زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

قدم اوّل در تهذیب‏ در نگاه امام خمینی (ره)

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۱ ق.ظ

وبلاگ اخلاق وحیانی نوشت

قدم اوّل در تهذیب‏
تا کى مى‏ خواهید در خواب غفلت به سر برید، و در فساد و تباهى غوطه ‏ور باشید؟ از خدا بترسید؛ از عواقب امور بپرهیزید؛ از خواب غفلت بیدار شوید. شما هنوز بیدار نشده ‏اید؛ هنوز قدم اول را برنداشته‏ اید. قدم اول در سلوک «یقظه» یعنی «بیداری» است.

ولى شما در خواب به سر مى‏ برید؛ چشمها باز و دلها در خواب فرو رفته است. اگر دلها خواب آلود و قلبها بر اثر گناه سیاه و زنگ زده نمى ‏بود، این طور آسوده خاطر و بی تفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمى ‏دادید. اگر قدرى در امور اخروى و عقبات هولناک آن فکر مى ‏کردید، به تکالیف و مسئولیت هاى سنگینى که بر دوش شماست بیشتر اهمیت مى ‏دادید.
شما عالم دیگرى هم دارید؛ معاد و قیامتى نیز براى شما هست (مثل سایر موجودات که عود و رجعت ندارند نمى‏باشید.) چرا عبرت نمى ‏گیرید؟ چرا بیدار و هوشیار نمى‏ شوید؟ چرا این قدر با خاطر آسوده به غیبت و بدگویى نسبت به برادران مسلمان خود مى‏پردازید، و یا استماع مى‏کنید؟ هیچ مى‏دانید این زبانى که براى غیبت دراز مى ‏شود در قیامت زیر پاى دیگران کوبیده مى ‏گردد؟ آیا خبر دارید  که الغیبة ادام کلاب النّار یعنی « از غیبت دورى کن، زیرا که آن نانخورش سگان دوزخ است‏».
هیچ فکر کرده ‏اید که این اختلافات، عداوتها، حسدها، بدبینیها، خودخواهیها، و غرور و تکبر، چه عواقب سوئى دارد؟ آیا مى‏ دانید عاقبت این اعمال رذیله و محرمه جهنم بوده، ممکن است خداى نخواسته به خلود در نار منجر شود؟
خدا نکند انسان به امراض بی درد مبتلا گردد. مرضهایى که درد دارد انسان را وادار مى ‏کند که در مقام علاج برآید؛ به دکتر و بیمارستان مراجعه کند؛ لیکن مرضى که بی درد است و احساس نمى ‏شود بسیار خطرناک مى‏باشد. وقتى انسان خبردار مى ‏گردد که کار از کار گذشته است.
مرض هاى روانى اگر درد داشت باز جاى شکر بود: بالاخره انسان را به معالجه و درمان وامى‏ داشت؛ ولى چه توان کرد که این امراض خطرناک درد ندارد. مرض غرور و خودخواهى بی درد است. معاصى دیگر بدون ایجاد درد قلب و روح را فاسد مى ‏سازد. این مرضها نه تنها درد ندارد، بلکه ظاهر لذتبخشى نیز دارد: مجالس و محافلى که به غیبت مى ‏گذرد خیلى گرم و شیرین است! حب نفس و حب دنیا که ریشه همه گناهان است  لذتبخش مى ‏باشد. مستسقى  از آب تلف مى‏ شود، ولى تا آخرین نفس از آشامیدن آن لذت مى ‏برد. و قهرا اگر انسان از مرضى لذت برد و درد هم نداشت، دنبال معالجه نخواهد رفت؛ و هر چه به او اعلام خطر کنند که این کشنده است، باور نخواهد کرد. اگر انسان به مرض دنیاپرستى و هواخواهى مبتلا شد، محبت دنیا قلب او را فراگرفت، از غیر دنیا و ما فیها بیزار مى ‏شود؛ العیاذ باللّه نسبت به خدا و بندگان خدا و به‏ پیامبران و اولیاى الهى و ملائکة اللّه دشمنى مى ‏ورزد، و احساس حقد و کینه مى ‏کند؛ و آن گاه که فرشتگان به امر خداى سبحان براى گرفتن جان او مى ‏آیند، سخت احساس تنفر و انزجار مى ‏کند، زیرا مى ‏بیند که خداوند و ملائکة اللّه مى‏ خواهند او را از محبوبش (دنیا و امور دنیوى) جدا سازند؛ و ممکن است با عداوت و دشمنى حضرت حق تعالى از دنیا برود. یکى از بزرگان قزوین، رحمه اللّه تعالى، نقل مى ‏کرد که [به‏] بالین مردى که در حال احتضار بود حاضر شدم. در آخرین دقایق زندگى چشم باز کرد و گفت: ظلمى که خدا به من کرد، هیچکس نکرده است! زیرا با چه خون جگرى این بچه ‏ها را پرورش داده بزرگ کرده ‏ام؛ اکنون مى‏ خواهد مرا از آنان جدا سازد! آیا ظلمى بالاتر از این مى ‏شود؟ اگر انسان خود را مهذب نکند و از دنیا منصرف نسازد و حبّ آن را از دل بیرون ننماید، بیم آن مى ‏رود که هنگام مرگ با قلبى لبریز از بغض و کینه نسبت به خداوند و اولیاى او جان سپرد. با چنین سرنوشت شومى دست به گریبان است. آیا این بشر افسار گسیخته اشرف مخلوقات است، یا در حقیقت شرّ مخلوقات مى‏باشد؟ وَ الْعَصْرِ انَّ الانْسانَ لَفى خُسْر الاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ  در این سوره فقط «مؤمنین» را که داراى عمل صالحند استثنا فرموده است. و «عمل صالح» عملى است که با روح سازش داشته باشد. ولى مى ‏بینى که بسیارى از اعمال انسان با جسم سازش دارد. «تواصى» هم در کار نیست. اگر بنا باشد حبّ دنیا و حبّ نفس بر شما غلبه کند و نگذارد حقایق و واقعیات را درک کنید، عمل خود را براى خدا خالص گردانید، شما را از تواصى به حق و تواصى به صبر باز دارد، سدّ راه هدایت شما گردد، در خسران قرار گرفته ‏اید؛ خسر الدنیا و الآخره هستید. زیرا جوانى را داده‏اید، از نعمتهاى جنت و مزایاى اخروى نیز محروم مانده‏ اید، و دنیایى هم ندارید. دیگران اگر به بهشت الهى راه ندارند، درهاى رحمت خداوندى به روى آنان بسته شده و در آتش جهنم مخلد خواهند بود، اقلا دنیایى دارند؛ از مزایاى دنیوى برخوردارند؛ ولى شما ...
بپرهیزید از اینکه خداى نخواسته حبّ دنیا و حبّ نفس بتدریج در شما رو به فزونى نهد، و کار به آنجا رسد که شیطان بتواند ایمان شما را بگیرد.
گفته مى ‏شود تمام کوشش شیطان براى ربودن ایمان است. تمام وسایل و جدّیتهاى شبانه‏ روزى او براى این است که ایمان انسان را برباید.
کسى سند نداده که ایمان شما ثابت بماند. شاید ایمان «مستودع» باشد،  و آخر کار شیطان از شما بگیرد، و با عداوت خداوند تبارک و تعالى و اولیاى او از دنیا بروید. یک عمر از نعمتهاى الهى استفاده کرده، سر سفره امام زمان (ع) نشسته، و آخر کار خداى نخواسته بى‏ ایمان و با دشمنى با ولی نعمت خود جان بسپرید.
بکوشید اگر علقه، ارتباط، و محبتى به دنیا دارید، قطع نمایید. این دنیا با تمام زرق و برق ظاهریش ناچیزتر از آن است که قابل محبت باشد، چه رسد که انسان از همین مظاهر زندگى هم محروم باشد. شما از دنیا چه دارید که به آن دل ببندید؟ شمایید و این مسجد و محراب و مدرسه و یا کنج خانه؛ آیا صحیح است که بر سر مسجد و محراب با یکدیگر رقابت کرده ایجاد اختلاف نمایید و جامعه را فاسد کنید؟ و تازه اگر همانند اهل دنیا داراى زندگى مرفه و مجللى باشید و خداى نخواسته، عمر خود را با عیش و نوش سپرى سازید، پس از پایان عمر مى ‏بینید که همانند خواب خوشى گذشته است، ولى عقوبات و مسئولیاتش همیشه گریبانگیر شما خواهد بود. این زندگى زودگذر بظاهر شیرین (بنابر این که خیلى شیرین بگذرد) در مقابل عذاب غیر متناهى چه ارزشى دارد؟ عذاب اهل دنیا گاهى نامتناهى است. تازه اهل دنیا که خیال مى ‏کنند به دنیا دست یافته و از تمام مزایا و منافع آن بهره‏ مندند، دچار غفلت و اشتباه مى ‏باشند. هر کسى دنیا را از دریچه محیط و محل زیست خود مى‏ نگرد، و خیال مى ‏کند دنیا همان است که او دارد. این عالم اجسام وسعیتر از آن است که بشر تصور کرده‏
بر آن دست یافته، و آن را کشف و سیر مى ‏نماید. این دنیا با تمام این ابزار و وسایل در روایت وارد شده که ما نظر إلیها نظر رحمة  بنا بر این باید دید عالم دیگر که خداوند تبارک و تعالى به آن نظر رحمت فرموده چه گونه مى ‏باشد. «معدن عظمت» که انسان را به آن فرا مى‏خواند چیست و چه گونه است.بشر کوچکتر از آن است که بفهمد معدن عظمت چه مى ‏باشد.
شما اگر نیت خود را خالص کنید، عمل خود را صالح نمایید، حبّ نفس و حبّ جاه را از دل بیرون کنید، مقامات عالیه و درجات رفیعه براى شما تهیه و آماده مى ‏باشد. مقامى که براى بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنیا و مافیها، با آن جلوه ‏هاى ساختگى، در مقابل آن به قدر پشیزى ارزش ندارد. بکوشید به چنین مقامات عالیه برسید. و اگر توانستید، خود را بسازید و ترقى دهید تا آنجا که به این مقامات عالیه و درجات رفیعه هم بى ‏اعتنا باشید؛ و خدا را براى رسیدن به این امور عبادت نکنید، بلکه چون سزاوار عبادت و کبریایى است او را بخوانید  و در مقابل او سجده کرده سر به خاک بسایید. آن وقت است که «حجب نور» را پاره کرده به «معدن عظمت» دست یافته ‏اید. آیا شما با این اعمال و کردارى که دارید، با این راهى که مى ‏روید، به چنین مقامى مى ‏توانید دست یابید؟
آیا نجات از عقوبات الهى و گریز از عقبات هولناک و آتش جهنم به آسانى ممکن خواهد بود؟ شما خیال مى ‏کنید گریه ‏هاى ائمه طاهرین و ناله ‏هاى حضرت سجاد (ع) براى تعلیم بوده و مى ‏خواسته ‏اند به دیگران بیاموزند؟
آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخى که داشتند از خوف خدا مى‏گریستند؛ و مى‏دانستند راهى که در پیش دارند پیمودنش چه قدر مشکل و خطرناک است. از مشکلات، سختیها، ناهمواریهاى عبور از صراط، که یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت مى ‏باشد و از میان جهنم مى ‏گذرد، خبر داشتند؛ از عوالم قبر، برزخ، قیامت، و عقبات هولناک آن، آگاه بودند؛ از این روى هیچ گاه آرام نداشته همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه مى‏بردند.
شما براى این عقبات هولناک توان فرسا چه فکرى کرده و چه راه نجاتى یافته ‏اید؟ چه وقت مى‏خواهید در مقام اصلاح و تهذیب خود برآیید؟ شما که اکنون جوانید، نیروى جوانى دارید، بر قواى خود مسلط مى‏ باشید و هنوز ضعف جسمى بر شما چیره نشده است، اگر به فکر تزکیه و ساختن خویش نباشید، هنگام پیرى که ضعف، سستى، رخوت و سردى بر جسم و جان شما چیره شد و نیروى اراده، تصمیم و مقاومت را از دست دادید و
بار گناه و معصیت قلب را سیاهتر ساخت، چگونه مى ‏توانید خود را بسازید و مهذب کنید؟ هر نفسى که مى ‏کشید، هر قدمى که برمى‏ دارید، و هر لحظه‏اى که از عمر شما مى ‏گذرد، اصلاح مشکلتر گردیده ممکن است ظلمت و تباهى بیشتر شود. هر چه سن بالا رود، این امور منافى با سعادت انسان زیادتر شده قدرت کمتر مى ‏گردد؛ پس، به پیرى که رسیدید دیگر مشکل است موفق به تهذیب و کسب فضیلت و تقوى شوید؛ نمى‏توانید توبه کنید؛ زیرا توبه با لفظ اتوب إلى اللّه تحقق نمى ‏یابد؛ بلکه ندامت و عزم بر ترک لازم است . پشیمانى و عزم بر ترک گناه براى کسانى که پنجاه سال یا هفتاد سال غیبت و دروغ مرتکب شده، ریش خود را در گناه و معصیت سفید کرده ‏اند، حاصل نمى ‏شود. چنین کسانى تا پایان عمر مبتلایند.
جوانان ننشینند که گرد پیرى سر و روى آنان را سفید کند. (ما به پیرى رسیده‏ایم و به مصایب و مشکلات آن واقفیم) شما تا جوان هستید مى ‏توانید کارى انجام دهید؛ تا نیرو و اراده جوانى دارید مى ‏توانید هواهاى نفسانى، مشتهیات دنیایى، و خواسته‏ هاى حیوانى، را از خود دور سازید.
ولى اگر در جوانى به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید، دیگر در پیرى کار از کار گذشته است. تا جوانید فکرى کنید؛ نگذارید پیر و فرسوده شوید.
قلب جوان لطیف و ملکوتى است و انگیزه ‏هاى فساد در آن ضعیف‏ مى ‏باشد؛ لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قویتر و محکمتر مى ‏گردد؛ تا جایى که کندن آن از دل ممکن نیست. چنانکه در روایت است: قلب انسان ابتدا مانند آینه صاف و نورانى است. و هر گناهى که از انسان سربزند، یک نقطه سیاه بر روى قلب فزونى مى‏ یابد،  تا جایى که قلب را سیاه کرده، ممکن است شب و روزى بدون معصیت پروردگار بر او نگذرد. و به پیرى که رسید، مشکل است قلب را به صورت و حالت اول باز گرداند. شما اگر خداى نخواسته خود را اصلاح نکردید و با قلب هاى سیاه، چشمها، گوشها، و زبانهاى آلوده به گناه از دنیا رفتید، خدا را چگونه ملاقات خواهید کرد؟ این امانات الهى را که با کمال طهارت و پاکى به شما سپرده شده چگونه با آلودگى و رذالت مسترد خواهید داشت؟
این چشم و گوش که در اختیار شماست، این دست و زبانى که تحت فرمان شماست، این اعضا و جوارحى که با آن زیست مى‏ کنید- همه امانات خداوند متعال مى ‏باشد که با کمال پاکى و درستى به شما داده شده است؛ اگر ابتلا به معاصى پیدا کرد آلوده مى ‏گردد؛ خداى نخواسته اگر به محرمات آلوده شود، رذالت پیدا مى ‏کند. و آن گاه که بخواهید این امانات‏ را مسترد دارید، ممکن است از شما بپرسند که راه و رسم امانتدارى این گونه است؟ ما این امانت را این طور در اختیار شما گذاشتیم؟ قلبى که به شما دادیم چنین بود؟ چشمى که به شما سپردیم این گونه بود؟ دیگر اعضا و جوارحى که در اختیار شما قرار دادیم چنین آلوده و کثیف بود؟ در مقابل این سؤال ها چه جواب خواهید داد؟ خداى خود را با این خیانتهایى که به امانتهاى او کرده ‏اید چ‏گونه ملاقات خواهید کرد؟
شما جوانید؛ جوانى خود را در این راه گذاشته ‏اید، در صورتى که از نظر دنیوى براى شما چندان نفعى ندارد؛ اگر این اوقات گرانبها و بهار جوانى را در راه خدا و هدفى مقدس و مشخص به کار اندازید، ضرر نکرده ‏اید، بلکه دنیا و آخرت شما تأمین است. لیکن اگر وضع شما به همین منوال باشد که اکنون مشاهده مى ‏گردد، جوانى خود را تلف کرده و لباب عمر شما بیهوده سپرى شده است؛ و در عالم دیگر در پیشگاه خدا سخت مسئول و مؤاخذ خواهید بود؛ در صورتى که کیفر این اعمال و کردار مفسده انگیز شما تنها به عالم دیگر محدود نمى ‏گردد؛ در این دنیا نیز با مشکلات، مصایب، و گرفتاری هاى شدید و گوناگون دست به گریبان بوده در گرداب بلا و تیره‏بختى خواهید افتاد.

جهاد اکبر صفحات 51 - 60

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

قدم اوّل در تهذیب‏ در نگاه امام خمینی (ره)

نظرات (۱)

سلام
به مناسبت فتح خرمشهر به روزیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر