زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

معاشرت با اهل ستم،ممنوع

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۶ ق.ظ

 وبلاگ"شهیدان "نوشت

این روایت از کتاب «هزار و یک حکایت اخلاقی» به تالیف « آقای محمد حسین محمدی» برداشت شده است:

ابوهاشم جعفری گفت: روزی حضرت ابوالحسن علیه السلام( حضرت رضا یا امام علی النقی علیهما السلام) به من فرمود :« چرا با عبدالرحمن بن یعقوب نشست و برخاست می کنی؟» گفتم: او دایی من است. فرمود:« او دربارۀ خدا به عقیدۀ بزرگی قائل است؛ زیرا خداوند را به صفت جسمانیت توصیف می کند ، پس یا با او بنشین و ما را ترک کن یا با ما بنشین و او را واگذار

عرض کردم: من که عقیدۀ او را قبول ندارم ، آیا مرا هم در این مورد گناهی است؟ فرمود:« فکر نمی کنی که او مورد خشم خداوند واقع شود ، تو نیز آن جا شریک بلای او می گردی. مگر نمی دانی یکی از اصحاب حضرت موسی علیه السلام  پدرش در قوم فرعون بود.همین که لشکر موسی از آب خارج شدند ، آن شخص از آن ها جدا شد تا پدر خود را نصیحت کند، ناگاه عذاب خداوند قوم فرعون را فروگرفت واو به همراه آنان غرق شد.

حضرت موسی علیه السلام از جبرئیل احوال او را پرسید ، جبرئیل جواب داد : بر دین و عقیدۀ پدرش نبود و در رحمت خدا است ؛ لکن هنگامی که غضب و بلای خداوندی بر قومی وارد شود کسی که نزدیک گناهکار باشد مبتلا می شود.»1

پ.ن: قابل توجه آقای روحانی و ظریف و خیلی های دیگه!!!!


1.پند تاریخ 89/4 - 90 ؛ به نقل از : بحارالانوار 54/16

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر