کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۷ ق.ظ
اگر انسان راه ضلالت و گمراهى را انتخاب کرد، بدون شک عواقبى متناسب با آن خواهد داشت.
به عبارت دیگر هر کس راه فسق را پیش گیرد، خداوند او را در مسیر انحراف قرار مىدهد. «وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ»(بقره، 26) و هر کس راه خدا را پیش گیرد، هدایت مىشود. «وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ»(رعد، 27)، «یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ»(مائده، 16)، «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»(عنکبوت، 69)
در این مقاله دو مطلب چالش برانگیز قرآنی را به طور خلاصه بررسی خواهیم کرد، امید اینکه مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد:
1 ـ از ظاهر بعضى آیات، گمراه شدن انسان توسط خدا فهمیده مىشود، آیا چنین برداشتى صحیح است؟ مثلًا؛ «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ» یا «طبع اللّه» یا «یضلل اللّه» و «تذلّ من تشاء»؟
خیر؛ زیرا مگر مىشود خداوند این همه پیامبر و کتب آسمانى را براى هدایت انسان بفرستد؛ آنگاه خودش او را گمراهش کند؟!
بنابراین، معناى گمراه کردن خداوند این است که انسان با اختیار خودش راه انحرافى را انتخاب مىکند و خداوند کیفر او را بستن راه نجات و هدایت قرار مىدهد.
به یک مثال توجه کنید: سارقى وارد منزل مىشود و براى سرقت به زیر زمین مىرود؛ امّا صاحب خانه متوجه شده، در را روى او قفل مىکند و به پلیس خبر مىدهد. در اینجا صاحب خانه دزد را گرفتار و راه را بر او مىبندد؛ ولى این عمل، کیفر حرکت آزادانه خود سارق است.
آرى، انسان ابتدا خودش راه لجاجت و خلافکارى را پیش مىگیرد و خداوند او را در آن راه حبس مىکند. «وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ» (بقره، 26)، «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ » (غافر،35)، «طَبَعَ اللّهُ عَلَیْهَا بِکُفْرِهِمْ» (نساء، 155) کسانى که با کمال جسارت به انبیاء مىگویند: خواه شما موعظه کنید یا موعظه نکنید، ما سخن شما را نمىپذیریم.
«سَوَاء عَلَیْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُن مِّنَ الْوَاعِظِینَ» (شعراء، 136) در قیامت هم مىگویند: «سَوَاء عَلَیْنَآ أَجَزِعْنَا» (ابراهیم، 21) مگر مىشود باور کرد که خداوند این همه پیامبر را با کتب آسمانى بفرستد و سرانجام انسان مجبور به انحراف باشد.
آرى، اگر انسان راه ضلالت و گمراهى را انتخاب کرد، بدون شک عواقبى متناسب با آن خواهد داشت. چنانکه منافقان مىگویند: «إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِۆُونَ» (بقره، 14) ما اهل ایمان را مسخره مىکنیم، خداوند مىفرماید: «اللّهُ یَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ» (بقره، 15)
امام رضا علیه السلام مىفرماید: خداوند اهل مکر و خدعه و استهزا نیست؛ لیکن جزاى مکر و خدعه و استهزا را مىدهد.
کوتاه سخن آنکه هر کس راه فسق را پیش گیرد، خداوند او را در مسیر انحراف قرار مىدهد. « وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ» (بقره، 26) و هر کس راه خدا را پیش گیرد، هدایت مىشود. «وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ» (رعد، 37)، «یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ» (مائده، 16)، «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» (عنکبوت، 69)
آیا به نمایش گذاشتن قدرتها، هنرها و صنعتها ازنظر قرآن جایگاهى دارد؟
اگر به نمایش گذاشتن، بر اساس رشد جامعه و ترساندن دشمنان و عزّت اسلام و مسلمانان باشد، کارى لازم و معقول است؛ ولى اگر این نمایش برخاسته از غرور و تکبّر خود و استضعاف و تحقیر دیگران باشد، منفى است.
به چند نمونه توجه کنید:
1. خداوند اطلاعاتى را به حضرت آدم آموخت و براى فرشتگان به نمایش گذاشت تا ظرفیت علمى آدم را بر آنان ثابت کند. «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ » (بقره، 31)
2. حضرت سلیمان با آوردن تخت بلقیس- ملکه سرزمین سبأ- قدرت یاران خود را به نمایش گذاشت و نتیجهاش ایمان آوردن بلقیس بود.
3. حضرت موسى معجزه خود را در چاشتگاه روز عیدى در مرکز شهر به نمایش گذاشت و ساحران را به سجده واداشت.
4. پیامبر صلى الله علیه و آله براى فتح مکه مانورى از سپاه مسلمانان براى ابوسفیان و لشکریانش به نمایش گذاشت که سرانجام اهل مکه بدون خونریزى تسلیم شدند و نظام شرک برچیده شد.
امّا اگر نمایش بر اساس تکبّر خود و استضعاف دیگران باشد، جایز نیست. نظیر احضار ساحران از مناطق مختلف براى حفظ حکومت فرعون. «ائْتُونِی بِکُلِّ سَاحِرٍ عَلِیمٍ» (یونس، 79)
فخرفروشى و مغرور شدن به کاخ و باغ و به نمایش گذاشتن آن، کار فرعونى است. «أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ» (زخرف، 51) نمایش قدرت و به رخکشیدن ثروت و دارایى (همچون قارون) و هرگونه تشریفات، نهى شده و توبیخ در پى دارد.«فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ» (قصص، 79)
-
۰
۰
- ۹۲/۰۷/۲۷
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان