هور شمالی6
وبلاگ آن روزها نوشت
بعضی از دوستان طلبه ی دیگری هم که باهم آمده بودیم مانند زنده یاد سید رضا حسینی و قاسم جعفری در چادر مجاور ما بودند و من به آنجا هم رفت و آمد داشتم. مرد چاقی بود به نام حاجی عباس که زبان های ترکی و کردی و روسی را هم بلد بود . او راننده ی ماشین سنگین بود و ساکش پر بود از آجیل و ادویه جات و علفیات ! . آدم دنیا دیده ای بود.

- ۰ نظر
- ۲۶ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۳۴