کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۲ ق.ظ
در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید بدانیم مراد از «اعتماد به نفس» چیست؟ هر مراد و منظوری، حکم بخصوصی دارد و نمیتوان به صورت مبهم به یک مسئله به شکل صحیح پاسخ گفت.
جواب کوتاه
اگر مراد از اعتماد به نفس، باور کردن استعدادهای درونی خود و پیگیری و تلاش و زحمت شخص باشد، به طوری که کاری که خود میتواند انجام دهد به دیگران نسپارد و انتظاری از دیگران نداشته باشد، این مطلب، منافاتی با اخلاق اسلامی ندارد.
اما اگر مراد از اعتماد به نفس، چیزی مقابل اعتماد به خدا باشد، یعنی انسان به جای اعتماد به خدا در همه کارها و توکل بر او، بر خود اعتماد کند و توحید افعالی (یعنی همه افعال در حقیقت به دست خدا انجام میگیرد و احدی در انجام امور، مستقل از خدا و کمک خدا نیست. حتی نشستن و برخاستن هم به حول و قوه خداست. لا حول و لا قوة الا بالله) را فراموش کند، این اعتماد به نفس به هیچ عنوان مورد تایید اخلاق اسلامی نیست.
جواب مفصل در بیان دو متفکر برجسته
1. عبارات آیتالله مطهری درباره اعتماد به نفس
استاد شهید مرتضی مطهری در مجموعه آثار، جلد 16 ص 205 میفرماید: «این مسئله به اصطلاح امروز «اعتماد به نفس» در مقابل اعتماد به انسانهای دیگر، حرف درستی است، البته نه در مقابل اعتماد به خدا. اعتماد به نفس سخن بسیار درستی است؛ یعنی اتّکال به انسان دیگر نداشتن، کار خود را تا جایی که ممکن است خود انجام دادن و از احدی تقاضا نکردن.»
استاد در جلد 25 ص 451 از آن مجموعه میگوید: «اعتماد به نفسی که اسلام در انسان بیدار میکند، این است که امید انسان را از هر چه غیر عمل خودش است از بین میبرد و به هرچه انسان بخواهد امید ببندد، از راه عمل خودش باید امید ببندد و همینطور پیوند انسان با هر چیز و هرکس از راه عمل است. شما نمیتوانید با پیغمبر اسلام (ص) مرتبط باشید جز از راه عمل، نمیتوانید با علیبن ابیطالب (علیهالسلام) مرتبط باشید جز از راه عمل، نمیتوانید با صدیقه طاهره مرتبط باشید جز از راه عمل؛ یعنی اسلام برای پیوند و ارتباط با پیامبر و اهل بیتش همه راهها جز راه عمل را بسته است...
...
آیتالله مطهری در صفحه 452 همان جلد 25 مینویسد: پیغمبر اکرم (صلیالله علیه و آله) در یکی از مسافرتهایی که با اصحابشان میرفتند (نقل نشده که در کدام مسافرت بوده است) موقع ظهر که شد، دستور دادند قافله پایین بیایند. هر کسی از مرکب خودش پایین آمد، رسول خدا (صلیالله علیه و آله) هم پایین آمدند و جهتی را گرفتند و به آن سو رفتند.
اصحاب فکر کردند که لابد حضرت برای قضای حاجت به آن سو میروند. ولی دیدند حضرت پس از آنکه مقداری از شتر خودشان دور شدند، برگشتند. خیال کردند که حضرت، این محل را مناسب فرود آمدن تشخیص ندادهاند و آمدهاند دستور دهند که برویم در جای دیگری پایین بیاییم. حضرت در حالی که به طرف مرکب خودشان برمیگشتند با احدی حرف نمیزدند. آمدند تا به مرکب خودشان رسیدند. اصحاب دیدند که حضرت دست بردند در خورجین و توبرهای که بر شترشان بود و عِقال یعنی زانوبند شتر را بیرون آوردند و با آن، زانوهای شترشان را بستند و بعد دوباره به راه قبلی خودشان رفتند.
اصحاب فهمیدند که این راه دور را حضرت برگشتند که زانوبند شتر را ببندند. کار به این کوچکی! عرض کردند: یا رسولاللَّه؛ اگر شما برای چنین کاری برگشتید، چرا به ما فرمان ندادید؟! این اصحابی که فدایی هستند و اگر پیغمبر بگوید در دریا یا آتش بروید، فوراً میروند، اینها که جلو شمشیرها میروند و افتخارشان این است که فرمان رسول خدا (صلیالله علیه و آله) را اجرا کنند. عرض کردند: یا رسول اللَّه؛ چرا از دور فرمان ندادید که ما این کار را بکنیم؟
حضرت فرمودند: لایَسْتَعِنْ احَدُکُمْ مِنْ غَیْرِهِ وَ لَوْ بِقَضْمَةٍ مِنْ سِواک؛ هرگز از دیگران در کارها کمک نجویید ولو برای یک امر کوچکی باشد، ولو برای اینکه یک مسواک از دیگران بخواهید. یعنی کار خودتان را تا آن حدی که برای شما ممکن است و خودتان میتوانید انجام دهید، از دیگری نخواهید که برایتان انجام دهد.
ببینید چقدر بجا. حالا اگر همین جمله را پیغمبر یک وقتی بالای منبر گفته بود، این قدر اثر نمیبخشید. این جمله را در وقتی میگوید که خودش اول عمل میکند.
پرورش اعتماد به نفس
2. عبارت آیتالله جوادی آملی درباره اعتماد به نفس
درباره اعتماد به نفسی که در مقابل اعتماد به خدا و توکل به اوست، آیتالله جوادی آملی در کتاب مراحل اخلاق در قرآن، بحث توکل میگوید: یکی از افکاری که از مغربزمین به حریم اندیشه ناب توحیدی مسلمانان و موحدان نفوذ کرده، این است که اعتماد به نفس از فضایل است و باید دیگران را به آن ترغیب کرد؛ در حالی که اسلام، هرگز اعتماد به نفس را تأیید نکرده است؛ زیرا انسانی که مالک هیچ شأنی از شئون خود نیست: «لا یملک لنفسه نفعاً ولا ضرا ولا موتاً ولا حیاةً ولا نشوراً» چگونه میتواند بر خود تکیه کند؟
آنچه از نظر اسلام فضیلت به شمار میرود و دین به آن بها میدهد، اعتماد و توکل بر خداست، چنانکه حضرت امام جواد (علیهالسلام) فرمودند: «الثقة بالله تعالی ثمن لکل غال وسُلَّم إلی کل عال»؛ اعتماد به خدا، بهای هر کالای گرانبها و نردبان صعود به هر درجه بلندی است. تکیهگاه مۆمن، قدرت بیکران و مستقل خدای سبحان است، نه قدرت خودش و نه قدرت دیگران.
اما اعتماد به نفس یا اعتماد به دیگران از نظر اسلام، رذیلت است؛ زیرا معنای اعتماد به نفس آن است که انسان به حول و قوه خود اعتماد کند، در حالی که خدای سبحان در معرفی مۆمنان میفرماید: آنان در برابر تهاجم بیگانگان میگفتند: «حسبنا الله و نعم الوکیل». آنان نمیگفتند قدرت نظامی و توان رزمی ما کافی است.
انسانی که در برابر خدا عاجز است و مالک چیزی نیست، باید بر خدا توکل کند نه بر نفس خود.
امام سجاد (علیهالسلام) در ابتدای دعای ابوحمزه به خدای سبحان عرض میکند: «من أین لی الخیر یا ربّ ولا یوجد إلاّ من عندک و من أین لی النجاة و لا تُستطاع إلّا بک. لا الذی أحسن استغنی عن عونک و رحمتک و لا الذی أساء و اجترء علیک و لم یُرضِک خرج عن قدرتک... و لولا أنت لم أدر ما انت»؛ از کجا خیری توانم یافت؟ در صورتی که خیر، جز نزد تو نیست و از کجا راه نجاتی خواهم جُست و حال آن که جز به لطف تو، نجات میسر نیست... نه نیکوکاران از یاری و لطف و رحمتت بینیازند و نه تبهکارانِ بیباک، از سلطه و قدرت تو بیرونند... اگر بر اثر هدایت تو نبود، نمیدانستم تو کیستی.
خبرگزاری فارس
-
۰
۰
- ۹۲/۰۹/۱۸
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان