زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

وبلاگ"عکس هشت "نوشت
این خبرراکه می شنوی،اندکی درنگ کن!

به یادآن گامی باش که وقتی کاروان شما درمنتطقه متوقف می شود،برزمین می گذاریش،آن اولین گام...بیندیش که برکدامین خاک قدم می گذاری؟نکنداینجا وادی مقدسی باشدو...امان ازلحظه غفلت...

به رنگ خاک خیره شو!گویی استخوان بدن انسان راپودر کرده وبرآن پاشیده اندوراستی مگرنشنیده ای که بمب ها وخمپاره ها وتانک ها وآرپی جی های سپاه دشمن بابدن رزمندگان سپاه اسلام چه کرده است؟؟

اگرباچشم دل بنگری،شاید ذراتی ازچشمان حاج ابراهیم همت رانیز بیابی.می گویند اونیز بی سر،راهی محضرحق شد...یاحسین شهید!!

کمی بیشترخیره شو!آیارنگ خاک رامی بینی! شک نکن!درست دیده ای سرخ است،همچون خون..

مگرنشنیده ای که پیکرصدهاشهیدوجانباز دراین مناطق برزمین افتاده اند؟راستی آن خون ها کجاست؟سرنوشت اولین قطره اش مشخص است:همه گناهان شهیدراپاک ساخته واوراشایسته نشستن بربال ملائک می کند وراهی ملکوت.

اینجاوادی عشق است.کمی به اطراف بنگر!آیاهنوزاثری ازقبرهاکه رزمندگان خدابرای رازونیاز شبانه شان واتصالشان به حضرت حق کنده بودند رامی بینی؟وزمین رانمناک.به راستی آن اشک ها برکدامین خاک ریخته شده اند؟اگرباچشم ودل بنگری،این خاک قطعه ای ازبهشت است برروی زمین.واگرراستش رابخواهی،باپای دل باید دراین وادی قدم زد...کفش دنیا بکن واز اسارتش بیرون رو که اینجا وادی مقدس است ودنیانیز به قدرکفش پینه شده ای نمی ارزد.چون فرودآمدی اندیشه کن.درحال مردانی که روزی شاید درهمین جا که امروز توقدم می زنی،گام برداشته اند!

دلاورانی که ایمان محکم وگام های استوارشان لرزه به قلدران جهان  وترس وظلمت می انداخت.آنانکه چون مرتضی آوینی عمل رااینگونه می دیدند:«آیامی توان جهان رادرفساد وقداره بندها رهاکردودم برنیاورد؟اگرنه،همه مادربرابراقامه جز این است که آنان شب وروز درتلاشی خستگی ناپذیر،برای رضای خدا درمقابل دشمنان انقلاب وبرای رسیدن به آرمان های جهانی اسلام مبارزه کردندو....این مبارزه هنوزجاریست...کل ارض کربلا...

واین شایدسخن گویای تربتی باشد که طوطیای چشم ملکوتیان وعرش نشینان است.»

دست نوشته خودم تو راهیان نور/بهار92/امیداورم لذت برده باشید/یاعلی