زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

«اجبار و زور در دین دار کردنِ مردم...!»

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۱ ق.ظ

وبلاگ آپاندیس قلم نوشت

[مردم را نمی شود به زور به دین و معنویت سوق داد]

علامه طباطبایی در تفسیر وزین «المیزان» می فرماید: «ظاهرِ دین وقتی از حقیقتِ دین جدا شود، با هر کُفری جمع می شود...!»



بگذارید مقداری بحث را همانطور که یکی از اساتید و سیّدِ بزرگوارِ ما فرمودند، با مقدمات خدمتتان عرض کنم:

1- ما در قرآن کریم آیات فراوانی داریم که از چند جهت و به صراحت به این مسالۀ مورد بحث اشاره کرده است که:
مردم را نمی شود به زور به دین و معنویت سوق داد و یا اصطلاحاً به بهشت برد...! 

چند نمونۀ قرآنی:
الف- قرآن کریم یک جا به پیامبر می گوید: 
«و ما انت علیه بالجبار» ای پیغمبر تو جبار نیستی! 
یعنی تو مجبور کننده و سلطه جو نیستی که بخواهی از سلطه و قدرتت استفاده کنی و بخواهی مردم را به راه دین بکشانی. 

ب- یا در سورۀ «ق» می گوید:
«و لست علیهم بمسیطر» یعنی تو سیطره جو نیستی که بخواهی بر این مبنا کاری بکنی!

ج- همینطور در سورۀ «یونس» آیۀ ۹۹ می گوید:
«اگر خدا بخواهد همه مردم را مومن می کند اما مشیت خدا بر این نیست. آیا تو می خواهی مردم را با اجبار مومن کنی؟!» 

2- در واقع تعبیر عامیانه این است که:
اگر خدا می خواست، خودش همه را مؤمن می کرد! 
حالا تو می خواهی از «پاپ کاتولیک تر شوی؟» 
اراده خداوند بر چنین چیزی نیست که مردم را به زور وادار به پذیرش دین کند و مشیت خدا به این تعلق نگرفته است. 

البته این را بگویم که:
در جای دیگری در سوره زمر می گوید که خدا دوست ندارد مردم کافر شوند. 

اما در عین حال مشیّت خدای متعال هم این نیست که بخواهد از راه زور مردم را مؤمن کند. 

در سوره بقره می فرماید: 
«هیچ اصراری در دین نیست وظیفه ما این است که به مردم توضیح بدهیم و آگاه و روشنشان کنیم تا مردم خودشان راه را انتخاب کنند.»

3- این بیشتر یک نوع بینش و نگرش نسبت به آیات قرآن است.
اگرنه قرآن در این زمینه صراحت دارد. 
بینشی است که فکر می کنند اگر این کارها را بکنند و اگر جامعه را آزاد بگذارند چنین و چنان می شود. 
در حالی که این سی سال تجربه کردیم و دیدیم که نه تنها آن روش ها و زور و اجبار جواب مثبتی نمی دهد بلکه مردم را بیشتر ترسانده است. 

یعنی در دورانی که ما از طریق زور و جبر عمل نکردیم مردم بیشتر به سمت دین سوق پیدا می کنند تا وقتی که ما آن ها را بترسانیم و با روش های خشونت آمیز بخواهیم به نتیجه برسیم. 
این عده فکر می کنند با حمله کردن و گروه فشار راه انداختن و یا گرفتن و برخورد کردن و یا با به هم ریختن کنسرت ها یا امثال این ها می توانند مردم را از مسیری که انتخاب کرده اند باز بدارند در حالی که این کارها نه تنها پاسخ نمی دهد، بلکه آن ها را به سمت ماهواره ها و یا به کار بردن روش های زیر زمینی و برنامه های غیر مجاز می کشاند. 
به هر حال اگر روش های به کار گرفته شده در حوزه دین و فرهنگ به صورت تعریف شده و در قالب های معین و در چارچوب قانون باشد بیشتر اثر می گذارد تا اینکه از روش های خشونت آمیز استفاده شود.

4- دوستان عزیز!
این نگاه معتدلانه ای که عرض کردم، مهجور نشده است. 
حتی در میان روحانیون هم فضای حاکم استقبال از زور و اجبار در حوزه دین و فرهنگ نیست.
عده محدودی از قدرت های خودشان استفاده می کنند و چندتایی طرفدار دارند و تعدادشان هم زیاد نیست. 
بعید می دانم حتی در میان علما و مراجع روش های زور و اجبار را پسندیده باشد. 
آن روش ها مردم را به سمت دین و معنویت سوق نمی دهد. 

برای مثال در رابطه با مسئله حجاب؛ 
همه دوست داریم مردم حجاب را رعایت کنند اما عملا آن روش ها و اجبار به کار گرفته شده سمت و سویی به سمت رعایت حجاب ندارد. بلکه سمت و سوی آن به سمت ریاکاری و تظاهر دارد. 
به همین دلیل می بینید که در ایران استفاده از لوازم آرایشی رواج بیشتری دارد و یا شگردهایی که برای فرار از قانون است بیشتر به کار گرفته می شود. 
بنابراین این روش ها نتیجه ای نمی دهد و کسانی که از شانتاژ و غوغاسالاری و روش های ترساندن مردم استفاده می کنند باید بدانند که این روش ها در فضاهای دینی و معنوی هم نتیجه مطلوب نمی دهد چه برسد در فضاهای دیگر.

5- حرف ما این نیست که در زمینه مسائل فرهنگی نباید دغدغه داشته باشیم. 
بلکه سوال ما این است که چه روش هایی باید به کار گرفته شود که نتیجه آن در نهایت دیندار شدن جامعه باشد. 
باید اشکال کار را پیدا کرد که چرا طی این سی سال به چنین نتیجه ای نرسیده ایم...!
------------------------------------
پ ن:
1- گمان می کنیم می شود خدا را نشناخت، با او ارتباطی نداشت و رفیقش نبود و در عین حال به دستوراتش عمل کرد...! 
اما پیامبر(ص) معتقد بود مردم اول باید خدا را بشناسند و با او ارتباط بگیرند و مأنوس شوند و وقتی روی دندۀ رفاقت با او افتادند و او را لایق پرستش و اطاعت یافتند به حرفش گوش کنند...!
او با این اندیشه بود که سال های سال انحراف مردم را دید اما امر و نهی نکرد چون باور داشت که امر و نهی قبل از تعلیم و تعلّم روی مخ مردم راه رفتن است نه کار کردن!!
امر و نهی قبل از تعلیم و تعلّم روی مخ مردم راه رفتن است!!!

2- وقتی مردم، اسلام واقعی و با محتوا رو تو رفتار و اعمال ببینن، خیالتون راحت، هم علاقه مند می شن و هم اینقدر حرص خوردن نداره تا شیرِ آدم خشک بشه...
با زور و زندان و ترسوندن مردم، بی تعارف فاتحه و چهلم و سالگردِ اسلام رو باید خوند! 
تمام حدود و مجازات های اسلام، بعد از تقویت اعتقاد و ایمان مردم، اثر داره نه قبلش که سر از مشکلات بی شمار در میاره...
بابا، باید رو مُخ مردم کار کرد، نه اینکه راه رفت...!
راه پیاده شدن اسلام راه پلیس و زندان نیست!!

3- از بیانات اساتید استفاده بردم برای این متن

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر