کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۷ ق.ظ
زمانی تلقی رایج این بود که انسان در زندگی و تصمیمات خود آزاد است و آنچه را میاندیشید، اراده میکند و میخواهد، انتخاب میکند.
مدتی گذشت تا تأثیر ساختارهای مختلف در محدود کردن اردهی انسان و نیز جهت دادن به آن مورد توجه قرار گرفت.
رفته رفته ابعاد گستردهتری از شکل دادن زندگی انسانها توسط ساختارها و نظامهای اجتماعی روشن شد تا جایی که بسیاری پذیرفتند که انسان در سیطرهی ساختارهای اجتماعی و ذیل حاکمیت اجتماعی تنها تصور داشتن اراده آزاد و خیال اراده برای انتخاب باریش باقی مانده است.

بحث در خصوص تأثیر نظامهای اجتماعی در زندگی افراد همچنان ادامه دارد. آنچه در این میان لازم است مورد بازخوانی قرار بگیرد این است که آیا پذیرفتن تأثیر از نظامها و ساختارهای اجتماعی بر سبک زندگی افراد، معنای این است که انسان همواره مقهور نظامها وساختارهایی است که بر عرصههای مختلف زندگی حیات او سیطره دارند و به رفتارها و نیازهای او جهت میدهند؟ آیا این امکان برای انسان وجود ندارد که بتواند فارغ از این چارچوبها عمل کند؟
به خصوص در شرایط موجود به برتری ظاهری رسانهای و تکنولوژیک تمدن غربی بر عرصهی حیات بشر که عدهی بسیاری را مقهور خود کرده است، این پرسش برای دینداران وجود دارد که آیا می توان خارج از چارچوبهایی که این تمدن ترسیم کرده و میکند، حرکت کرد.
فراموش نباید کرد که تمدن کنونی حاکم بر جهان مبتنی بر حذف دین از عرصهی حیات بشری به خصوص در عرصه اجتماعی خود بر همهی دنیا سیطره یافته است، آیا کشوری میتواند خارج از سازوکار و نظامهای اجتماعی مدرن برای خود ساختارها و نظامهای اجتماعی بسازد؟ در گزاره وحیانی پاسخ به این پرسش مثبت است.
این سخن قطعی خداوند است که برای کافرین در هیچ یک از عرصهها، تسلطی را براهل ایمان قرار نداده است. تمدن مدرن هم تمدن کفر است. این آیه محدود به هیچ عرصهای نیست. اگر مسلمانان تکیهگاه خود را خدا قرار دهند، در هیچ عرصهای امکان تسلط کافران بر ایشان وجود ندارد.
در صورت ایمان به خدا، نه برتری فکری و نه برتری نظامی و نه برتری سیاسی کفار بر اهل ایمان وجو ندارد. به استناد این آیه سیطرهی نظامهای مدرن بر جوامع اسلامی و موحد نه تنها قطعی و غیر قابل تخلف نیستریال بلکه اساساً چنین سیطرهای به صورت طبیعی اتفاق میافتد؛ بلکخ در شرایط خاص و به علت عوارضی که در جامعهی دینی پیدا شده است این سیطره قابلیت تحقق یافته است. یکی از موارد استثنا این است که ملتی خود بخواهند تسلط کافران بر ایشان وجود داشته باشد.
مصداق بارز این قوم بنی اسرائیل است: « به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوباره در زمین فساد خواهید کرد، و برتریجویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند، حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو میکنند؛ و این وعدهای است قطعی.»
در مقابل الگوی کامل مقاومت مؤمنین که در برابر اکثریت فاقد ایمان میایستادهاند، حضرت ابرهیم است. ایشان با صراحت در برابر قوم خود ایستادند و گفتند که ما از شما و خدایانی که شما غیر از خدای تبارک وتعالی به عبودیت گرفتهاید، برائت می جوییم و بین ما وشما تا زمانی که تنها به عبودیت خدای یکتا بپردازید دشمنی برقرار است. ایشان بر خدای قادر توکل کردند.
آیات فوق با صراحت نشان میدهند که می توان در برابر کافران امروز نیز ایستاد و البته لازمهی آن استقامت و صبر بر سختیها ومشکلات است.
مصداق بارز قومی که در برابر سختیها استقامت کردند و خداوند آنان را نصرت نمود، مسلمانان صدر اسلام بودند که در برابر مشکلات ایستادند و خداوند هم پس از تحمل سختیها به ایشان فتح و ظفر را عنایت فرمود.
امروز هم میتوان در تمامی عرصهها اعم از فکری، سیاسی و ... در برابر تمدن الحادی غرب ایستاد و به فضل خدا تمدن جدیدی ایجاد نمود و خارج از بایستههای این تمدن زندگی کرد. اگر بتوان معادلهای که بر رابطهی میان مؤمنان و کافران و قواعد حاکم بر این رابطه را بر سبک زندگی مؤمنان و نظامهای اجتماعی و ساختارهای الحادی قابل تطبیق دانست، چنین نتیجه میشود که سبک زندگی مؤمنان در سیطرهی ساختارها و نظام الحادی قرار نمیگیرد و مقاومت زندگی ایمانی در برابر ساختارها و نظامهای اجتماعی الحادی نه تنها ممکن است بلکه مطابق قوانین حاکم بر نظام هستی، با غلبهی زندگی ایمانی و نابودی ساختارهای الحادی به پیش خواهد رفت.
-
۰
۰
- ۹۳/۰۵/۰۵
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان