کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۳۲ ق.ظ
بازار داغ منشی گری و فروشندگی...!
[به یک خانم جوان با روابط عمومیِ بالا نیازمندیم...!]
معتقدم شأن و جایگاه کاذبی برای منشی گری و امثالهم ایجاد شده است.
شأنی که مثلاً قالی بافی و انواع و اقسام هنرهای دستی، اگر توی خانه انجام شوند و شخص مدرک دانشگاهی نداشته باشد، ندارد.
نمیدانم چقدر می توان به این کار گفت شغل؛ دختری جوان در مثلا مانتو فروشی فروشنده باشد و هر وقت مشتری وارد مغازه میشود دنبالش راه بیفتد و هی بپرسد:
کدام را پسندیدی؟
بدهم پرو کنید؟ بماند که مشتری چقدر اذیتش میکند و بعد از زیر و رو کردن مغازه خرید نمیکند…!
بله! موافقم که هر مغازهای فروشنده می خواهد و هر جایی لابد یک منشی و ...
اما به نظرم وقتی مبحثی معضل میشود که در جامعه شایع شود.
این حرفها به معنای مخالفت با کار کردن خانم ها نیست؛ یعنی بحثم این نیست...!
صحبت اینجاست که چقدر مشاغلی چون فروشندگی و منشیگری ما را به هدف اصلی کار کردن می رساند. یعنی هم شخص احساس مفید بودن بکند، هم خلاقیت های وجودیش شکوفا شود، هم رشد و ترفی داشته باشد و البته از نظر مالی هم مستقل شود.
---------------------------------------
پ ن:
1- دلم به قورباغه هایِ فرضیِ جنگل با ندایِ شالاپ شولوپِ گِل آلودشان، تنگ می شود...!
2- قفلِ کهنۀ دلم، با دستانِ شفابخش تو باز می شود...!
-
۰
۰
- ۹۳/۰۲/۰۷
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان
زنگان