زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

وبلاگ"جامانده ام تنها"نوشت

تا بوده چنین بوده 

که با رفتن ماه..

بیخیال! این شعر رو نمی خواهم بگم. تا بوده چنین بوده که وقتی خانوم بی حجابی در خیابان ظاهر میشه مردم بهش با تعجب نگاه میکنن . یا حداقل در شهر و استان ما اینجوریه.

ولی جالب بود...

در ایام عید سفری داشتم به شهری که نمیدوونم چی اسمش رو چی بذارم ولی جهت راحتی کار شما بهش بگید تهران!. به چند مرکز خرید مراجعه کردیم...

حقیر متوجه نگاه های متعجب مردم نسبت به خودم شدم. ایتدا با خودم فکر کردم که شاید در ظاهرم مشکلی هست که ملت با این همه تعجب نگاهم میکنن...

ولی ...

بعد از اندکی متوجه شدم که نه! مشکلی ندارم و بنده مرد عوضی هستم و اشتباها قدم به این مکان ها گذاشتم. آخه در این شهر و دیار افراد با ظاهرا بنده کم یا خیلی کم پیدا میشن. عجب...!!!

اصلن... اصلن ... با ظاهرا بنده پیشکش . چیزهای هایی مشاهده میشد که از گفتنش دربرابر مخاطب وبلاگ شرم دارم. شرم دارم از اینکه بگم خانوم بلوزش رو پوشیده و در اتاق پرو رو باز کرده و به فروشنده آقا میگه : آقا این لباس بهم میاد!!! ما که نگاه نمیکردیم!!! ولی یکی نبود به خانوم بگه که با چه رویی و با چه بی حیایی میتونی این کار رو انجام بدی و با بلوز و شلوار و بدون روسری با مرد نا محرم صحبت کنی....

عجیب.... خیلی عجیب.... خیلی خیلی عجیب... ولی ناچارا قابل باور.

بعد از این اتفاقات..

راستش رو بخواهید از خوشحالی داشتم بال در می آوردم.! و خوشحال بودم از این هم حیا و عفتی که در بین خواهران و خانم های اطرافم در شهر و استان و دانشگاه و اداره می بینم.

خدا رو شکر...

راستی که معنای یه مطلب دیگر رو هم فهمیدم و آن معنای اسلام امریکایی بود!

در مغازه روسری فروشی بودیم. صدای آهنگ میومد. وقت اذان که شد؛ فروشنده آقا صدا رو کم کرد تا اذان تموم بشه. اونوقت خانوم محترم که در تمام مدت حضورش در مغازه روسری از سرش افتاده بود گفت: خدا خیرت بده . اره.. خوب کاری کردی صداشو کم کردی. وقت اذانه!!!!!

امــــــــــــــــــا در کل

در این روزها که متعلقه به حضرت زهرا(س) دلم گرفت از این همه بی حرمتی... به ساحت بانوان.. بی حرمتیی که خودشان نسبت به خودشان انجام می دادن...

افسوس...

افسوس از این همه بی غیرتی...

و حالاست که میفهمم معنای تاکیدات امام خامنه ای در باب سبک زندگی رو.

بگذریم...

دلخوش به این آیه هستیم: «  إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ »