همشهری داستان میخوانمنامه های سیمین به جلال و نامه های جلال به سیمینسیمین می،گوید که او را همین بس که همسرش نویسنده اس حتی اگر در زندگی اش موفق نباشد کتابی که دوست دارد را ترجمه نکند  ، فلان کتاب را ننویسد و حتی اگر مدرکش را نگرفته و برگردد