زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

فاین تذهبون؟

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۰۷ ق.ظ

وبلاگ"تکاپوی انتظار"نوشت

ما داریم چه کار می کنیم؟ اصلن این چه وضعش است؟ صبح از خواب بلند می شویم و می رویم سرکار و غروب می آیم خانه و شام می خوریم و می خوابیم و اسمش را گذاشته ایم زندگی؟ این همه تعارض درزندگی، چطور بعضی ها را دیوانه نمی کند؟

ماهواره می خریم و انتظار داریم کسی از کسی طلاق نگیرد؟ سرو ته لخت از خانه بیرونی می آییم و عشوه گری می کنیم و انتظار داریم کسی به ما نگاه نکند و اگر نگاه کرد .. مردم چقدر هیزند؟

بنزین گران نشده قیمت اجناس مغازه مان را بالا می بریم و انتظار داریم حسن آقایماست بند ماستش همان 2500تومان سابق باشد؟ از 50 تومان اضافه پول مسافر نمی گذریم و می خواهیم مهدی سبزی فروش از 250 تومان قیمت سبزی اش بگذرد؟

می آییم توی قسمت آقایان اتوبوس و وقتی کسی به ما برخورد کرد....مردها اصلن رعایت نمی کنند؟ در ازدواج آنقدر سخت می گیریم که جوان های ما مسلمان هایش از بی کسی دق کنند و پاره وقت مسلمان هایش بروند آن کار دیگر کنند. و یا تربیت را آنقدر آسان که دختر و پسر زیر یک سقف آمدند همدیگر را به چشم عروسک نگاه می کنند و یا پسر فکر می کند برده آورده ویا دختر فکر می کند که شویش عابر بانک است!

زبانمان شد مثل زیر بغل گوریل اینقدر گفتیم هر اصلاحی نقطه آغازش خود انسان است. اگر همین چیزهای به ظاهر کوچک رعایت شود، گناه کم شده و می توان از این جامعه پاک و اراده های قوی شده در نتیجه کم شدن گناه، توقع آرمان خواهی داشت. آنوقت است که می شود رفت یقه فلان مسئول را گرفت که چرا معاونت یک دقیقه بعد از ساعت اداری وای نایستاده و برایش 120 ساعت اضافه کاری رد کرده ای؟

آنوقت می شود رفت گفت آقای مدیر چرا حقوق کارگرت را شش ماه است نداده ای؟ آنوقت می شود داد زد چرا بانک ها نزول می دهند؟ آنوقت می شود داد زد چطور می شود در یک کشور اسلامی سه هزار میلیارد اختلاس کرد؟

اصلن چرا باید دزدی کرد؟ آنوقت است که می شود داد زد چرا فلان مسئول و مدیر که خلاف کرده اند پرونده شان بسته نمی شود و چرا مردم را از عدالت اسلامی ناامید می کنید؟ به خداوندی خدا قسم بسیاری از کارهای ما را پای اسلام می نویسند نه من و توی مسئول و مدیر. امر به معروف و نهی از منکر هم که فکر می کنم منقرض شده باشد .

نه من گفتم، نه تو گفتی و نه او گفت و ترک شد همه واجبات. یه روز به خودمان آمدیم و دیدیم مردم وسط شهر توی ماشین روسریشان را برمی دارند. به یک باند بزرگ یک پراید نصب می کنند می روند روی نرو آدم. با شلوارک و رکابی می روند خرید.

اگر همینطور نگوییم و به نگفتن ها ادامه بدهیم مر دم به بیشعوری می گویند تمدن. بعد که رسیدیم وسط پرتگاه تازه می خواهیم راه رفته و برگشته غربی ها را امتحان کنیم. تازه می فهمیم خانواده چه ارزشی داشته و نمی دانستیم. تازه متوجه می شویم پوشیده بودن برای زن خییییییلی بهتر است. اتوبوس هایمان را سوا می کنیم. دعوت به نیکی می کنیم. آخر عقلمان کجا رفته است؟


http://aborahil.blogfa.com

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۱)

احسنت براین قلم
به پذیشانیات ماهم سر یزتین
Www.parishaniat.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر