زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

   وبلاگ"بنده نامه "نوشت

                                         خطر! سوال ندارم

به نظر می رسد ازمهمترین مشکلات بعضی از جوانان و نوجوانان کشورمان ، نداشتن سوال برای پرسیدن است ! نداشتن سوالهای مهم زندگی! سوالهایی مانند : هدف زندگی چیست؟! اصلا چرا زنده ایم ؟! راه یک زندگی ایمانی و خوب چگونه است ؟و ...

ازدلایل نداشتن و نپرسیدن اینگونه سوالات مبنایی و مهم ، می توان به بی اهمیتی و دست چندم بودن این پرسشها نزد این عزیزان اشاره کردکه اصلا لذتی از فکر کردن در این موارد نمی برد . آنقدر مسائل دیگری (هرچندکم اهمیت و بی مقدار) در ذهن خود جای داده است که این نوع سوالات و مطالب ، دغدغه ای در او ایجاد نمی کند .

*آنقدر لذّتهای دنیا و مظاهر مادّی زندگی زیاد شده است که فرصتی برای فکر کردن درباره موضوعات مهم زندگی یک انسان و همین طور لذت بردن از تفکّر ، پیدا نمی کند!سوالتشان یا ازجدیدترین گوشی های همراه است ! یا از جدیدترین فیلم ها و سریال ها یا ازجدیدترین مدّاحی های آن مداح ، یا از تازه ترین اثرهای آن خواننده ! فوتبال و حواشی و برد و باخت های آن هم که مایه همیشگی خوشحالی و ناراحتی ست! چه ساعت ها و روزهایی که پای بازی های رایانه ای ، سر و مغز ز کف نداده است  !

*آنقدر لذات سمعی و بصری دور و اطرافش را گرفته اند که این سوال که : درعصر کنونی چطور و چگونه یک سبک زندگی دینی و ایمانی داشته باشم در کوچه پس کوچه های ذهن مشوّشش گم شده است ( البته این سوالات را اصلا به ذهنش راه نداده است تا که گم شود!) آنقدر عمل گرا و عینیّت زده بزرگ شده است که موضوعات و مسائل فکری و ذهنی عمیق و مبنایی ، هیچ رغبت و لذّتی را در فکر و ذهن خسته و آشفته اش ایجاد نمی کند.

*برای این افراد شاید عجیب به نظر آید که شهید مطهری میگفت که در دوران نوجوانی آنقدر بحث خدا و توحید و مسائل مربوط به آن ، ذهن من را درگیر خود میکرد که ساعت ها درب حجره را می بستم و به آن فکر می کردم!

* به نظر شما کسی که اکثر ساعات فراغتش ( حتّی زمان کار و درس و خواب و غذا خوردن و راه رفتن و...  ) را هندذفری موبایلش را در گوشش قرار داده است و شدیدا استماع ! میکند و گوش و ذهنش لحظه ای آرامش و خلوت را به خود نمی بینند می تواند ذهنی آرام برای تفکر عمیق داشته باشد !؟

* البته از این مطلب هم نباید غافل شد که : بعضا تبلیغات غیر هوشمند و پراکنده دینی که بدون در نظرگرفتن اولویتها و  بدون لحاظ کردن زمینه فکری و روحی مخاطب است، در بی انگیزگی و بی علاقگی بعضی مخاطبان تاثیر دارد. که می توات در رفتارهایی که حاکی از بی حسی و بی تفاوتی آنهادر قبال موضوعات دینی است ، مشاهده کرد . بنابراین می بایست در کنار تبلیغات دقیق ظاهری ، دعوت به تفکر و آماده سازی فضای اندیشه ای را مدّ نظر قرار داد.