زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

چرا بازار طلبه ها در رمضان کساد شده است؟

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۳ ب.ظ

وبلاگ" نامه های حوزوی" نوشت
این روزها ماه روزه برای مردم و ایام تبلیغی برای طلبه هاست، اما گویا بازار تبلیغ سرد و بی روح است، دوستانی که برای تبلیغ رفته اند میگویند برخی از روستاها بخاطر فصل کاری پذیرای طلبه ها نیستند، دوستانی هم که در شهر حضور دارند میگویند عده ای برای نماز می آیند اما به محض اینکه نماز تمام میشود مسجد را ترک میکنند وطلبه باید با چند نفر پیرمرد منبر را سر کند. در یک حساب و کتاب سر انگشتی میتوان گفت که در این ایام حتی کمتر از یک درصد مردم نیز در مساجد حاضر نمیشنوند. براستی چرا تبلیغ طلبه ها رونق سابق را ندارد؟

 

مقصر روش های تبلیغ است:

برخی از دوستان معتقد هستند که باید در روشهای تبلیغ تجدید نظر صورت گیرد، از نظر این بخش از دوستان روشهای سنتی یه طرفه پاسخگوی مخاطب نیست و باید سعی کرد تا گفتگوی دوطرفه بین گوینده و شنونده برقرار گردد از این رو باید منبر را کوتاه کرده و بعد از منبر با جوانان به گفتگو نشست، یا اینکه باید از تکنولوژی جدید نظیر ویدئو پرژکتور و ... استفاده کرد، یا مثلا برای کودکان مسابقاتی اجرا کرد و جایزه داد تا شاید چند نفری جمع شوند.

 

 برخی نیز معتقدند که حالا که مردم به مسجد نمی آیند بهتر این است که ما بسراغ مردم برویم، از این رو برخی از طلبه ها بساط خود را در مترو چیده اند، برخی فرش خود را در ترمینالهای مسافر بری پهن کرده اند و در این اواخر هم برخی از طلبه ها با حضور در پارک ها خلوت خانوادگی مردم را بر هم میزنند تا شاید به هر روشی است بتوانند چند نفری را دور خود جمع کنند حالا فرقی ندارد ممکن است طلبه ها حتی حاضر شود با انواع سبُک بازی ها موجب خوشایند مردم شود، در یک مورد حاج آقایی برای کودکان خردسالی  که در پارک حاضر شده بودند با عبا و عمامه صداهای مختلف تقلیدی را اجرا میکرد تا شاید نظر آنها را جلب کند حالا بماند که با چنین کارهایی حیثیت و آبروی روحانیت و طلبه ها چه خواهد شد.

 

مقصر تلویزیون است:

گروهی دیگر از دوستان معتقدند برنامه ها و فیلم های تلویزیونی که بعد از افطار پخش میشود باعث شده است مردم رغبتی بحضور در مساجد نداشته باشند، پخش سه فیلم پشت سر هم مردم را  پای رسانه ملی نشانده و اجازه حضور مردم را در مساجد هموار نمیکند، از دیدگاه این بخش از دوستان چنانچه تلویزیون برنامه های خود را با برنامه های مسجد تنظیم کند بسیاری از مردم در مساجد حاضر خواهند شد، این را هم اضافه کنید که پخش سخنرانی های مذهبی از شخصیت های مشهور مردم را از حضور در مساجد بی نیاز میکند، اما این دوستان توجه ندارند که اساسا بسیاری از مردم شبکه های ایرانی را تماشا نمیکنند، بسیاری از همین روزه داران بعد از افطار مشتاقانه در انتظار پخش حریم سلطان هستند و اساسا سریالهای ایرانی برای آنها جذابیتی ندارد، نکته دیگر اینکه این تصور که اگر سریال پخش نشود مردم در مسجد حاضر خواهند شد بسیار دور از تصور است، البته شاید درصد بسیار ناچیزی چنین باشند اما این درصد در بین خیل بیشمار مردم پیدا نیستند، البته پخش سخنرانی ها و برخی از برنامه های تلویزیونی، چهره محور ممکن است تاثیری داشته باشد.

 

مقصر طلبه ها هستند:

برخی از دوستان نیز طلبه ها را مقصر میدانند از دیدگاه آنان طلبه ها برای منبر و مردم وقت نمیگذارند، از دید اینان بسیاری از طلبه ها کار تبلیغی را از سر اجبار انجام میدهند و علاقه ای در اجرای این کار ندارند از این رو مطالعه درست و حسابی برای منبر ندارند، و حوصله ای برای حضور در مساجد ندارند و فقط میخواهند برنامه تمام شود و به دنبال زندگی خود بروند، از این رو چنانچه طلبه ها فرصتی برای مردم در نظر بگیرند و وقت کافی برای تبلیغ داشته باشند میتوان مردم را جذب مساجد کرد. این دوستان برای اثبات ادعای خود طلبهه ایی را مثال میزنند که تلاشهای خوبی داشته اند و همین تلاشها نتیجه نیز داده است که البته این تعداد اندک از طلبه ها تک ستاره هایی از این آسمان گسترده هستند.

 

مردم مقصر هستند:

برخی از دوستان نیز مردم را محکوم میکنند میگویند مردم بد شده اند دنیا طلب شده و دنبال زندگی و رفاه هستند از این رو به دین و دیانت کم توجه شده اند، اینکه بسیاری از دختران موهای خود را بیرون میگذارند یا برخی از مردم روزه نمیگیرند نشانی از این بی تفاوتی مردم به دین و دیانت است، این دسته معمولا از مردمان مومن سالیان دور مثال میزنند که مانند شمع دور آخوندها جمع میشدند و چه روزگار خوبی بود( یاد باد آن روزگاران یاد باد)، خلاصه اینکه نمیدانیم با این مردم چه کنیم.

 

چند نکته:

1-مسجد نرفتن بی دین بودن نیست: مسجد نرفتن به معنای ضعف دین نیست، بسیاری از مردم روزه میگیرند و نماز هم میخوانند اما علاقه ای به حضور در مسجد ندارند، عدم حضور در مسجد نمیتواند نشانی از بی دینی باشد، باید توجه داشت کنار گذاشتن هویت دینی و اعتقاد به خداوند مساله ای است که بندرت اتفاق میفتد، مردم دنبال دین هستند اما نه آن دینی را که آخوندها و طلبه ها میگویند، میگوید من هم بخدا ایمان دارم و هم به دین اعتقاد دارم اما نه آنچیزی که شما میگویید، اما چه اتفاقی افتاده است؟

 

2-عملکرد برخی از روحانیان: اکثر مردم بیشتر از آنکه به سخنان روحانیان توجه کنند به عمل آنها نگاه میکنند، امروزه مردم با دیدن یک روحانی قبل از آنکه به حرفهای او توجه کنند میپرسند خانه این حاج آقا در کدام محله شهر قرار دارد؟ چه ماشینی را سوار میشود؟ بچه های این حاج آقا ایران هستند یا خارج؟ آیا این حاج آقا از رانت های دولتی استفاده کرده است یا نه؟ در صورتی که برای این سوالات پاسخی قانع کننده داشته باشند حرفهای حاج آقا را پذیرا خواهند بود، مسئله دیگر مردم داری این حاج آقا است به این معنا که آیا در مشکلاتی که برای مردم پیش می آید حاج آقا دغدغه مردم را داشته است یا نه؟ وقتی گرانی کمر مردم را خمیده است این حاج آقا صدایش درآمده است یا نه؟ وقتی فساد های گسترده در کشور اتفاق می افتد حاج آقا سر در لاک خود کرده است یا امر به معروف و نهی از منکر واجب الهی را انجام داده است؟ البته تشخیص صداقت انسانها با فطرت مردم انجام میگیرد و کار سختی نخواهد بود.

 

3-آگاهی مردم و ضعف برخی از روحانیان: بسیاری از مردم یا ماهواره دارند یا از طریق اینترنت مسائل مختلف را در سطح جهانی خارج از دریچه صدا و سیما را دنبال میکنند از این رو با دیدگاه های مختلف آشنا میشوند و این مساله آگاهی کلی مردم را افزایش داده است از این رو حاضر نیستند براحتی مساله ای را قبول کنند، حرفهای سست و بی پایه برخی از روحانیان که توان دفاع از دیدگاه خود را ندارند این بخش از مردم را متقاعد نخواهد کرد تا پای منبر یه روحانی بنشینند که ساعتی را برای مطالب وقت نگذاشته است. برخی از طلبه ها هم که اشتیاقی از مردم نمیبینند وقت آنچنانی برای منبر نمیگذارند از این رو چند حدیث را از روی کتابی یاداشت میکنند یا اینکه حوصله آن را هم ندارد همان کتاب را در بالای منبر برای مردم میخواند بدون اینکه قدرت تبیین این احادیث را داشته باشد. چنین منبرهایی هرگز نخواهد توانست راه بجایی برد.

 

4-منبر ها چه چیزی به مردم میدهند؟ پیشرفت و زندگی بهتر دغدغه اکثر مردم و بخصوص جوانان است، یکی میخواهد خانه خود را بزرگتر کند، آن دیگری دنبال ماشین مدل بالاتری است، دیگری زبان میخواند تا به خارج از کشور برود، آن دیگری دنبال کار است، آن دیگری خانه ندارد، آن دیگری نمیتواند ازدواج کند، و یکی دیگر همه اینها را دارد اما آرامش ندارد، وقتی چنین اشخاصی پای منبری آماده میشوند میخواهند بعد یک ساعت بدانند که دقیقا این منبر چه چیزی به آنان میدهد، آیا در این منبر ها راهی بسوی اهداف اینان نشان داده میشود، آیا منبر ها حرکت زایی دارند که امید و اراده کسی را تقویت کنند تا بتواند در مسیر اهداف خود محکم حرکت کند، آیا این همه بحث های سیاسی در منبر ها میتواند آرامشی به این افراد ناآرام دهد، واقعیت این است که منبریهای ما در دوران ایدئولوژی دهه چهل به سر میبرند که فکر میکنند همه دنبال ایدئولوژی هستند و منتظرند اینان اظهار فضل کنند و حال آنکه اولویت های مردم گذر از ایدئولوؤی بسمت زندگی بهتر و اخلاق و آرامش است که اگر منبرهای ما نتواند راهی به این سو ترسیم کند وضعیتی بدتر از این را تجربه خواهند کرد. برخی میگویند ذائقه مردم تغییر کرده است و باید ذائقه را تغییر داد اما چنین کاری حرکت قهقرایی است باید با حفظ مبانی به نیازها و سوالات امروزین آنها پاسخ داد.

 

5-زنده شدن سکولاریسم سنتی پنهان: پیش از سالهای 1320 دیدگاههای دینی بیشتر فردگرایانه بود و همه مطالب در راستای مذهبی و متقی شدن فرد ارائه میشد، و آنچنان کاری به ساختارهای اجتماعی - سیاسی نداشت، و شاید بتوان گفت دین بیشتر رویکرد سکولار داشت، در پس این سالها و با ترویج مارکسیسم در ایران و تحولات دیگر برداشت های حداکثری از دین ارائه شد و این قرائت و زمینه های اجتماعی –سیاسی انقلاب ایران را رقم زد، در این دوره رقابت های ایدئولوژیکی نیز در علاقه مردم به این قرائت حداکثری بسیار موثر بود، این قرائت مدعی بود که دین برای دنیا و آخرت مردم برنامه دارد، این قرائت پایه ایدئولوژیکی انقلاب 57 بود. بیش از سی سال از اجرایی شدن این قرائت در سطح جامعه گذشته است برخی از مردم تصور میکنند این قرائت توفیق چندانی در اداره جامعه نداشته است از این رو بیشترین آسیب از همین ناحیه به این نوع قرائت از دین وارد شده است، با تضعیف این قرائت ارزشهای آن نیز تضعیف خواهد شد، مردم تصور میکنند نمایندگان فکری این قرائت همین طلبه ها هستند و دیگر تمایلی به شنیدن این شعارهایی ایدئولوژیکی ندارند، از این رو میتوان یک نوع بازگشت به دین سکولار نهفته در فرهنگ پیش از دهه بیست را مشاهده کرد البته با رنگ و بوی امروزی.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

سکولاریسم

سکولاریسم سنتی

نامه های حوزوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر