زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

جستاری بر امتیازات و آسیب های رسانۀ منبر

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۴۹ ق.ظ

وبلاگ "آپاندیس قلم "نوشت

[به بهانۀ ورود به ماه محرم الحرام و ایّام تبلیغی]

مصطفی سلیمانی

** درآمد:

یکی از مهم ترین رسانه های پویا و زنده، خطابه و سخنرانی است. ایرانیان شیعه، دین خود را - اعم از احکام و اعتقادات و اخلاقیات- همواره از «منبر» گرفته اند و هیچ یک از دیگر وسایل نشر و ترویج معارف دینی از حیث گستردگی، هم وزن و هم پای منبر نبوده است.

در طول تاریخ به دانشمندانی برمی‌ خوریم که چنان مهارت در امر خطابه و وعظ داشته‌ اند که انقلابی در روح مخاطب خود به وجود می ‌آوردند که در یک یا دو جلسه، آنان احساس می ‌کردند روح و جسم شان دگرگون شده و تغییر ماهوی پیدا کرده‌ اند؛ اگر سنگ بودند، یاقوت گشته اند.

اهمیت مقولۀ تبلیغ ایجاب می‌ کند که داناترین و قوی ترین افرادی که در حوزه تربیت شده ‌اند به این رسالت الهی بپردازند و با تأسی به سیره رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) به تبلیغ دین بپردازند، به ویژه که در عصر کنونی مقولۀ تبلیغ و روش ها و ابزارهای آن قابل قیاس باگذشته نیست. آنچه در این مقالۀ کوتاه می خوانید عطف توجهی به ویژگی ها، آسیب ها و راهکارهای سنتی تبلیغ دین یعنی «منبر و خطابه» است.

** سابقۀ درخشان منبر:

بسیاری از ما، از زن و مرد و کوچک و بزرگ گرفته تا روستایی و شهری، دین داری خود اعم از اعتقادات و باورها و پایبندی به مناسک و احکام را مرهون و مدیون منبر و وعظ هستیم. «منبر» واژۀ عربی و به معنای محل بلند و مرتفعی است که خطیب یا واعظ بر بالای آن رفته و با مردم صحبت می کند.[ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، ج 2، ص904] ولیکن در افواه عموم مردم، «منبر» همان جایگاه، موقعیت و رسانه ممتازی است که از آن آموزه های دینی برای آموزش و تربیت مردم صادر می شود. در نگاه کلی تر، وقتی در گفت و گوها از منبر سخن به میان می آید، مراد همان نظام شریف و دستگاه پر سابقه دین برای تبلیغ و ترویج و تربیت مردمان است.

اما سوال بر این است که چرا تربیت دینی ما ریشه در وعظ و خطابه منبریان دارد؟ چرا عمق اعتقادات ما و صحت بینش دینی ما، بسته به نوع و تعداد و کیفیت منبرها و وعظ هایی است که تجربه کرده ایم؟ 
دلیلی ساده و در عین حال پیچیده و پر سابقه می توان برای این موضوع جستجو کرد. بزرگان ما - از منبریان و وعاظ و خطبا و روحانیون - از قدیم الایام نگاه ویژه ای به منبر داشته اند. نگاهی عبادت گونه که قدرش را به خوبی می شناختند و سعی می کردند خود را به مرتبه لیاقت آن برسانند. سعی می کردند قبل از بیان و سخن، خود را به زینت عمل آراسته کنند؛ که در حدیث می خوانیم: «الکمله اذا خرجت من القلب دخلت فی القلب و اذا خرجت من اللّسان لم یتجاوز الاذان»؟ به درستی که موعظه، هنگامی که از قلب خارج شود وارد قلب می شود. و هنگامی که از زبان خارج شود و عمل همراه آن نباشد از گوش ها تجاوز نمی کند و در کسی اثر ندارد.
[شرح نهج البلاغه، ج20، ص287]
برای همین است که حتی هیچ گاه بدون وضو بر منبر حاضر نمی شدند؛ چرا که می دانستند این جایگاه رسول(ص) و اولاد طاهرین(ع) اوست، می دانستند که وضو نور است و بر جایگاه نورانی نمی توان با ظلمت و تاریکی تکیه زد. نمی توان از نور دم زد و از نور بهره ای نداشت. آنقدر به عمل در پیوند با علم بها داده اند که در بین برخی وعاظ مرسوم بوده که حتی در بالا رفتن از پله های منبر، ملاحظه می کردند که بسته به تقوا و ورع خود، تا چند پله از منبر بالا روند. تلاش می کردند که از مردم جلوتر باشند؛ چرا که اگر مردم ببینند واعظ و سخنران به علم و گفته خویش عمل نمی کند دلسرد می شوند که خدا فرمود: «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون»[صف: آیۀ 2] اگر مردم را دعوت به نماز شب می کردند، خود ساعت ها پیش از طلوع آفتاب به نماز می ایستادند و اگر مردم را دعوت به رد مظالم می کردند، خود در این مسیر پیشگام بودند.

** امتیازات:

باید توجه داشت که بر واعظان و خطیبان لازم است که افزون بر اطلاعات عمومی در مسائل دینی و استفاده از روش‌های خطابی، دست کم در یکی از رشته های دینی، دارای تخصص و ورزیدگی باشند. همچنین باید دارای برخی امتیازها و ویژگی ‌ها باشند که بتوانند در بین مردم، زمینه و جذبه ایجاد کنند. از جمله این تخصص‌ ها و ویژگی ‌ها، می ‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف. توجّه بر آیات و روایات:

مهم ترین مسأله ای که برای منبری بسیار لازم و مفید است، تسلط و توجّه بر آیات و روایات است. در این زمینه توجه شما را به دو مورد جلب می ‌کنیم:

1- برخی از واعظان و منبری‌ها همچون: حاج شیخ مهدی واعظ و حاج شیخ عبّاس علی محقق، تسلّط زایدالوصفی به اخبار و احادیث داشتند؛ به طوری که وقتی در مشهد شایع شده بود که رضاخان می‌خواهد تاب ‌های اخبار و احادیث را از بین ببرد، مردم مشهد می ‌گفتند: «ما تا این دو نفر را داریم، باکی نداریم؛ زیرا دوباره همه را برای ما خواهند نوشت».[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص13 ] مانند ابن ابی عُمیر، که وقتی از زندان آزاد شد و دریافت روایاتی که مخفی کرده، بر اثر بارندگی از بین رفته است، همه رادوباره بازنویسی کرد.[رجال نجاشی، احمد بن نجاشی، ص 326]

2- سلطان الواعظین شیرازی هم بر اخبار اهل سنت و هم منابع روایی شیعه تسلط داشت. اگر کسی یک بار کتاب «شب های پیشاور» نامبرده را ملاحظه کند، به خوبی متوجه می ‌شود که ایشان به خوبی بر منابع اهل سنّت تسلط دارد، تا آنجا که در هر موضوعی روایات بسیاری را با ذکر منبع و حتی صفحه آن مطرح می‌کند. او بدین طریق، آقایان اهل سنّت حاضر در مجلس مناظره را قانع می ‌کند و سرانجام جمع بسیاری از آنان شیعه می  شوند.[ر.ک: شب های پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، مقدمۀ کتاب]
ب. آگاهی به زمان و اجتماع:

عامل دیگری که  در موفقیت و اثرگذاری یک خطیب، اثر بسزایی دارد، آگاهی به زمان و اجتماع است. دانایی سیاسی و اطلاع از معضلات جامعه باعث می شود خطیب، آگاهانه سخن بگوید و حاذقانه دردهای مردم را درمان کند.

از جمله این افراد، خطیب دانشمند، شیخ محمد تقی فلسفی است که بر مسائل و مباحث اجتماعی روز تسلط داشت و آن را با روشی انتقادآمیز در منابر به ویژه در مجالس ترحیم، خطاب به اولیای امور عنوان می‌کرد».[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص13] شاهد این ادّعا، سخنرانی ‌های او است که در کتاب ‌هایی چون: کودک، جوان، معاد و ... گردآوری شده است.
ج. تسلط بر سخن و بیان عالمانه:

یک خطیب زبردست و قوی باید بر موضوع سخن خویش و جوانب آن، تسلط کافی داشته باشد و عالمانه و محققانه سخن بگوید؛ این امر باعث می شود که مردم بیش ‌تر به او اعتماد و توجه کنند.

آیت‌ الله حاج شیخ حسین وحیدی خراسانی- که از نوجوانی آغاز به منبر رفتن کرده بود- از همان اوان، آثار بزرگی در ناصیه اش هویدا بود. از جوانی و لاغر اندامی و ریزنقشی او بعید به نظر می آمد که چنان تسلطی بر سخن داشته باشد و مطالب را به صورت عالمانه ادا کند.

د. استفاده از اشعار مناسب و زیبا:

نکته دیگر در موفقیت برای یک خطیب، استفاده از اشعار مناسب و زیبا است و همین طور، تفهیم و توضیح سخن برای مردم؛ به گونه ای که مطلب برای همه روشن و واضح شود. از جمله این افراد می‌توان به «کمالی سبزواری» اشاره کرد که از ذوقی عرفانی برخوردار بود و در خطابه ‌اش از شعر زیاد استفاده می‌کرد. ».[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص14]
ه. روشمندی و مناعت طبع:

بر خطیب لازم است اخلاق اسلامی و اجتماعی را در حدّ اعلا مراعات کند؛ مانند: علوّ همّت، عزت نفس، مناعت طبع و همین طور نظم و انضباط ... از این گونه خطبا می ‌توان به نام مرحوم «حسین علی راشد» اشاره کرد.

راشد از علوّ همت و مناعت طبع و سلامت نفس، به حدّ فراوان برخوردار بود. در منابر، زبان به تمجید و تعریف بزرگان کشور نمی ‌گشود؛ به گونه ای که وقتی از شهزادگان سابق برای شرکت در عزاداری به مسجد شیخ عبدالحسین[مسجدی در بازار تهران، معروف به «مسجد آذربایجانی ها»] وارد شدند و جمعیّت کنارِ در ورودی از جا برخاستند که آنان را به سوی صدر مجلس راه دهند، او با تندی خطاب به مردم گفت:

«بنشینید! اینجا مسجد است و خانه خدا است و مردم همه در آن باید یکسان در برابر حق، خاضع و خاشع باشند».

و سپس به این آیۀ شریفۀ: «و عنت الوجوه للحیّ القیّوم؛[طه، آیۀ 111] و در آن روز چهره‌ها در برابر خداوند توانا خاضع شوند» استشهاد کرد.

درویش و غنی، بنده این خاک درند

آنان که غنی‌ترند، محتاج ‌ترند
و. خوش صدایی:

عامل دیگر که در خطابه می‌ تواند مردم را جذب کند، زیبا سخن گفتن و با صدای زیبا و حزین روضه و مصیبت خواندن است.

برخی خطیبان، همچون: سید محمد باقر سبزواری و حاج سید یحیی یزدی، از لحن و آهنگ دلنشین برخوردار بودند و آن را با روشی خاص- که آن را تکیه به صوت می ‌نامیدند- ادا می‌کردند.[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص14]

** آسیب ها:

بی شک آسیب شناسی «منبر وعظ و خطابه» می ‌تواند موفقیت مبلغان دینی را در امر هدایت و ارشاد مردم مضاعف نماید. باید بر این واقعیت تلخ اذعان کرد که علیرغم اهمیت رسانۀ منبر هنوز مقوله تبلیغ در حوزه‌ های علوم دینی و در میان عالمان و اندیشمندان جایگاه رفیع خود را پیدا نکرده و هم چنان مورد کم توجهی است به طوری که حتی در ایام تبلیغی ـ ماه‌های محرم و صفر و رمضان ـ مجالس و محافل مذهبی حضور عالمان برجسته دینی خالی است. در ادامه به برخی از آفت ها در این زمینه اشاره می شود:

1- سطحی نگری و بیان مطالب غیر متقن:
بدون شک تبلیغ دین به ویژه از طریق «منبر وعظ وخطابه» برای هدایت و ارشاد مردم و تاثیرگذاری در باورها و رفتارها درزندگی مردم است. تعلیم وتربیت مردم تنها از کسانی برمی‌آید که خود هم عالم باشند و هم وارسته. 
شخص جاهل هرگز قادر به تعلیم دیگران نیست. کسی که سال ها در حوزه‌های علوم دینی با جدیت درس نخوانده باشد و دین شناس نشده باشد قادر به انذار مردم نیست. چرا که از دیدگاه روایات چنین شخصی خودش اعرابی وبیگانه با معارف دینی است.[کلینی، کافی، ج1، ص31، ح6]
هرگاه علما ودین شناسان بر منبر وعظ و خطابه ننشینند عرصه برای کم سوادان یا بی سوادان فراهم می‌شود و ضرر چنین تبلیغی ناگفته روشن است.
 بخشی از مشکلات امروز جامعه ما در زمینه باورها و رفتارهای مردم از اینجا ناشی می‌شود که مردم به درستی با معارف دینی آشنا نشده‌اند. بسیاری از افرادی که رسالت آشنا کردن مردم با معارف دینی را برعهده دارند خود به قدر کافی با معارف دینی آشنا نیستند. کسانی عهده دار این مسئولیت خطیر شده‌اند که به جای تبیین صحیح معارف اخلاق و احکام دین و ارتقای سطح فکری مردم به بیان مطالب سطحی غیرمتقن غیرقابل دفاع عقلانی و منطقی خواب و خیال و... مشغولند.

2- سرگرم کردن مردم به موهومات:
با وجود معارف اصیل اسلامی در قرآن احادیث و آثار وتالیفات صدها تن از دانشمندان طراز اول دین، سرگرم کردن مردم به موهومات، خرافات و مطالب غیرواقعی و غیرمنطقی که نه به درد دنیای مردم می‌خورد و نه به درد آخرت آنها و اگر هم تاثیرگذار باشد جنبه آنی و زودگذر داشته و به محض ترک مسجد و حسینیه فراموش می‌شود و کمترین اثری در باور و اعتقاد و رفتار مردم بجا نمی‌گذارد، نارواست. با این وضع چگونه می‌توان انتظار داشت که مردم از نظر دینی رشد یابند، ایمان و اعتقادشان راسخ ‌تر و پای بندیشان به احکام دین بیشتر شود!؟

رواج منبرهایی که داستان سرایی و سرگرمی و خواب وخیال درآن ها جایگزین «معارف قرآنی و حدیثی» شده خطری است که جامعه ما را تهدید می‌کند. دین اسلام با آن همه معارف ناب و گفتار پیشوایان معصوم خود برای تاثیرگذاری آیا نیازی دارد به قصه سرایی وخواب وخیال وحتی موهومات وخرافات رو آورد!؟
روزی برخی از یاران حضرت صادق(ع) از ایشان در باره باور برخی از مسلمانان نسبت به اذان پرسیدند که ایشان معتقدند ابیّ بن کعب انصاری فقرات اذان را خواب دیده و نقل کرده است. حضرت فرمود:
«کذبوا و الله، ان دین الله تبارک وتعالی اعزّ من ان یری فی النوم»[محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص238]
به خدا سوگند دروغ می‌گویند، دین خدای تبارک وتعالی عزیزتر و گرامی‌تر از آن است که در خواب دیده شود و با خواب ثابت گردد. سپس به بیان چگونگی نزول دین خدا و احکام آن پرداختند واین که چگونه جبرئیل امین جملات اذان را به رسول خدا(ص) آموخت.
علامه مجلسی در شرح این روایت جالب با صراحت می‌گوید: «در اینکه شرعیّت اذان به وسیله وحی اثبات شده نه خواب، بین علما اتفاق نظر وجود دارد.»[محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص242]
چنان که علامه حلی از فقیهان نامور شیعی براین باور است که از نظر اهل بیت پیامبر اذان وحی آسمانی است که بر زبان جبرئیل جاری شد و او اذان را به رسول خدا و علی آموخت. او در ادامه با صراحت اظهار نظر می‌کند که احکام شرع با خواب ثابت نمی‌شود. چون مبنای امورشرعی رعایت مصالحی است که آگاهی از تفاصیل آن جز از جانب خداوند متعال امکان پذیر نیست، حتی رسول خدا نیز نمی‌تواند درآن تصرف کند.[حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، منتهی الاحکام، ج4، ص429]

3- و ابستگی و دنیاطلبی:
وابستگی مبلغ دینی به دنیا آفت دیگر این عرضه مهم و متقابلاً وارستگی وی از دنیا شرط لازم توفیق در این وادی است. کسی که به بیان معارف دین می‌پردازد، از توحید و معاد و معنویت و ارزش های اجتماعی سخن می‌گوید، باید خود در ایمان و اعتقاد به این امور پیشقدم باشد یا لااقل متظاهر به اهل دنیا نباشد. کسی که خودش از دنیا رها نباشد، نمی‌تواند مردم را به رهایی از مادیات فرا بخواند.
امروزه زندگی اکثر مبلغان دینی به امر تبلیغ و منبر وعظ وخطابه گره خورده و بسیاری از روحانیان از این طریق درآمدی دارند ومخارج زندگی خود را تامین می‌کنند. مبلغان انگشت شماری هستند که از نظر معیشتی مستغنی باشند و نیازی به درآمد منبر تبلیغ نداشته باشند، اکثریت کسانی که در این زمینه انجام وظیفه می‌کنند از این راه ارتزاق می‌کنند
.
شرط موفقیت در عرصه تبلیغ دین آن است که مردم احساس کنند مبلغ دین هرگز برای دنیا به تبلیغ دین نمی‌پردازد. رفتارهای نامطلوبی که گاهی از بعضی روضه خوانان و مداحان و اهل منبر مشاهده می‌شود و بوی دنیاطلبی می‌دهد، هرگز قابل توجیه و هضم برای مردم نیست. چنین رفتارهایی هرچند نادر هم باشد، چون غیرقابل انتظار است چهره خدمتگزاران مخلص این عرصه را لکه‌دار می‌کنند
.
در اینکه زندگی افرادی که قدم در این راه نهاده‌اند باید تامین شود، تردیدی نیست. ولی اگر صاحبان مجالس و محافل مذهبی و ارگان‌های ذی ربط به این واقعیت توجه کرده و احساس مسئولیت بیشتری نمایند و مبلغان و اهل منبر نیز بی اعتنایی به دنیا و مناعت طبع را در رفتار خود متجلّی سازند، زمینه‌های رفتارهای غیرقابل انتظار به حداقل خواهد رسید. وارستگی مبلغان دینی که با مردم حشر ونشر دارند، دستاورد بزرگ دیگری هم دارد و آن اینکه هرگز برای خوشایند این و آن وجذب و جلب توجه مردم از بیان حقایق دین ابا نداشته و دین را فدای موقعیت اجتماعی خود نخواهند کرد.

4- تثبیت جایگاه اجتماعی:
هرگز منبر وعظ و خطابه را سکوئی برای رسیدن به دنیا و رشد موقعیت اجتماعی و جاه و شهرت خود قرار نمی‌دهند. در این راه لغزشگاه‌های خطرناکی وجود دارد که بی توجهی به آنها آدمی را در خود فرو می‌برد. سقوط یک مبلّغ دینی به مراتب دردناک تر از سقوط اقشار دیگر جامعه است. کسی که در اندیشه جمع مال و کسب جاه و مقام و موقعیت اجتماعی برآید، از احساسات پاک و صداقت مردم سوءاستفاده کند، چه بسا به جای «ترویج معارف دینی» به «گسترش خرافات و موهومات» مبتلا می‌شود و به جای آشنا کردن مردم با معارف دینی، آنان را در جهل و ناآگاهی وخرافه یاری هم می‌کند.
در حالی که سیره پیشوایان دینی ما خارج کردن مردم از «جهل و خرافه» و رساندن آنان به «قله‌های رفیع معارف الهی» بوده است. هرگز باورهای نادرست و خرافی را در بین مردم تحمل نمی‌کردند هر چند مبارزه با آنها به ضررشان باشد.
در سال نهم هجری هنگامی که ابراهیم فرزند رسول خدا در سن هیجده ماهگی وفات کرد، همان روز خورشید گرفت. مردم مدینه گفتند: خورشید به خاطر مرگ فرزند رسول خدا گرفته است.
پیامبر علی رغم آن که می‌توانست مانند بسیاری از شخصیت‌ها با این پدیده برخورد کند و از آن به نفع خود و تثبیت جایگاه اجتماعی خویش و حتی به سود جایگاه نبوت و رسالت خود در گسترش اسلام بهره برداری نماید، هرگز راضی نشد این باور موهوم وخرافی مردم را نادیده بگیرد؛ چرا که در این مکتب حتی برای دستیابی به «اهداف مقدس و متعالی» هم نباید از «ابزارهای نامشروع» بهره گرفت. از این رو به منبر رفت و خطاب به مردم فرمود
:
«ایهاالناس! ان الشمس والقمر آیتان من آیات الله یجریان امره مطیعان له لاینکسف لموت احد و لالحیاته فاذا انکسفا او احدهما صلّوا»[سیدهاشم رسولی، تاریخ انبیا، ج 3، ص 641]

ای مردم! خورشید وماه دونشانه از نشانه‌های قدرت حق تعالی هستند و تحت اراده و فرمان اویند و برای مرگ و حیات کسی نمی ‌گیرند و هرگاه دیدید که آن دو یا یکی از آن ها گرفت، نماز بگزارید.

** جمع بندی و نکات پایانی:

1- «تبلیغ دین» از مهمترین وظایف حوزه ‌های علوم دینی است به گونه ‌ای که اگر آن را هدف اساسی تاسیس حوزه‌ ها در تاریخ اسلام بشماریم سخن گزافی نخواهد بود. فقهای اسلام با استناد به آیه شریفۀ «نفر» «انذار مردم» را غایت «تفقه در دین» دانسته ‌اند.[شیخ مرتضی انصاری، فرائدالاصول، ج1، ص278] هدف دین شناسی «هدایت و ارشاد مردم» وتوجه دادن آنان از سرنوشت ابدی شان است.

2- اهمیت وعظ و منبر در تاریخ مسلمین به حدّی است که علیرغم تحول در روش های تبلیغ هنوز مورد توجه و اقبال مردم و حوزه‌ های علوم دینی است. رو آوردن و استفاده از روش های جدید تبلیغ دین موجب کهنگی وبرچیده شدن بساط «منبر وعظ و خطابه» نشده است. شاید یکی از دلایل مهم آن «تاثیرگذاری کم نظیر این روش» و پیوند دیرینه آن با محافل مذهبی و مجالس عزاداری بر مصائب اهل بیت رسول خدا بالاخص محرم حسینی است. هنوز پس از قرن ها در ایام محرم و صفر مجالس عزاداری سنتی برپا شده ومنبر وعظ و خطابه نیز همچنان زنده و پویاست.[ر.ک: مقالۀ آسیب شناسی «منبر وعظ و خطابه»، سید جواد ورعی]

3- وقتی صحبت از منبر است باید گفت که بخش ویژه‌ای از مردم به شدت به منبر توجه می‌کنند از طرفی زمانیکه نام ‏منبر به میان می‌آید مردم با خیال راحت به آن روی می‌آورند و یقین دارند که آنچه از این جایگاه به گوش آنان ‏می‌رسد حتماً از معارف حیاتی سرچشمه گرفته و خود بافته نیست، منبر جایگاه بسیار اصیلی دارد و جای بیان ‏یافته‌هاست نه جای بیان بافته‌ها.‏ مردم به بافته‌ها توجه ظاهری دارند اما بر یافته‌ها توجه باطنی و حقیقی می‌کنند. بنابراین فردی که بر فراز منبر جلوس ‏می‌کند باید یافته‌هایش را که در اثر عمل به احکام الهی به آن رسیده برای مردم بیان کند چنانکه پیغمبر اکرم(ص) ‏یافته‌های خود را به شکلی روان و زیبا برای مردم بیان می‌کرد.‏

4- در منبر باید از خرافه ‌گویی و بیان مطالب خلاف عقل و سطحی پرهیز شود، بسیاری از منبرهای ما امروز ما بیان ‏خواب و رویا اداره می‌شود این مطلب ممکن است عواطف مردم را تحریک کند اما نمی توان معارف را بر مبنای ‏خواب قرار داد. متاسفانه برخی از ارباب منبر حتی از تطبیق آنچه که در خواب دیده می‌شود با آیات و روایات ‏غافلند و شاید اصلاً توانایی این کار را نداشته باشند گاهی زمان ها نیاز است که منبری برای تنوع در برنامه‌ هایش به ‏یک خواب یا خاطره نیز استناد کند ولی اگر تمام منبر به بیان مطالب بی ‌مایه اختصاص داده شود، اگر مردم جواب ‏مثبت هم بدهند این جواب به منبر نیست بلکه به احساسات خودشان است که بر اثر شنیدن چنین نکته ‌ای برانگیخته ‏شده، منبر باید محتوای علمی، فکری، تاریخی و انقلابی داشته باشد اگر اینگونه نباشد نشانه بی ‌محتوا شدن منبر و ‏سطحی ‌نگری به مکانی است که باید عالی ترین و برجسته ‌ترین تحقیقات در آن عنوان شود البته این نیازمند آن است ‏که ارباب منبر بتوانند مسائل علمی و روز را با معارف ناب اسلامی تطبیق داده و برای مردم بازگو کنند.‏

5- منبر علم می خواهد واعظ که بالای منبر می رود، دیگر صرفاً مسوول چند دقیقه و چند ثانیه وقت خویش نیست، مسوول تمامی اوقاتی است که از مستمعین خرج می شود. پس، پیش از منبر ساعت ها به این می اندیشد که چه بگوید تا مهم ترین و پر نیاز ترین مطالب و ضرورت ها باشد؟ ساعت ها در جوانب موضوع مطالعه می کند و یادداشت بر می دارد. با مطالعه مستمر و منظم، علم خود را زیاد کند و مردم هم در پاسخ چنین واعظی است که می گویند: «فلانی منبر گیرایی دارد؛ او ملاست.»

مصطفی سلیمانی

** درآمد:

یکی از مهم ترین رسانه های پویا و زنده، خطابه و سخنرانی است. ایرانیان شیعه، دین خود را - اعم از احکام و اعتقادات و اخلاقیات- همواره از «منبر» گرفته اند و هیچ یک از دیگر وسایل نشر و ترویج معارف دینی از حیث گستردگی، هم وزن و هم پای منبر نبوده است.

در طول تاریخ به دانشمندانی برمی‌ خوریم که چنان مهارت در امر خطابه و وعظ داشته‌ اند که انقلابی در روح مخاطب خود به وجود می ‌آوردند که در یک یا دو جلسه، آنان احساس می ‌کردند روح و جسم شان دگرگون شده و تغییر ماهوی پیدا کرده‌ اند؛ اگر سنگ بودند، یاقوت گشته اند.

اهمیت مقولۀ تبلیغ ایجاب می‌ کند که داناترین و قوی ترین افرادی که در حوزه تربیت شده ‌اند به این رسالت الهی بپردازند و با تأسی به سیره رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) به تبلیغ دین بپردازند، به ویژه که در عصر کنونی مقولۀ تبلیغ و روش ها و ابزارهای آن قابل قیاس باگذشته نیست. آنچه در این مقالۀ کوتاه می خوانید عطف توجهی به ویژگی ها، آسیب ها و راهکارهای سنتی تبلیغ دین یعنی «منبر و خطابه» است.

** سابقۀ درخشان منبر:

بسیاری از ما، از زن و مرد و کوچک و بزرگ گرفته تا روستایی و شهری، دین داری خود اعم از اعتقادات و باورها و پایبندی به مناسک و احکام را مرهون و مدیون منبر و وعظ هستیم. «منبر» واژۀ عربی و به معنای محل بلند و مرتفعی است که خطیب یا واعظ بر بالای آن رفته و با مردم صحبت می کند.[ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، ج 2، ص904] ولیکن در افواه عموم مردم، «منبر» همان جایگاه، موقعیت و رسانه ممتازی است که از آن آموزه های دینی برای آموزش و تربیت مردم صادر می شود. در نگاه کلی تر، وقتی در گفت و گوها از منبر سخن به میان می آید، مراد همان نظام شریف و دستگاه پر سابقه دین برای تبلیغ و ترویج و تربیت مردمان است.

اما سوال بر این است که چرا تربیت دینی ما ریشه در وعظ و خطابه منبریان دارد؟ چرا عمق اعتقادات ما و صحت بینش دینی ما، بسته به نوع و تعداد و کیفیت منبرها و وعظ هایی است که تجربه کرده ایم؟ 
دلیلی ساده و در عین حال پیچیده و پر سابقه می توان برای این موضوع جستجو کرد. بزرگان ما - از منبریان و وعاظ و خطبا و روحانیون - از قدیم الایام نگاه ویژه ای به منبر داشته اند. نگاهی عبادت گونه که قدرش را به خوبی می شناختند و سعی می کردند خود را به مرتبه لیاقت آن برسانند. سعی می کردند قبل از بیان و سخن، خود را به زینت عمل آراسته کنند؛ که در حدیث می خوانیم: «الکمله اذا خرجت من القلب دخلت فی القلب و اذا خرجت من اللّسان لم یتجاوز الاذان»؟ به درستی که موعظه، هنگامی که از قلب خارج شود وارد قلب می شود. و هنگامی که از زبان خارج شود و عمل همراه آن نباشد از گوش ها تجاوز نمی کند و در کسی اثر ندارد.
[شرح نهج البلاغه، ج20، ص287]
برای همین است که حتی هیچ گاه بدون وضو بر منبر حاضر نمی شدند؛ چرا که می دانستند این جایگاه رسول(ص) و اولاد طاهرین(ع) اوست، می دانستند که وضو نور است و بر جایگاه نورانی نمی توان با ظلمت و تاریکی تکیه زد. نمی توان از نور دم زد و از نور بهره ای نداشت. آنقدر به عمل در پیوند با علم بها داده اند که در بین برخی وعاظ مرسوم بوده که حتی در بالا رفتن از پله های منبر، ملاحظه می کردند که بسته به تقوا و ورع خود، تا چند پله از منبر بالا روند. تلاش می کردند که از مردم جلوتر باشند؛ چرا که اگر مردم ببینند واعظ و سخنران به علم و گفته خویش عمل نمی کند دلسرد می شوند که خدا فرمود: «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون»[صف: آیۀ 2] اگر مردم را دعوت به نماز شب می کردند، خود ساعت ها پیش از طلوع آفتاب به نماز می ایستادند و اگر مردم را دعوت به رد مظالم می کردند، خود در این مسیر پیشگام بودند.

** امتیازات:

باید توجه داشت که بر واعظان و خطیبان لازم است که افزون بر اطلاعات عمومی در مسائل دینی و استفاده از روش‌های خطابی، دست کم در یکی از رشته های دینی، دارای تخصص و ورزیدگی باشند. همچنین باید دارای برخی امتیازها و ویژگی ‌ها باشند که بتوانند در بین مردم، زمینه و جذبه ایجاد کنند. از جمله این تخصص‌ ها و ویژگی ‌ها، می ‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف. توجّه بر آیات و روایات:

مهم ترین مسأله ای که برای منبری بسیار لازم و مفید است، تسلط و توجّه بر آیات و روایات است. در این زمینه توجه شما را به دو مورد جلب می ‌کنیم:

1- برخی از واعظان و منبری‌ها همچون: حاج شیخ مهدی واعظ و حاج شیخ عبّاس علی محقق، تسلّط زایدالوصفی به اخبار و احادیث داشتند؛ به طوری که وقتی در مشهد شایع شده بود که رضاخان می‌خواهد تاب ‌های اخبار و احادیث را از بین ببرد، مردم مشهد می ‌گفتند: «ما تا این دو نفر را داریم، باکی نداریم؛ زیرا دوباره همه را برای ما خواهند نوشت».[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص13 ] مانند ابن ابی عُمیر، که وقتی از زندان آزاد شد و دریافت روایاتی که مخفی کرده، بر اثر بارندگی از بین رفته است، همه رادوباره بازنویسی کرد.[رجال نجاشی، احمد بن نجاشی، ص 326]

2- سلطان الواعظین شیرازی هم بر اخبار اهل سنت و هم منابع روایی شیعه تسلط داشت. اگر کسی یک بار کتاب «شب های پیشاور» نامبرده را ملاحظه کند، به خوبی متوجه می ‌شود که ایشان به خوبی بر منابع اهل سنّت تسلط دارد، تا آنجا که در هر موضوعی روایات بسیاری را با ذکر منبع و حتی صفحه آن مطرح می‌کند. او بدین طریق، آقایان اهل سنّت حاضر در مجلس مناظره را قانع می ‌کند و سرانجام جمع بسیاری از آنان شیعه می  شوند.[ر.ک: شب های پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، مقدمۀ کتاب]
ب. آگاهی به زمان و اجتماع:

عامل دیگری که  در موفقیت و اثرگذاری یک خطیب، اثر بسزایی دارد، آگاهی به زمان و اجتماع است. دانایی سیاسی و اطلاع از معضلات جامعه باعث می شود خطیب، آگاهانه سخن بگوید و حاذقانه دردهای مردم را درمان کند.

از جمله این افراد، خطیب دانشمند، شیخ محمد تقی فلسفی است که بر مسائل و مباحث اجتماعی روز تسلط داشت و آن را با روشی انتقادآمیز در منابر به ویژه در مجالس ترحیم، خطاب به اولیای امور عنوان می‌کرد».[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص13] شاهد این ادّعا، سخنرانی ‌های او است که در کتاب ‌هایی چون: کودک، جوان، معاد و ... گردآوری شده است.
ج. تسلط بر سخن و بیان عالمانه:

یک خطیب زبردست و قوی باید بر موضوع سخن خویش و جوانب آن، تسلط کافی داشته باشد و عالمانه و محققانه سخن بگوید؛ این امر باعث می شود که مردم بیش ‌تر به او اعتماد و توجه کنند.

آیت‌ الله حاج شیخ حسین وحیدی خراسانی- که از نوجوانی آغاز به منبر رفتن کرده بود- از همان اوان، آثار بزرگی در ناصیه اش هویدا بود. از جوانی و لاغر اندامی و ریزنقشی او بعید به نظر می آمد که چنان تسلطی بر سخن داشته باشد و مطالب را به صورت عالمانه ادا کند.

د. استفاده از اشعار مناسب و زیبا:

نکته دیگر در موفقیت برای یک خطیب، استفاده از اشعار مناسب و زیبا است و همین طور، تفهیم و توضیح سخن برای مردم؛ به گونه ای که مطلب برای همه روشن و واضح شود. از جمله این افراد می‌توان به «کمالی سبزواری» اشاره کرد که از ذوقی عرفانی برخوردار بود و در خطابه ‌اش از شعر زیاد استفاده می‌کرد. ».[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص14]
ه. روشمندی و مناعت طبع:

بر خطیب لازم است اخلاق اسلامی و اجتماعی را در حدّ اعلا مراعات کند؛ مانند: علوّ همّت، عزت نفس، مناعت طبع و همین طور نظم و انضباط ... از این گونه خطبا می ‌توان به نام مرحوم «حسین علی راشد» اشاره کرد.

راشد از علوّ همت و مناعت طبع و سلامت نفس، به حدّ فراوان برخوردار بود. در منابر، زبان به تمجید و تعریف بزرگان کشور نمی ‌گشود؛ به گونه ای که وقتی از شهزادگان سابق برای شرکت در عزاداری به مسجد شیخ عبدالحسین[مسجدی در بازار تهران، معروف به «مسجد آذربایجانی ها»] وارد شدند و جمعیّت کنارِ در ورودی از جا برخاستند که آنان را به سوی صدر مجلس راه دهند، او با تندی خطاب به مردم گفت:

«بنشینید! اینجا مسجد است و خانه خدا است و مردم همه در آن باید یکسان در برابر حق، خاضع و خاشع باشند».

و سپس به این آیۀ شریفۀ: «و عنت الوجوه للحیّ القیّوم؛[طه، آیۀ 111] و در آن روز چهره‌ها در برابر خداوند توانا خاضع شوند» استشهاد کرد.

درویش و غنی، بنده این خاک درند

آنان که غنی‌ترند، محتاج ‌ترند
و. خوش صدایی:

عامل دیگر که در خطابه می‌ تواند مردم را جذب کند، زیبا سخن گفتن و با صدای زیبا و حزین روضه و مصیبت خواندن است.

برخی خطیبان، همچون: سید محمد باقر سبزواری و حاج سید یحیی یزدی، از لحن و آهنگ دلنشین برخوردار بودند و آن را با روشی خاص- که آن را تکیه به صوت می ‌نامیدند- ادا می‌کردند.[آخرین سخنرانی های راشد، با مقدمه دکتر مهدی محقق، ص14]

** آسیب ها:

بی شک آسیب شناسی «منبر وعظ و خطابه» می ‌تواند موفقیت مبلغان دینی را در امر هدایت و ارشاد مردم مضاعف نماید. باید بر این واقعیت تلخ اذعان کرد که علیرغم اهمیت رسانۀ منبر هنوز مقوله تبلیغ در حوزه‌ های علوم دینی و در میان عالمان و اندیشمندان جایگاه رفیع خود را پیدا نکرده و هم چنان مورد کم توجهی است به طوری که حتی در ایام تبلیغی ـ ماه‌های محرم و صفر و رمضان ـ مجالس و محافل مذهبی حضور عالمان برجسته دینی خالی است. در ادامه به برخی از آفت ها در این زمینه اشاره می شود:

1- سطحی نگری و بیان مطالب غیر متقن:
بدون شک تبلیغ دین به ویژه از طریق «منبر وعظ وخطابه» برای هدایت و ارشاد مردم و تاثیرگذاری در باورها و رفتارها درزندگی مردم است. تعلیم وتربیت مردم تنها از کسانی برمی‌آید که خود هم عالم باشند و هم وارسته. 
شخص جاهل هرگز قادر به تعلیم دیگران نیست. کسی که سال ها در حوزه‌های علوم دینی با جدیت درس نخوانده باشد و دین شناس نشده باشد قادر به انذار مردم نیست. چرا که از دیدگاه روایات چنین شخصی خودش اعرابی وبیگانه با معارف دینی است.[کلینی، کافی، ج1، ص31، ح6]
هرگاه علما ودین شناسان بر منبر وعظ و خطابه ننشینند عرصه برای کم سوادان یا بی سوادان فراهم می‌شود و ضرر چنین تبلیغی ناگفته روشن است.
 بخشی از مشکلات امروز جامعه ما در زمینه باورها و رفتارهای مردم از اینجا ناشی می‌شود که مردم به درستی با معارف دینی آشنا نشده‌اند. بسیاری از افرادی که رسالت آشنا کردن مردم با معارف دینی را برعهده دارند خود به قدر کافی با معارف دینی آشنا نیستند. کسانی عهده دار این مسئولیت خطیر شده‌اند که به جای تبیین صحیح معارف اخلاق و احکام دین و ارتقای سطح فکری مردم به بیان مطالب سطحی غیرمتقن غیرقابل دفاع عقلانی و منطقی خواب و خیال و... مشغولند.

2- سرگرم کردن مردم به موهومات:
با وجود معارف اصیل اسلامی در قرآن احادیث و آثار وتالیفات صدها تن از دانشمندان طراز اول دین، سرگرم کردن مردم به موهومات، خرافات و مطالب غیرواقعی و غیرمنطقی که نه به درد دنیای مردم می‌خورد و نه به درد آخرت آنها و اگر هم تاثیرگذار باشد جنبه آنی و زودگذر داشته و به محض ترک مسجد و حسینیه فراموش می‌شود و کمترین اثری در باور و اعتقاد و رفتار مردم بجا نمی‌گذارد، نارواست. با این وضع چگونه می‌توان انتظار داشت که مردم از نظر دینی رشد یابند، ایمان و اعتقادشان راسخ ‌تر و پای بندیشان به احکام دین بیشتر شود!؟

رواج منبرهایی که داستان سرایی و سرگرمی و خواب وخیال درآن ها جایگزین «معارف قرآنی و حدیثی» شده خطری است که جامعه ما را تهدید می‌کند. دین اسلام با آن همه معارف ناب و گفتار پیشوایان معصوم خود برای تاثیرگذاری آیا نیازی دارد به قصه سرایی وخواب وخیال وحتی موهومات وخرافات رو آورد!؟
روزی برخی از یاران حضرت صادق(ع) از ایشان در باره باور برخی از مسلمانان نسبت به اذان پرسیدند که ایشان معتقدند ابیّ بن کعب انصاری فقرات اذان را خواب دیده و نقل کرده است. حضرت فرمود:
«کذبوا و الله، ان دین الله تبارک وتعالی اعزّ من ان یری فی النوم»[محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص238]
به خدا سوگند دروغ می‌گویند، دین خدای تبارک وتعالی عزیزتر و گرامی‌تر از آن است که در خواب دیده شود و با خواب ثابت گردد. سپس به بیان چگونگی نزول دین خدا و احکام آن پرداختند واین که چگونه جبرئیل امین جملات اذان را به رسول خدا(ص) آموخت.
علامه مجلسی در شرح این روایت جالب با صراحت می‌گوید: «در اینکه شرعیّت اذان به وسیله وحی اثبات شده نه خواب، بین علما اتفاق نظر وجود دارد.»[محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص242]
چنان که علامه حلی از فقیهان نامور شیعی براین باور است که از نظر اهل بیت پیامبر اذان وحی آسمانی است که بر زبان جبرئیل جاری شد و او اذان را به رسول خدا و علی آموخت. او در ادامه با صراحت اظهار نظر می‌کند که احکام شرع با خواب ثابت نمی‌شود. چون مبنای امورشرعی رعایت مصالحی است که آگاهی از تفاصیل آن جز از جانب خداوند متعال امکان پذیر نیست، حتی رسول خدا نیز نمی‌تواند درآن تصرف کند.[حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، منتهی الاحکام، ج4، ص429]

3- و ابستگی و دنیاطلبی:
وابستگی مبلغ دینی به دنیا آفت دیگر این عرضه مهم و متقابلاً وارستگی وی از دنیا شرط لازم توفیق در این وادی است. کسی که به بیان معارف دین می‌پردازد، از توحید و معاد و معنویت و ارزش های اجتماعی سخن می‌گوید، باید خود در ایمان و اعتقاد به این امور پیشقدم باشد یا لااقل متظاهر به اهل دنیا نباشد. کسی که خودش از دنیا رها نباشد، نمی‌تواند مردم را به رهایی از مادیات فرا بخواند.
امروزه زندگی اکثر مبلغان دینی به امر تبلیغ و منبر وعظ وخطابه گره خورده و بسیاری از روحانیان از این طریق درآمدی دارند ومخارج زندگی خود را تامین می‌کنند. مبلغان انگشت شماری هستند که از نظر معیشتی مستغنی باشند و نیازی به درآمد منبر تبلیغ نداشته باشند، اکثریت کسانی که در این زمینه انجام وظیفه می‌کنند از این راه ارتزاق می‌کنند
.
شرط موفقیت در عرصه تبلیغ دین آن است که مردم احساس کنند مبلغ دین هرگز برای دنیا به تبلیغ دین نمی‌پردازد. رفتارهای نامطلوبی که گاهی از بعضی روضه خوانان و مداحان و اهل منبر مشاهده می‌شود و بوی دنیاطلبی می‌دهد، هرگز قابل توجیه و هضم برای مردم نیست. چنین رفتارهایی هرچند نادر هم باشد، چون غیرقابل انتظار است چهره خدمتگزاران مخلص این عرصه را لکه‌دار می‌کنند
.
در اینکه زندگی افرادی که قدم در این راه نهاده‌اند باید تامین شود، تردیدی نیست. ولی اگر صاحبان مجالس و محافل مذهبی و ارگان‌های ذی ربط به این واقعیت توجه کرده و احساس مسئولیت بیشتری نمایند و مبلغان و اهل منبر نیز بی اعتنایی به دنیا و مناعت طبع را در رفتار خود متجلّی سازند، زمینه‌های رفتارهای غیرقابل انتظار به حداقل خواهد رسید. وارستگی مبلغان دینی که با مردم حشر ونشر دارند، دستاورد بزرگ دیگری هم دارد و آن اینکه هرگز برای خوشایند این و آن وجذب و جلب توجه مردم از بیان حقایق دین ابا نداشته و دین را فدای موقعیت اجتماعی خود نخواهند کرد.

4- تثبیت جایگاه اجتماعی:
هرگز منبر وعظ و خطابه را سکوئی برای رسیدن به دنیا و رشد موقعیت اجتماعی و جاه و شهرت خود قرار نمی‌دهند. در این راه لغزشگاه‌های خطرناکی وجود دارد که بی توجهی به آنها آدمی را در خود فرو می‌برد. سقوط یک مبلّغ دینی به مراتب دردناک تر از سقوط اقشار دیگر جامعه است. کسی که در اندیشه جمع مال و کسب جاه و مقام و موقعیت اجتماعی برآید، از احساسات پاک و صداقت مردم سوءاستفاده کند، چه بسا به جای «ترویج معارف دینی» به «گسترش خرافات و موهومات» مبتلا می‌شود و به جای آشنا کردن مردم با معارف دینی، آنان را در جهل و ناآگاهی وخرافه یاری هم می‌کند.
در حالی که سیره پیشوایان دینی ما خارج کردن مردم از «جهل و خرافه» و رساندن آنان به «قله‌های رفیع معارف الهی» بوده است. هرگز باورهای نادرست و خرافی را در بین مردم تحمل نمی‌کردند هر چند مبارزه با آنها به ضررشان باشد.
در سال نهم هجری هنگامی که ابراهیم فرزند رسول خدا در سن هیجده ماهگی وفات کرد، همان روز خورشید گرفت. مردم مدینه گفتند: خورشید به خاطر مرگ فرزند رسول خدا گرفته است.
پیامبر علی رغم آن که می‌توانست مانند بسیاری از شخصیت‌ها با این پدیده برخورد کند و از آن به نفع خود و تثبیت جایگاه اجتماعی خویش و حتی به سود جایگاه نبوت و رسالت خود در گسترش اسلام بهره برداری نماید، هرگز راضی نشد این باور موهوم وخرافی مردم را نادیده بگیرد؛ چرا که در این مکتب حتی برای دستیابی به «اهداف مقدس و متعالی» هم نباید از «ابزارهای نامشروع» بهره گرفت. از این رو به منبر رفت و خطاب به مردم فرمود
:
«ایهاالناس! ان الشمس والقمر آیتان من آیات الله یجریان امره مطیعان له لاینکسف لموت احد و لالحیاته فاذا انکسفا او احدهما صلّوا»[سیدهاشم رسولی، تاریخ انبیا، ج 3، ص 641]

ای مردم! خورشید وماه دونشانه از نشانه‌های قدرت حق تعالی هستند و تحت اراده و فرمان اویند و برای مرگ و حیات کسی نمی ‌گیرند و هرگاه دیدید که آن دو یا یکی از آن ها گرفت، نماز بگزارید.

** جمع بندی و نکات پایانی:

1- «تبلیغ دین» از مهمترین وظایف حوزه ‌های علوم دینی است به گونه ‌ای که اگر آن را هدف اساسی تاسیس حوزه‌ ها در تاریخ اسلام بشماریم سخن گزافی نخواهد بود. فقهای اسلام با استناد به آیه شریفۀ «نفر» «انذار مردم» را غایت «تفقه در دین» دانسته ‌اند.[شیخ مرتضی انصاری، فرائدالاصول، ج1، ص278] هدف دین شناسی «هدایت و ارشاد مردم» وتوجه دادن آنان از سرنوشت ابدی شان است.

2- اهمیت وعظ و منبر در تاریخ مسلمین به حدّی است که علیرغم تحول در روش های تبلیغ هنوز مورد توجه و اقبال مردم و حوزه‌ های علوم دینی است. رو آوردن و استفاده از روش های جدید تبلیغ دین موجب کهنگی وبرچیده شدن بساط «منبر وعظ و خطابه» نشده است. شاید یکی از دلایل مهم آن «تاثیرگذاری کم نظیر این روش» و پیوند دیرینه آن با محافل مذهبی و مجالس عزاداری بر مصائب اهل بیت رسول خدا بالاخص محرم حسینی است. هنوز پس از قرن ها در ایام محرم و صفر مجالس عزاداری سنتی برپا شده ومنبر وعظ و خطابه نیز همچنان زنده و پویاست.[ر.ک: مقالۀ آسیب شناسی «منبر وعظ و خطابه»، سید جواد ورعی]

3- وقتی صحبت از منبر است باید گفت که بخش ویژه‌ای از مردم به شدت به منبر توجه می‌کنند از طرفی زمانیکه نام ‏منبر به میان می‌آید مردم با خیال راحت به آن روی می‌آورند و یقین دارند که آنچه از این جایگاه به گوش آنان ‏می‌رسد حتماً از معارف حیاتی سرچشمه گرفته و خود بافته نیست، منبر جایگاه بسیار اصیلی دارد و جای بیان ‏یافته‌هاست نه جای بیان بافته‌ها.‏ مردم به بافته‌ها توجه ظاهری دارند اما بر یافته‌ها توجه باطنی و حقیقی می‌کنند. بنابراین فردی که بر فراز منبر جلوس ‏می‌کند باید یافته‌هایش را که در اثر عمل به احکام الهی به آن رسیده برای مردم بیان کند چنانکه پیغمبر اکرم(ص) ‏یافته‌های خود را به شکلی روان و زیبا برای مردم بیان می‌کرد.‏

4- در منبر باید از خرافه ‌گویی و بیان مطالب خلاف عقل و سطحی پرهیز شود، بسیاری از منبرهای ما امروز ما بیان ‏خواب و رویا اداره می‌شود این مطلب ممکن است عواطف مردم را تحریک کند اما نمی توان معارف را بر مبنای ‏خواب قرار داد. متاسفانه برخی از ارباب منبر حتی از تطبیق آنچه که در خواب دیده می‌شود با آیات و روایات ‏غافلند و شاید اصلاً توانایی این کار را نداشته باشند گاهی زمان ها نیاز است که منبری برای تنوع در برنامه‌ هایش به ‏یک خواب یا خاطره نیز استناد کند ولی اگر تمام منبر به بیان مطالب بی ‌مایه اختصاص داده شود، اگر مردم جواب ‏مثبت هم بدهند این جواب به منبر نیست بلکه به احساسات خودشان است که بر اثر شنیدن چنین نکته ‌ای برانگیخته ‏شده، منبر باید محتوای علمی، فکری، تاریخی و انقلابی داشته باشد اگر اینگونه نباشد نشانه بی ‌محتوا شدن منبر و ‏سطحی ‌نگری به مکانی است که باید عالی ترین و برجسته ‌ترین تحقیقات در آن عنوان شود البته این نیازمند آن است ‏که ارباب منبر بتوانند مسائل علمی و روز را با معارف ناب اسلامی تطبیق داده و برای مردم بازگو کنند.‏

5- منبر علم می خواهد واعظ که بالای منبر می رود، دیگر صرفاً مسوول چند دقیقه و چند ثانیه وقت خویش نیست، مسوول تمامی اوقاتی است که از مستمعین خرج می شود. پس، پیش از منبر ساعت ها به این می اندیشد که چه بگوید تا مهم ترین و پر نیاز ترین مطالب و ضرورت ها باشد؟ ساعت ها در جوانب موضوع مطالعه می کند و یادداشت بر می دارد. با مطالعه مستمر و منظم، علم خود را زیاد کند و مردم هم در پاسخ چنین واعظی است که می گویند: «فلانی منبر گیرایی دارد؛ او ملاست.»

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر