همین کوچه و محله، در همین نزدیکی ها زندگی می کنم. من« مسجد» م، خانه ی خدا ، عبادت گاه مسلمین، درد دل هایی دارم ، دوست دارم کمی حوصله کنید و گلایه های این همسایه را بشنوید. با این که من هر روز، یکی دو نوبت درِ خانه ام را به روی شما باز می کنم و چند ساعت به انتظار شما می مانم ، ولی بعضی از شماها سراغ من نمی آیید و با من انس نمی گیرید. مثل این که با من قهرید. مگر از من چه بدی دیده اید؟ چرا این همه بی وفایی؟! چه خاطره ی بدی از من دارید؟
می خواهم به خودم قول دهم که صبح به صبح که از خواب بیدار می شوم، افکارم را تازه و به روز کنم، کهنه ها و قدیمی ترها را که تاریخ مصرفشان گذشته و باعث می شود قفسه های ذهنم بیخود و بی جهت بلا استفاده بمانند بیرون بریزم...
این عکس مصطفی سلیمانی است. او مدتی است که از خانۀ امن الهی خارج شده و به خانه باز نگذشته است. از یابنده تقاضا می شود، با پیدا کردنِ این شخص و تحویلِ آن به صاحبِ اصلی ش، از مژدگانیِ خوبی بهره مند گردد! ----------------------------------- پ ن: 1- یه بی نشونم تو این خزون! یه بی قرارم، یه نیمه جون! منو از خودت بدون سلام ای آهِ آیینه! 2- ندارد.
1- اصلاً می دانی چیست؟ بگذار انتهایِ حرف را بگویم: خدایِ امروز و مرسوم را از کودکی دوست نداشته ام و هیچ وقت دوست نخواهم داشت! اصرار نکن، فایده ای ندارد! مگر خدایِ میر غضب، دوست داشتنی می تواند ب...اشد؟ خدایِ چماق به دست که تو نخِ گرفتنِ مُچِ من و امثالِ من هست، خدایی که دیر مردم رو می بخشه و تا جِلزّ و وِلزّ کردن هنگام سوختن رو نبینه آرام نمی گیرد! خدایِ عقده ای و دیکتاتور و اخمو که دنبالِ یک فرصت هست تا حالِ من رو بگیرد!