تسویه حساب اصواگرایانه با آیت الله مصباح یزدی
وبلاگ" نامه های حوزوی" نوشت
روزهای گذشته اخباری از گزارش کمیته تحقیق مجلس از حوادث 22 بهمن قم منتشر شد که در آن اطرافیان و وابستگان آیت الله مصباح یزدی مورد اتهام قرار گرفته اند، گروه پرتو یا همان نشریه پرتو وابسته به موسسه آیت الله مصباح یزدی از متهمین اصلی بحساب آمده است، در بخشهای دیگر برخی از نزدیکان فکری ایشان مورد اتهام قرار گرفته اند، اگر چه در این گفته ها نامی از آیت الله مصباح یزدی به میان نیامده است اما همه میدانند که گروه پرتو ارگان سیاسی موسسه امام خمینی ره وابسته به آیت الله مصباح یزدی است، از این رو بخاطر برخی از محذوریت ها اگر چه نامی از آیت الله مصباح نیامده است اما همه میدانند که منظور از این اسمها و گرو هها نهایتا شخص آیت الله است. اما براستی طرح این مساله در چنین روزهایی چه معنایی دارد؟
الف: همه میدانند که در اکثر حوادث سیاسی قم این گروه همواره خصوصا در سالهای اخیر نقش اساسی را ایفا کرده است در سالهای پس از دوم خرداد راهپیماییهای مستمری از جانب این گروه بر علیه دولت وقت دایر بود که در پاره ای از موارد رفتارهای این گروه عنوان حرکت های انقلابی بخود میگرفت، که معمولا نیز مورد حمایت طیف وسیعی از اصولگرایان بود، آنگاه که دو نفر از اعضای موسسه امام خمینی ره، سخنرانی هاشمی رفسنجانی را در حرم حضرت معصومه بهم زدند هیچگاه اصولگرایان اینگونه نگران نشدند، آنگاه که این گروه پس از انتخابات 88 برخی از علما را در فشار قرار دادند صدایی از کسی بلند نشد از این رو سخت است باور اینکه این دسته از اصولگرایان نگرانی بی قانونی یا حرکتهای خودسر باشند چرا که با بازگشت به سالهای گذشته میتوان خلاف این مساله را از ناحیه اصولگرایان بصورت مکرر مشاهده کرد.
ب: سخنان مقام معظم رهبری درباره لزوم جمع شدن حرکت های به اصطلاح خودسر زمینه ای را فراهم کرده است تا اصولگرایان بتوانند برای برخورد با اطرافیان آیت الله مصباح از همین تبصره استفاده کنند از این رو میتوان گفت متهم کردن اطرافیان آیت الله با استناد به سخنان رهبری ویترینی برای برخورد با اطرفیان آیت الله مصباح است چه آنکه حوادث مشابه زیادی در سالیان گذشته رخ داده است و صدایی از این طیف از اصولگریان بلند نشده است.
ج-باید توجه داشت که بواقع بسیاری از علمای بزرگ حوزه علمیه از دست اطرافیان آیت الله مصباح دل خوشی ندارند مهمترین انتقاد آنها این است که آیت الله و اطرفیانش در حالی که جایگاه حداقلی در بین حوزویان دارند اما به پشتوانه مراکز قدرت، فضای حوزه را در دست گرفته اند و کسی هم توان اعتراض به آنها را ندارد از دید علما ، آیت الله واطرافیانش خود را در سطح کشور بعنوان حوزه علمیه مطرح کرده اند در حالی که از نظر علمای حوزه، این گروه اقلیتی در حوزه علمیه است البته اقلیتی پرسرو صدا، عملکرد آیت الله مصباح و اطرافیان در حمایت حداکثری از محمود احمدی نژاد نیز در این زمینه بی تاثیر نبوده است چه آنکه در حالی که احمدی نژاد علمای حوزه را به حاشیه رانده بود، آیت الله مصباح با حمایت های خود این خلا را پر کرد و اجازه نداد تا مردم نارضایتی علما از احمدی نژاد را متوجه شوند. اما باید توجه داشت که اکثر اصولگرایان از قبل نیز میدانستند که برخی از علما از دست این طیف دل خوشی ندارند اما هیچگاه سخنی نمیگفتند و برای علمای حوزه علمیه دلسوزی نمیکردند از این رو استناد به این اصل نیز نمیتواند دلیل اصلی این حرکت نمایندگان باشد.
د-رد صلاحیت باقری لنکرانی نشان داد که بین مراکز قدرت و آیت الله مصباح نیز فاصله ای ایجاد شده است و چه بسا از مصونیت آیت الله کاسته شده است. در حالی که باقری لنکرانی میتوانست مانند برخی دیگر از کاندیداها براحتی تایید شود اما حتی واسطه گری آیت الله مصباح نیز نتوانست کاری از پیش ببرد، همین مسئله نیز زمینه را برای حمله مستقیم به آیت الله مصباح و اطرافیان فراهم کرده است، نباید فراموش کرد که رفتار انتخاباتی اطرافیان آیت الله مصباح صدای همفکرانی چون آیت الله محمد یزدی را نیز درآورد بگونه ای که وی گفت جامعه مدرسین در جریان انتخابات ریاست جمهوری درخطر تجزیه قرار گرفته بود و متهم اصلی را نیز آیت الله مصباح و دوستان و شاگردان ایشان میدانست.
ه-تجربه نشان داده است گزارشهای گروه های تحقیق مجلس شورای اسلامی در سالهای گذشته بیشتر از آنکه نگاه کارشناسی داشته باشد، رنگ بوی سیاسی داشته است و زمینه ای برای پیگیری مسائل سیاسی و گروهی بوده است بیاد آوریم گزارشی را که یکی از کمیته های مجلس پس از حوادث 88 آماده کرده بود و افرادی چون خاتمی و هاشمی رفسنجانی نیز محکوم شده بودند و مردم در آن فضای خاص صدای مرگ بر خاتمی را از زبان بسیاری از همین نمایندگان اصولگرا شنیدند، آن زمان اقتضائات خود را داشت و امروز دوره اعتدال است و اقتضائات دیگری دارد.
ر-از نگاه اصول گرایان جبهه پایداری وابسته به آیت الله مصباح یزدی عامل اصلی شکست اصول گرایان در انتخابات ریاست جمهوری بوده است، به زعم آنها یکه تازی این گروه و عدم تعامل با دیگر اصول گرایان باعث پیروزی رقیب در انتخابات شده است اگر چه اصولگرایان این روزها حسن روحانی را بسمت و سوی جبهه خود منتسب میکنند اما همه میدانند که روحانی به هیچ وجه کاندیدای اصولگرایان نبوده است، این شکست برای اصول گرایان سخت ناخوشایند بوده است از این رو بصورت زودهنگام تصمیم به برخورد با گروهی گرفته اند که بتعبیر آنها وحدت اصولگرایان را بهم زده است و بنظر میرسد دلیل اصلی این حرکت تسویه حساب با آیت الله مصباح یزدی باشد، البته تسویه حسابی اصولگرایانه.
