آه در بساط ندارم
وبلاگ"لنگه کفش"نوشت
دیشب اینجا بودم در خانه! ولی روح م جای دیگری پرسه می زد ..
در آوار مهیب پادگان حمید ..
شاید لابه لای رمل های فکه عاشقانه قدم می زد ولی پابرهنه طوری که دل با شکوه سید مرتضی نرنجد ..
دیشب شاید در سه راهی شهدای طلائیه بودم شاید هم در گودال شاید درمجنون شاید در معراج به کوچ پرستوها می اندیشیدم ..
دیشب روح م میان کانال کمیل و حنطه گیر کرده بود نمی توانست از آن همه مردی ها دل بکند ..
دیشب روح م داشت همانند حاج مهدی در اروند خفه می شد یکی آمد و گفت تو کجا ..
- ۱ نظر
- ۱۲ آذر ۹۲ ، ۱۳:۱۱