کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۳ ب.ظ
برخی معتقدند تغییر در سبک زندگی، تغییر در ظاهر حیات مردمان است و تغییر در ظواهر حیات بدون تغییر بواطن آن، راه به مقصود نخواهد برد. بنابراین در عوض پرداختن به سبک زندگی باید به سراغ جان (اخلاق و افکار) انسان رفت و آنجا را آباد کرد که اگر چنین شد، سبک زندگی نیز آباد خواهد شد.
قول به ظاهر و باطن سخنی غربی نیست، اما قائل شدن به تفکیک میان این دو و اعطای سهم تأثیر به یکی و مؤثر دانستن آن یکی، نه غربی، که غربزده است.! مراد آن است که بشر شرقی دلی در گرو سنت دارد وسری در هوای مدرنیته!
تفکیک میان ظاهر و باطن حیات، البته شواهدی در معارف دینی ما نیز دارد، اما آنچه این نحوهی برخورد با مسئله را متفاوت میسازد، اولا تلاش برای نشان دادن یک تقابل عینی و واقعی میان ظاهر و باطن حیات است، ثانیا اعطای یکسرهی سهم تأثیرها به یکی و مؤثر دانستن آن به تنهایی است.
درست است که حیات، ظاهری دارد و باطنی، اما هیچگاه ظاهر حیات جدا و منفک از باطن آن نبوده است، و مگر این همه سفارش به عمل صالح (که جلوهی ظاهری حیات مؤمن است) به مثابهی اولین قدم طهارت باطن و نفس، چیزی جز معنای یگانگی این دو را میرساند؟
این تفکیک اگر هم در مأثورات دینی ما وجود دارد، جز برای نشان دادن هدف غایی حیات دنیوی که قرب الی الله است، نمیباشد، چرا که جز نفس بشر، استعداد قرب حضرت حق را دارا نیست، پس کوشش در فربه کردن حیات دنیوی نتیجهای جز خسران نخواهد داشت!
مثال بارز این ارتباط دوسویه، تأثیر طهارت جسم به نحوه و نتیجه تعقل است. وضوگرفتن ما هم یک امر نازل ظاهری و هم در آن واحد نوری است از جانب پروردگار ، پس فعل وضو خواستن یکی و در حقیقت خویش دارای مراتب است. این همانی این مراتب، وجهی دیگر از حقیقت واحد حیات است که جلوهای از ذات احدیت است. و انسان موحد، جز توحید نمیبیند، چه در مقصد حیات، چه در مبدأ آن و چه در صورت آن.
تقوی که اولین و آخرین توصیه تمام انبیا و ائمه (علیهم السلام) و اولیاء الهی بوده است، در مراتب عالیه که سرشار از وجود معنوی و باطنی است، باز هم با عمل و زندگی تنیده است و پرواضح است که حتی همان وجوه باطنی نیز، پایی در فکر و پایی در ذکر ما دارند.
پس توقع تحول رحمانی در نفس بشری که حیات روزمرهاش در گرو تعلقات شیطانی است توقعی بیجاست! انبیا جان ابناء بشر را متعبد درگاه احدیت نمودهاند، اما این تعبد نفس، مگر جز با عمل آغاز شده است؟ و البته سوال مهمتر آنجاست که ما اساسا این تقدم و تاخر زمانی را از کجا آوردهایم و برای چه میخواهیم؟
ظاهر و باطن باهم تحول میپذیرند و بر هم اثر میگذارند؛ بنابراین سودای تحول سبک زندگی انسان نتیجهای جز تغییر نسبتهای نفسانی او در بر نخواهد داشت و صد البته چون جان انسان متوجه امری گردد فعل او ظهور آن توجه خواهد داشت.