انکارهای بی جا !!!
وبلاگ"بنده نامه "نوشت
حدیث معروفی است که علم سه پله و سه مرحله دارد . انسان همینکه به مرحله اول آن میرسد مغرور میشود و تکبر میکند ، معلوماتش در نظرش جلوه میکند ، خود را از همه چیز و همه کس برتر و بالاتر میبیند ( این مرحله مرحله علم بینی و خودبینی است ) . تا به مرحله دوم میرسد .
در این مرحله بر معلوماتش افزوده میشود ، عظمت خلقت و آفرینش در برابرش نمودارمیشود ، خود را و معلومات خود را در برابر دستگاه عظیم آفرینش کوچک میبیند و حالت تواضع در او پیدا میشود ( این مرحله مرحله واقع بینی وجهان بینی است ، از علم بینی به جهان بینی میرسد ( ، به جای آنکه به معلومات خود نظر افکند به جهان نظر میکند و با آن معلومات جهان را اندازه میگیرد .
تا آنکه قدم به مرحله سوم میگذارد . در این مرحله میفهمد که هیچ چیزنمیداند ( « علم انه لا یعلم شیئا » ) - این مرحله مرحله بهت و حیرت است - . در این مرحله همین قدر میفهمد که مقیاسهای فکری و مترو شاقولهای فکری که او در کیسه فکر خود تهیه کرده کوچکتر و نارساتر از این است که بتواند جهان عظیم را با آنها متر کند و اندازه بگیرد .میداند و میفهمد که مقیاسهای علم و فکر او برای یک محیط محدود زندگی خودش فقط صحیح است به کار برده شود نه بیشتر.
گمان میکنم این بیت از مولوی باشد در دیوان شمس :
حاصل عمرم سه سخن بیش نیست |
خام بدم ، پخته شدم ، سوختم |
این مرد عارف دوره سلوک روحانی و عقلانی خود را مجموعا در سه مرحله خلاصه کرده : دوره خامی ، دوره پختگی ، دوره سوختگی . دوره خامی و غرور وتکبر و علم بینی را بسیاری دارند ، ولی آیا کسی به دوره پختگی و به دوره سوختگی برسد مطلب دیگری است .
غرور علم ناقص
همان طوری که انسان گاهی به مال خود مغرور میشود و جنون ثروت او را میگیرد ، خیال میکند مال و ثروت که به چنگ آورده او را از همه چیز بی نیاز میکند و می تواند او را در دنیا مخلد سازد (( یحسب أن ماله أخلده ))
یا گاهی به جاه و مقام خود مغرور میشود ، جنون جاه و مقام بر مغزش مستولی میگردد ، به طغیان و فساد در روی زمین میپردازد ، کوس )) أنا ربکم الاعلی )) میزند ، همین طور هم گاهی غرور علم بر انسان مسلط میشود و یک نوع جنون بر او مستولی میکند ، با این فرق که جنون ثروت و قدرت ، از ثروت زیاد و قدرت زیاد پیدا میشود و جنون علم ، از علم کم و ادراک ضعیف .
میگویند هر چیزی وجود ناقصش بهتر است از عدم محض ، مگر علم که هیچ نداشتنش از ناقص داشتنش بهتر است ، زیرا علم ناقص جنون آور و سکر آور و مست کننده است ، البته مال و جاه هم جنون آور و سکر آورند ، اما جنون اینها اززیادی پیدا میشود بر خلاف سکر علم و جنون علم که از کمی و نقص آن برمیخیزد نه از زیادی ، و همین سکر و مستی منشأ تکذیبهایی به حقایق میشود...
* از کتاب زیبای بیست گفتار استادشهیدمطهری.مبحث انکارهای بی جا