کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۴۷ ق.ظ
حقیقتِ مرگ؟ باید حال داشته باشی برای خوندنش....!
همۀ ما می دانیم که:
مرگ حقیقتی انکار ناپذیر است، ولی با آن مثل یک باطل بی اساس برخورد می کنیم، و این از شگفتیهای زندگی انسان در دنیایِ ماست!...
متأسفانه ما معنایِ صحیحی از مرگ در ذهنمان نداریم، لذا از آن ناراحت و بعضاً متنفریم!
مرگ، نیستی، فنا و نابودی نیست، بلکه به معنایِ انتقال از سفرۀ کوچک به سفرۀ بزرگ تر است؛ آن هم انتقال از حیاتى(دنیا) به حیات دیگر(آخرت).
** نظرات برخی بزرگان و اندیشمندان:
1- ملاصدرا حقیقتِ مرگ را اینگونه می داند:
«مرحوم ملاصدرا بیان مىدارد: مرگ مفارقت روح از بدن است و نفس، در حرکت جوهرى به مرحلهاى مىرسد که دیگر نیازى به آلات و ابزار تن ندارد. بدن، به منزلۀ کشتى است که نفس سوار آن شده تا در سفر به سوى خدا، در خشکى اجسام و دریاى ارواح از آن کمک بگیرد و وقتى از این مرحله گذشت، دیگر نیازى به این بدن ندارد.»[ اسفار، ج۹، ص238]
2- علامه طباطبایی حقیقتِ مرگ را اینگونه می داند:
«در حقیقت مرگ براى انسان سرآغاز حیاتى نو است. همان گونه که انتقال انسان از «جنین» به «عالم دنیا» تولّد و حیات جدیدى براى او محسوب مى شود، انتقال او از حیات دنیا به آخرت نیز تولدى دیگر و سرآغاز حیات جدیدى است.»[المیزان، ج16، ص 252، سجده: 11]
3- آیت الله جوادی آملی حقیقتِ مرگ را اینگونه می داند:
«حقیقتِ انسان «منِ» اوست، نه بدن مادّى اش؛ چرا که با توفّى و مرگ، شخصیت و منِ حقیقى انسان به تمام و کمال دریافت مى شود و بدن کم کم پوسیده و بعد پراکنده مى شود، آنچه پوسیده نمى شود و تحویل مأموران الهى مى گردد بدن مادّى انسان نیست، بلکه حقیقت وجودى او است که «منِ» او وابسته به آن است و قرآن از آن به نفس و روح تعبیر مى کند.»[معاد در قرآن، ج4، ص181]
3- ---------------------------------------
پ ن:
1- برایِ جواب سلام، باید به علیک محترمانه فقط فکر کرد، نه چیز دیگر!
2- دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم...
آدم هـا را...
اتـفـاق هـا را...
دلـم مـی خـواهـد...
رویـاهـا از سـر و کـول هـم بـالا بـرونـد...
مـردمـان بـخـنـدنـد از تـه دل...
-
۰
۰
- ۹۲/۱۰/۳۰
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان