زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

عالمی دیگر، آدمی دیگر...

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ

وبلاگ جاماده ام تنها نوشت

ماجرا را از برادرم پنهان کرده بودم، وقتی به او گفتم، دیدم او از من جلوتر است؛ من از زبان دایی شنیده بودم، اما برادرم همه چیز را بی کم و کاست از بابا پرسیده بود. هم درباره‌ی این که در خانه چه رفتاری داشتند و چه می‌کردند، هم از نوع کارها و رفتارشان بیرون از خانه، هم راجع به شکل نشست و برخاست‌ها و رفتارشان در جلسات. از بابا حتی درباره‌سکوت او هم پرسیده بود، پدرم علی(ع) همه چیز را درباره رسول خدا(ص) برای برادرم حسین شرح داده بود.*

واژه انقلابی بودن پس از انقلاب اسلامی معنایی متفاوت از مفهوم مدرن انقلاب دارد. اکنون انقلاب یادآور آرمان‌های آخرالزمانی اولین افراد بشر تا افق‌های بلند یاران آخرالزمانی سیدالشهداست. پیامبران آمدند که آرمانخواهی متولد شد؛ پس انقلاب سابقه‌ای به قدمت بشر دارد؛ چرا که تاریخ با ظهور پیامبر خدا آغاز شد. وقتی رسولان الهی بر ظلم و جور خروشیدند این معنا فراگیرتر شد  و بعد در تاریخ ماندگار شد. معنایی که آسمان را تسخیر کرد؛ معنایی که انتظار را معنا بخشید؛ معنایی که امید و پایداری و صبر بر رنج‌ها را زنده داشت.

مرزبندی‌ها و مرزبندی‌های مدرن، معنای انقلاب را تا مبازره‌ی عظیم مردم با دولت تقلیل داد. برخی انقلاب‌ها را در انقلاب‌های مارکسیستی خلاصه کردند و برای همین سقوط طاغوت در ایرانرا اساسا انقلاب نمی‌دانستند. انقلاب در عالم مدرن در چارچوب مرزهای همان عالم مدرن فهمیده می‌شد؛ و البته تاریخ مدرنیته مدت‌هاست به سر آمده است. اما پس مانده‌های دنیای مدرن هنوز مصرف دارد. وگر نه انقلاب چیزی نبود که روزی واقع شود و روزی دیگر به انجام نرسد.

انقلاب اسلامی ما اگر ریشه در اسلام دارد، و اگر با اشک بر سیدالشهدا آبیاری شده است، و منتظر طلوع خورشید است، نمی تواند هر روزی نباشد و در همه‌ی مکان‌ها حضور نداشته باشد.

آیا کل یوم عاشورا یعنی هر روز و در هر دوره‌ای باید با حکومتی ستمگر در مبارزه بود؟ در این صورت پس از پیروزی چه باید کرد؟ آیا پس از ظهور یومی می‌رسد کهدیگر عاشورا نیست؟ شاید با چنین فهمی از انقلاب است که ما میان زندگی و انقلاب جدایی انداخته‌ایم، تا آنجا که ملاک انقلابی بودن ترک زندگی است. شاید هم زندگی در این دوران لوازمی دارد که دیگر با انقلاب قابل جمع نیست.

زندگی روزمره ی ما، همین خوردن،‌پوشیدن، سفر کردن، سکنی گزیدن، کار تفریح، خواب و هزاران امر دیگر که شاید بی اهمیت جلوه کند، یوم و ارضی است که عاشورا و کربلا در آن جاری است، پس همین زندگی نیز می‌توان حسینی به پیش رفت یا یزیدی ماند. برای آنکه انقلاب اسلامی را  در زندگی خود ببینیم لازم نیست معنای انقلاب را عوض کنیم؛ بلکه باید به باطنی از حقیقت آن راه یابیم.

اکنون پس از گذشت سالیان شیوه‌ی زندگی در همه‌جا شیوه‌ی غربی است و شما حق دارید که شیوه‌ی موجود را نپسندید و نپذیرید اما اگر جهانی بودن این معنی را نمی‌پذیرید، می‌گویم اکنون همه جا شهر الکترونیک است و مگر نیست؟! با پوشیدن پیراهن بدون یقه، و دم‌پایی به جای کفش، و به صرف مراجعه به بعضی مراسمات و آداب، خللی در اساس شیوه‌ی زندگی غربی وارد نمی‌شود.

ساده زیستی که در عالم دینی و در اخلاق جایگاه رفیع دارد، در سهری که قوانین تکنیک و الکترونیک بر آن حاکم است عملی نمی‌شود. در این وضع می‌توان گفت که چه فایده دارد که آدم لباس ساده بپوشد و غذای ساده بخورد اما  ناگزیر و به ضرورت، آخرین دستاوردهای تکنولوژی را مصرف کند و ... وقتی از ساده‌زیستی می‌گوییم باید بیندیشیم که از ساده‌زیستی از یاد رفته است و موانع آن چیست و چگونه می‌توانیم به آن بازگردیم بدون این تذکر در مورد غلو شود چه بسا که کار به اشتباه‌های بزرگ بینجامد.

عادات و سبک زندگی مردم امر مهمی است. من هم از شیوه‌ی زندگی غربی دفاع نمی‌کنم. آراستگی به فضائل و زندگی پرهیزکارانه نیز در نظر همه کس شرط کمال و صورتی از آن است. پس مشکل در مقاییسه و انتخاب میان دو صورت و شیوه‌ی زندگی نیست؛ بلکه در شرایط امکان تحقق آنهاست.

شیوه‌ی زندگی غربی در پناه قدرت تکنیک پدید آمده و در سراسر روی زمین بسط یافته است. حکمرانی این قدرت اقتضای شیوه‌ی زندگی خاص دارد و بسیار بعید به نظر می‌آید که معنای اخلاقی و دینی فضیلت و پارسایی بتواند در پناه آن دوام بیاورد.

شیوه زندگی ظاهر است و هر باطنی ظاهری دارد و قدر مسلم این است که شیوه پارسایی، شیوه غالب و ظاهر عالم متجدد نمی‌تواند باشد. البته جوانانی نجیب و صدیق چون شما به حکم وظیفه‌شناسی همت خود را صرف ترویج فضائل و مقابله با فساد و رذیلت کنند، سعیشان مشکور است، اما باید دانست که اولا آداب و عادات دیگران همواره و ضرورتا از سنخ رذایل نیست، ثانیا جهان را با تغییر ظواهر نمی‌توان دگرگون کرد. پیامبران هم قبل از شریعت، جان مردمان را مهذب و آماده‌قبول دستور کردند.

برای اینکه جهان کنونی و شیوه‌ی زندگیش دگرگون شود، باید به فکر عالمی دیگر و آدمی دیگر بود. خلاصه کنم، در جهانی که اکنون دائر است، شرایط پارسایی فراهم نیست و کسانی که همه‌ی آن شرایط در وجودشان جمع باشد، اگر باشند، تعدادشان بسیار اندک است. پس بیشتر باید نگران فکر و فرهنگ مردمان در این جهان باشیم و بدانیم که شیوه‌کنونی زندگی در همه جا شیوه‌زندگی غربی است.

اگر بتوانیم به باطن تاریخ غربی رسوخ کنیم شرط مهم و عمده آزادی برایمان فراهم می‌شود، در این صورت می‌توان فارغ از سودادی من و ما، شیوه‌ی تازه‌ای پیش گرفت که در آن صفا بر کدورت، راستی بر دروغ ، و اعتماد بر سوءظن؛ و مهر و معرفت بر کینه‌توزی، و هم‌دلی و هم‌زبانی بر تحکم، و ادای وظیفه بر رفع‌تکلیف، و... مقدم باشد، اکنون عصر دگرگونی آغاز شده است.!

*سنن النبی ص 48-54

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

فیلتر شکن رایگان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر