سراب آمدنت … نیامدنت و در این صحرا…
وبلاگ سنگر مجازی بصیرت نوشت
ای کاش سراب نبود، نه ای کاش سراب بود…
چه می گویم…شاید هذیان است…نمی دانم!ما همان تشنگان دیدار روی تو هستیم و دنیا هم شده است صحرای ما، هر چه شمال و جنوب و شرق و غرب صحرا را می گردیم ، خبری نیست، نه از روی تو ،نه از بوی تو…فقط سراب است و خیال.گاهی در این صحرا ، غباری می بینیم و سواری ،پس می شتابیم به سویش، همچو تشنگان…

- ۱ نظر
- ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۳۴