کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۶ ق.ظ
همشهری داستان میخوانم
نامه های سیمین به جلال و نامه های جلال به سیمین
سیمین می،گوید که او را همین بس که همسرش نویسنده اس حتی اگر در زندگی اش موفق نباشد کتابی که دوست دارد را ترجمه نکند ، فلان کتاب را ننویسد و حتی اگر مدرکش را نگرفته و برگردد
حق با سیمین است ادم باید همسرش نویسنده باشد از ان سبیل های ادیبانه داشته باشد کمی موهایش بلند و پریشان باشد که وقتی دستت را لای موهایش میگذاری و بو میکنی بوى کتاب بدهد
نگاهش کتابی باشد ، عشقش نوشتنی ، حرف زدن اش ادیبانه
شب ها تا دیر وقت زیر نور کم باید کتاب بخواند و بنویسد و تو صبح باید نوشته هایش را بخوانی
سیمین راست میگوید وسط این نرسیدن ها و موفقیت های کسب نکرده همین بس که همسر ادم نویسنده باشد بوی کتاب بدهد
.....................................................................................................................
چیزهاى کوچک:
با آدم ها رویا نساز
رویاها فقط بلدند رویا باشند
-
۰
۰
- ۹۳/۰۳/۲۷
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان