کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۱۸ ب.ظ
بعضی اهل دانشند و برخی اهل بینش و اگر این دانایی و بینایی با هم باشد، بسی راهگشاتر است.
بعضی به پر کردن اوقات فراغت میاندیشند؛ بعضی هم به پربار کردن این اوقات و میان این دو، فاصله بسیار است.
بعضی به درک میاندیشند و بعضی به مدرک. میان این دو هم تفاوت بسیار است.
اگر بپذیریم که عمر و فرصتهای ما یک سرمایه هستند، برای رساندن آن به بهرهوری هم باید بکوشیم و جدا از پسند این و آن و جوسازیها و جوزدگیها، در نهایت عمر به این قضاوت دست یابیم که: «عمر را به بطالت و باطل، سپری نکردهایم».
این هدف متعالی، فعالیت، هوشیاری و عزم راسخ میطلبد.
عمر ما مثل یک دوره آموزشی است. ما اکنون سر کلاس زندگی نشستهایم؛ کلاسی که هر کس را یک بار در آن مینشانند و درس زندگی میدهند؛ پایان عمر هم اتمام این دوره است. طبیعی است که همه به یک نحو این دوره را نمیگذرانند. فهم، معرفت و آگاهی انسانها در چگونگی گذراندن این دوره، بسیار مؤثر است.
شما اکنون در مقطع عمر و دوره آموزش و آزمایش، وارد مرحله جدیدی شدهاید؛ با فضایی جدید؛ دوستانی تازه؛ استادانی جدید؛ موضوعاتی متفاوت با آموزههای قبلی؛ چشماندازی جدا از گذشته و انتظارات و توقعاتی که دوستان، پدر و مادر، بستگان، جامعه، دین و مکتب از شما دارند.
چه باید کرد تا این مقطع هم با موفقیت سپری شود؟
چند نکته عملی و کاربردی یادآوری میشود که توجه به آنها برایمان کارساز است و در بالندگی آینده شما مؤثر:
1. به عنوان دانشجو، نگاهها و قضاوتها را به دنبال خود میکشانید و بیمها و امیدهایی را برمیانگیزید. سعی کنید چنان باشید که امیدها به سنگ یأس نخورد و وجود شما به عنوان مایه امید، مورد توجه دیگران قرار گیرد.
2. از جریان زلال انگیزه و هدف، مراقبت کنید. به قول سهراب سپهری، «آب را گل نکنیم»؛ زیرا هدفهای متعالی و انگیزههای در خور تحسین اولیه، گاهی زیر غبارهای غفلت محو میشود و یا اهداف فرعی و ثانوی، ما را از هدف نخستین، غافل میسازد و یا انگیزهها از آن زلالی نخستین در میآید و آلوده میشود.
3. بعضیها تحت تأثیر محیط، جو، شرایط و نگاهها، آن خود طبیعی را فراموش میکنند و تبدیل به چیز دیگری میشوند. شاید غرور علمی و مرعوب محیط دانشگاه شدن و یا عنوان پرکشش دانشجو، بعضیها را دچار نوعی خود برتربینی کند و همین سبب شود که در مراحل علمی، ارزشی و اخلاقی، به جای رشد، درجا بزنند و به جای اعتلا، سقوط کنند.
4. خیلیها در ورود به منطقه جدید، داشته های قبلی خود را جا میگذارند. شاعر گفته است:
«شاعری وارد دانشکده شد.
دم در، ذوق خود را به نگهبانی داد.
شاعری وام گرفت؛
شعرش آرام گرفت...»!
بیشک، ایمان، اعتقادات مذهبی و باورهای دینی، سرمایه هایی هستند که میتوانند به شرط سالم ماندن و مصون بودن از دستبردها و آسیبها، تا پایان راه، ما را امداد کنند. مبادا که داشته های خود را جا بگذاریم و دچار فقدان هویت شویم و یا فرم هویت ما را دیگران پر کنند!
5. متدین و پاک ماندن در محیط مذهبی و مسجد و در شرایط مناسب و ایدهآل، چندان ارزشمند نیست و هنر به شمار نمیآید. اگر انسان سر دوراهی دین و دنیا، هوس و عقل، شهوت و تقوا یا صداقت و فریب قرار گیرد و بتواند بر جاذبههای پول، هوس و شهوت غلبه کند و گوهر نجابت و سرمایه عفاف خود را حفظ کند، هنر کرده است. به هر حال، حرکت در سرازیری گناه از هر کسی بر میآید؛ اما صعود به قله پاکی و پیمودن راه سربالا و دشوار تعهد و مسلمانی، نفسگیر و دشوار است و هنر مهم انسانهای بااراده، مبادا که سختی صعود، ما را به سراشیبی سقوط بکشاند!
6. انتخاب دوست خوب، نقش مهمی در رشد علمی و موفقیت درسی و اعتلای اخلاقی دارد.
همنشین تو از تو به باید
تا تو را عقل و دین بیفزاید
رفاقت با افراد تنبل و سست اراده، انسان را به ورطه سستی و تنبلی و عقبگرد میکشاند، اما دوستی با افراد هوشمند، زرنگ، عاقل، نجیب، درسخوان، جدی، متین و متدین، روحیه تلاش، جدیت، دینداری و اخلاق را بالا میبرد. این مسئله چون بسیار سرنوشتساز است، نباید سرسری گرفته شود.
7. عمر دانشجویی، کم و گذراست و تا چشم بر هم نهی، سپری میشود. این را سپری شدن سریع عمر از کودکی تا امروز نشان میدهد. گویا همین دیروز بود که به مدرسه میرفتی و مشق مینوشتی و فصل امتحانات و تعطیلی تابستان و... پیش میآمد. روزها و سالهای آینده هم همین طور است؛ به سرعت میگذرد. بُرد با کسانی است که در داد و ستد با زمان، نبازند و اگر عمر و جوانی را میدهند، دانش و تجربه بیاموزند و در پایان کار، دچار حسرت نسبت به روزهای گذشته نشوند.
8. در این مقطع، به دلیل فضای باز فکری و سیاسی، گاهی شبههها و سؤالهایی پیش میآید که دانشجو نباید در شک و تردید بماند که خطرناک و لغزنده است. استادان و دوستان اندیشمند و باصلاحیتی را شناسایی کنید و آنان را مأمن و پناه فکری و روحی خویش قرار دهید و در چنین مسائلی، به بحث و گفتوگو بپردازید. مبادا که شبههها و سؤالها شما را مسئلهدار کند و از درس و پیشرفت بمانید و انگیزهها را از دست بدهید.
9. ادب در رفتار، زیور انسان است. احترام به دیگران، احترام به پدر و مادر، استاد، همدرس و هماتاق، نشانه معرفت و قدرشناسی است. هرگز مباد که عنوان، نام، علم و اصطلاح، ما را از ارج نهادن و احترام گزاردن به صاحبان حق، باز دارد. حضرت علی علیهالسلام در سخنی زیبا میفرماید: «مهمانت را اکرام کن؛ هر چند فقیر باشد و به احترام پدر و معلمت برخیز؛ هر چند که تو امیر باشی».1
نوع رفتارمان با والدین در دوران دانشجویی، میتواند گواه رشد عقلی و اخلاقی ما باشد یا خدای نکرده، دلیل تکبر و غرورمان!
10. خودسازی را نباید دست کم گرفت. برای پرواز در فضای گسترده انسانیت و رسیدن به مرتبه خدمتگزاری به همنوعان، هموطنان، جامعه، میهن و مکتب، هم بال علم لازم است؛ هم بال ایمان. به فرموده حضرت علی علیهالسلام «علم و دین، توأم و با همند؛ اگر از هم جدا شوند، هر دو میسوزند و میسوزانند».
بهرهگیری از جلسات معنوی و برنامههای اخلاقی و عرفانی و رسیدن به رتبه خودسازی، میتواند بال دوم پرواز ما باشد. بکوشیم در طول دوران دانشجویی، از این خط و وادی فاصله نگیریم و رابطه خود را با مسجد، جلسات قرآنی، شخصیتهای وارسته و برنامههای معنوی حفظ و تقویت نماییم؛ و الا ممکن است غافلانه به این جا برسیم که:
برداشتهایم آن چه بگذاشتنی است
بگذاشتهایم آن چه برداشتنی است
باری؛ نه خود را از یاد ببریم، نه خدا را، نه هدف را و نه جامعه را.
پینوشت:
1. غرر الحکم، ج 2، ص 191.
-
۰
۰
- ۹۲/۰۸/۰۱
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان