زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

عملکرد سیاسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ

وبلاگ نامه های حوزوی نوشت

نسبت اخلاق با سیاست و سهم روحانیت در این امر، دغدغه ای بود که با حجت‌الاسلام سیدمحسن صالح درمیان گذاشتیم. وی به‌واسطه تألیف هشت جلد کتاب گزارش جامع جامعه مدرسین و مسئولیت‌های مختلف در این نهاد، اطلاعات قابل توجهی درباره عملکرد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در فضای سیاسی و اخلاقی جامعه دارد.حجت الاسلام صالح هم‌اینک قائم مقام دبیرخانه علمی و محتوایی جامعه مدرسین است.

 

از منظر جامعه مدرسین چه نسبتی بین اخلاق و سیاست  برقرار است؟ آیا یکی تابع دیگری است یا این‌که رابطه‌ی تعاملی دارند؟

آن چیزی که بدیهی و روشن است این است که نظام اسلامی با اهدافی تشکیل می‌شود و سیاست تابع آن اهداف است؛ یکی از آن اهداف نهادینه کردن اخلاق در جامعه است؛ یکی دیگر از آن اهداف بحث سوق مردم به‌سوی مبانی اسلامی است که همان بحث اعتقادات است؛ دیگری بحث اجرا کردن احکام در نظام اسلامی و حکومت اسلامی است. بنابراین اخلاق و منش اسلامی یکی از پایه‌ها و اهداف حکومت اسلامی می‌تواند باشد و به همین دلیل، سیاست تابع اخلاق خواهد بود. اساساً ما دنبال سیاست هستیم برای این‌که بتوانیم اخلاق را در جامعه جاری کنیم. حکومت اسلامی تشکیل شده برای این‌که اخلاق اسلامی را در جامعه ترویج کند. پیامبر مکرم اسلام(ص) برای اجرای اخلاق مبعوث شدند؛ بنابر این آن چیزی که بدیهی و روشن است این است که ما سیاست را باید تابع اخلاق – و نه اخلاق را تابع سیاست – بدانیم. اگر اخلاق را تابع سیاست دانستیم، آن جمله معروفی که می‌گوید هدف وسیله را توجیه مییکند، مقبول نیست و دین مبین اسلام ما را از این کار ممنوع کرده است؛ بنابراین اخلاق، پایه و اساس و براساس سیره و منش اخلاقی افراد ما باید بتوانیم سیاست را ترویج بکنیم و حکومت اسلامی را نهادینه بکنیم.

 

با توجه به این‌که جامعه مدرسین یکی از نهادهای شناخته شده روحانیت است، مردم در زمینه اخلاقی کردن سیاست انتظاراتی دارند؛ جامعه مدرسین چه اقداماتی را برای ترویج سیاست اخلاقی در جامعه انجام داده است؟

ما متأسفانه در بحث مسائل انتخاباتی که یکی از شاخص‌های سیاسی ما و یک نماد برای حکومت اسلامی است، به‌عنوان یک رکن مردم‌سالاری دینی شاهد هستیم که بداخلاقی‌های گسترده‌ای در بین اقشار مختلف از جمله مردم و بعضاً مسئولین صورت می‌گیرد. در همین انتخاباتی که در چند سال اخیر برگزار شد، شب‌نامه‌هایی علیه افراد مختلف توزیع می‌شد که تماماً اتهام و تهمت و تخریب و به تعبیری ازبین‌برنده آبروی مؤمن بود. یک روایتی دیدم که خیلی جالب بود؛ گویی این روایت برای امروز ما صادر شده است. هم از امام صادق(ع) نقل شده و هم از امام کاظم(ع)؛ شخصی می‌آید خدمت امام و عرض می‌کند در مورد یکی از برادران دینیِ من مطلبی را نقل کردند؛ ولی آن شخص آن مطلب را انکار می‌کند. حضرت می‌فرماید: «ای محمد؛ چشم و گوش خودت را نسبت به برادر مؤمنت تکذیب کن»؛ یعنی آن چیزی که گوشت شنیده و بالاتر از آن، آن چیزی که چشمت دیده را نسبت به برادر مؤمنت تکذیب کن و بگو چنین چیزی نیست. خیلی نکته عجیبی است؛ می‌گوید نه‌تنها آن‌چه می‌شنوی، تکذیب کن، بلکه آن چیزی را که دیده‌ای هم نسبت به برادر مؤمنت کتمان کن و بر آن سرپوش بگذار. کی این کار را بکن؟ زمانی که خود آن شخص می‌گوید من این کار را نکردم. حضرت می فرماید این به منزلة توبه این شخص است؛ اگر هم کرده باشد، وقتی می‌گوید این کار را نکردم، این را به منزله توبه در نظر بگیر و بگو گویا اصلاً این شخص این کار را انجام نداده است.

 

در آن مقطع، شبنامه‌ای درباره‌ی یکی از کاندیداها توزیع شده بود؛ خود آن کاندیدا در مصاحبه‌های مختلف آن را تکذیب کرده بود؛ اما دیدیم بعد از تکذیب‌های مکرر این شخص، دوباره بدون هیچ سند و مدرکی ادعاهایی را مطرح می‌کردند و نسبت به این شخص هجمه را آغاز کردند. اساساً انتخابات و رفتن افراد به مجلس برای چیست؟ برای این‌که بتوان اخلاق را در جامعه نهادینه و در بین تمام اقشار مردم جاری کرد. اگر قرار باشد اخلاقی که هدف حکومت اسلامی است، در این مسیر مورد آسیب قرار بگیرد، نقض غرض خواهد بود.

 

در روایت داریم که فعل مؤمن را شما باید حمل به صحت کنید و از زاویه مثبت به آن نگاه کنید. در روایت دیگری هست که «ضع امر اخیک علی احسنه»؛ یعنی فعل مؤمن و برادر دینی‌ات را به بهترین نحو تأویل کن. خیلی جالب است. در یکی از این دیدارهایی که عده‌ای از نمایندگان مجلس با مقام معظم رهبری داشتند، نمایندگان نسبت به رفتار یکی از اعضای هیئت رئیسه در انتخاباتی که در مجلس انجام می‌شد گلایه کردند. آقا با استدلال به همین روایت فرمودند: شما آیا با همین شخص نشستید صحبت بکنید ببینید استدلالش چیست؟ گفتند: نه. گفتند: وقتی با آن شخص مستقیماً صحبت نکردید، فعل او را باید حمل بر صحت کنید. ۷۰  گمان و ظن را باید نسبت به فعل او در نظر بگیرید و اقدام او را بر بدترین ظن حمل نکنید؛ بلکه اقدام او را حمل به صحت کنید. اساساً نظام اسلامی ما برای این شکل گرفته که ما بتوانیم در روابط بین خودمان، بین اقشار مختلف و بین مردم و مسئولین، این نکات اخلاقی ظریف را جاری کنیم. به محض این‌که چیزی شنیدیم براساس آن اقدام نکنیم و در اصل، شنیده‌ها را مبنای قضاوت قرار ندهیم. اولاً با خود آن شخص مستقیماً مرتبط بشویم و استدلالات او را بشنویم؛ ثانیاً اگر که در دسترس نبود هرچیزی نسبت به آن شخص به گوش ما می‌رسد را باید تکذیب کنیم؛ این جزء مبانی دینی و روایی ماست.

 

در حوزه معمولاً گاهی اوقات تندروی‌هایی علیه علما اتفاق می‌افتد. یک مصداقش ماجرای آیت‌الله جوادی در سال ۸۸  است. در این‌گونه موارد می‌بینیم که جامعه مدرسین به‌طور مصلحت‌گرایانه‌ای سکوت می‌کند؛ یعنی مثلاً وقتی عده‌ای جلوی بیت یک مرجع تقلید جمع می‌شوند  مثلاً جلوی بیت آیت‌الله صانعی  فارغ  از این‌که اصل این اتفاقی که افتاد درست است یا نه و اصلاً فرض می‌گیریم درست بوده است؛ اما در حواشی چنین کارهایی، بعضی اعمال صورت می‌گیرد که حرام قطعی است؛ در چنین مواردی هم جامعه مدرسین موضع نمی‌گیرد؛ یعنی سکوت می‌کند؛ اگر ممکن است در این‌باره توضیح بفرمایید.

نه؛ شاید بهتر است بگوییم بروز و ظهور بیرونی نداشته است؛ یعنی مثلاً بیانه‌ای صادر کند یا… اما اقدام عملی بوده. در همین قضیه آقای صانعی که شما اشاره فرمودید جامعه مدرسین ورود پیدا کرد. اتفاقاً این را می‌خواستم به‌عنوان مثالی از تقوای سیاسی خدمتتان عرض کنم؛ یادم است که خود آیت‌الله یزدی وقتی مطلع شدند که برخی دارند اقدامی انجام می‌دهند یا درصدد اقدامی هستند که درس ایشان را تعطیل کنند، برخورد کردند و گفتند: اگر درس ایشان تعطیل بشود ما برخورد می‌کنیم؛ اگر بخواهد دفتر ایشان تعطیل بشود برخورد صورت می‌گیرد؛ یعنی علیه تندروی‌هایی که نسبت به این موضوع احتمال داشت صورت بگیرد اقدام کردند. این نشان می‌دهد که جامعه مدرسین نسبت به یک شخصیتی یک نظری پیدا می‌کند؛ این به این معنا نیست که ما حالا چون در یک زمینه خاصی به یک نظر خاصی رسیدیم، بیاییم شخصی را به تعبیری از حیّز انتفاع ساقط بکنیم و حقوق اولیه انسانی و حوزوی او را از او دریغ بکنیم. اقداماتی از این دست باز هم بوده؛ بارها برخی گروه‌های تندرو می‌خواستند نسبت به اقداماتی که داشتند از برخی از اعضای جامعه مدرسین تأییدیه بگیرند؛ اما ملاقات داده نشد. من یادم است برخی از این تجمعات برگزار شد؛ آمدند در مقابل جامعه مدرسین هم تجمعاتشان را برگزار کردند؛ اما تأکید شد هیچ‌کدام از اعضای جامعه مدرسین در آن تجمع حضور پیدا نکنند که جنبه تأییدی پیدا بکند. از این اقدامات بوده؛ ولی حالا شاید اطلاع‌رسانی و بروز و ظهور بیرونی‌اش کامل نبوده و شاید طلبه‌ها سکوت جامعه مدرسین را نوعی  تأیید قلمداد کرده‌اند؛ ولی این‌گونه نبوده.

 

اساساً افرادی که کوچک‌ترین آشنایی با حوزه و علما دارند، می‌دانند هرگونه حرکت تند و تندروی در حوزه محکوم است. شما هیچ عالم اسلامی را نمی‌بینید که مشی تندی داشته باشد. نوع علمای ما مشی معتدل و براساس مبانی اسلامی دارند؛ کما این‌که دین مبین اسلام بر این مطلب تأکید می‌کند. شما هیچ‌وقت نمی‌توانید نسبت به یک مرجع اسائه ادب بکنید؛ بلکه نسبت به هیچ شخصی نمی‌توانید. حضرت امام(ره) بارها و بارها نسبت به این موضوع تأکید داشتند و گوشزد می‌کردند که نسبت به  مراجع اسائه ادبی صورت نگیرد. وقتی مقام معظم رهبری از حرکت‌هایی که نسبت به آیت‌ا… اشتهاردی صورت گرفته بود مطلع شدند، اظهار نگرانی کرده بودند که حوزه مأمن نظریه‌پردازی دینی و آزاداندیشی است و نباید این‌گونه برخوردها ترویج بشود و افراد نسبت به اظهار نظر واهمه داشته باشند و این‌گونه بشود که نسبت به آزادی‌های علمی و اظهارنظر های علمی یک‌گونه تحفظی بخواهد صورت بگیرد و افراد نسبت به این اظهارنظرها بترسند. اصلاً پایه حوزه براساس آزاداندیشی نهادینه شده است؛ چه در حوزه نجف و چه در حوزه قم. این اظهارنظرهای مختلف باعث شده که حوزه به یک بلوغی برسد؛ از درس‌های ابتدایی حوزه تا سطوح عالی حوزه اظهارنظر و بحث طلبگی به‌عنوان یک ضرب‌المثل در بین مردم ما مطرح است که طرف دعوای خود را به بحث طلبگی تشبیه می‌کند؛ یعنی دو نفر اظهارنظر می‌کنند؛ نظر همدیگر را رد می‌کنند؛ شاید در حد دعوا هم برسد؛ اما بعد از مباحثه باز آن رفاقت و صمیمیت بین خودشان حاکم است. اظهارنظرهای مخالف نباید در حوزه به‌عنوان یک گناه شمرده بشود؛ وقتی این وضعیت در بین طلبه‌ها هست، طبیعتاً در بین مراجع هم هست. حالا یک مرجعی نظری غیر از نظر من دارد؛ آیا این اختلاف نظر، مجوز این را به من می‌دهد که من بروم جلوی خانه‌ی آن مرجع و شعار سر بدهم: مرجع بی‌بصیرت، بصیرت‌بصیرت؟ طبیعتاً این محکوم است. بالاخره در حوزه برخی نظرات خاصی دارند که این اقدام را انجام می‌دهند و بزرگان حوزه و رهبری بارها نسبت به این حرکت‌ها اعلام مخالفت کرده‌اند. این را نباید به پای حوزه بگذاریم؛ حوزه که شامل اساتید، فضلا و طلبه‌هاست، از چنین اقداماتی بریست.

 

از منظر دینی اگر بخواهیم نگاه بکنیم، مردم وقتی احساس می‌کنند یک بداخلاقی اتفاق افتاده و مثلاً حوزه و جامعه‌ی مدرسین نسبت به آن سکوت کردند، این تصور به ذهنشان می‌آید که حوزه و جامعه مدرسین نسبت به چنین مسائلی حساس نیست یا چون انتقاد را باعث تضعیف نظام می‌دانند، هیچ کاری در این زمینه انجام نمی‌دهند. آیا فکر نمی‌کنید به مرور زمان با چنین رویکردی اعتماد عمومی از دست می‌رود؟

ورود پیدا کردن در مسائل جزئی هم نباید نهادینه بشود؛ یعنی توقع داشته باشیم جامعه مدرسین در مسائل جزئی ورود پیدا کند و بیانیه بدهد. حالا در یک تجمعی آمدند و به یک عالمی توهین کردند؛ در چنین حالتی ممکن است اعلامیه دادن جامعه‌ی مدرسین خودش باعث ترویج این قضیه شود.

 

پس چگونه است که جامعه مدرسین درباره‌ی اتفاقات کوچکی مثل برگزاری یک کنسرت ورود پیدا می‌کند؟

این برمی‌گردد به ماهیت این نهاد که بالاخره یک مجموعه شورایی است؛ شورا نظرخواهی می‌کند؛ رأی‌گیری می‌کند و نهایتاً تصمیم می‌گیرد به موضوعی ورود کند یا نه. پس چون نظر شورایی است، دیگر نمی‌شود خرده گرفت که چرا در این موضوع ورود پیدا کردی و در آن موضوع ورود پیدا نکردی. بالاخره نظرخواهی می‌کنند شاید با اختلاف یک یا دو رأی چیزی تصویب بشود یا نشود. پس یک بخش آن‌ این‌گونه توجیه می‌شود.

 

نکته‌ی دیگر هم این است مکانیزم بروز و ظهور جامعه مدرسین، فقط بیانیه‌ است و شاید این یک نقیصه باشد؛ یعنی ما هرگونه اظهار نظر جامعه مدرسین را منوط به یک بیانیه می‌دانیم؛ شاید این یک مقدار آسیب‌زا باشد. طبیعتاً باید روش‌های دیگری هم در کنار این طراحی بشود؛ مثل بحث سخنگو که جزو اساسنامه جامعه هست؛ در یک مقطعی هم عملیاتی و اجرایی شد؛ اما به دلیل برخی مشکلات دوباره تعطیل شد. اگر این بحث سخنگو راه بیفتد، شاید بخشی از این توقعات مردم و طلبه‌ها را بشود پاسخ داد؛ یعنی برخی از مطالب هست که شاید به مصلحت نباشد در قالب یک بیانیه به آن پرداخته شود و می‌توان با یک اظهارنظر سخنگو یا یکی از اعضای جامعه مدرسین به آن پرداخت. البته الان در نبود سخنگو، برخی اعضا اظهارنظر می‌کنند؛ و این را به جرأت می‌توانم بگوییم که اگر  شما سراغ اعضا بروید، شاید هیچ‌کدام با هیچ حرکت تند همراه با توهین موافق نیستند؛ حتی نسبت به مخالفین نظام. چه برسد به بحث احزاب و گروه‌های سیاسی داخل نظام. هیچ‌کسی قائل به حرکت‌های سلبی، تند، چکشی و همراه با توهین نیست.

 

معمولاً تندروی‌های درون حوزه، از جانب طلبه‌های جوان‌تر است یا عده‌ی معدودی از فضلاست؛ چرا ارتباط جامعه مدرسین با طلبه‌ها به‌گونه‌ای نیست که بتواند حداقل مقداری کنترل (یا نظارت یا هر عنوان دیگری) داشته باشد؟ به‌ویژه ‌که شورای عالی مدیریت حوزه علمیه، کاملاً با جامعه مدرسین هماهنگ است.

بحث ارتباط با طلبه‌ها یکی از خلاءهای موجود در حوزه است؛ یعنی ما برای طلبه‌های جوان حوزه در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی برنامه‌ریزی نکردیم. مقام معظم رهبری نیز چندین بار نسبت به این مسأله تاکید کردند؛ حضرت امام هم تأکید داشتند که بالاخره طلبه‌ای که وارد حوزه می‌شود، به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی – و به تعبیر دیگر فرهنگی – به یک آموزش‌هایی نیاز دارد؛ ولی متأسفانه این خلاء همچنان وجود دارد و باعث بی‌بصیرتی می‌شود. طلبه جوان در اوج احساسات وارد حوزه می‌شود؛ این شور و نشاط جوانی اگر هدایت نشود و پشتوانه عقلانی پیدا نکند، باعث سوء استفاده جریانات سیاسی می‌شود. که بعضا مورد سوء استفاده برخی از جریانات سیاسی هم قرار بگیرد. شورای عالی حوزه باید نسبت به بحث آموزش‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برنامه‌ریزی کند تا طلبه بعد از یک دوره ۴-۵ ساله‌ای که دروس فقه و اصول را فرا می‌گیرد، نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی به یک بلوغی برسد.

 

برخی بر این باورند که جامعه‌ی‌ مدرسین نهاد مستقلی نیست؛ حضرتعالی که سالهاست با آن مرتبط هستید، بفرمایید واقعاً جامعه‌ی مدرسین چقدر استقلال دارد؟

من چیزی که بخواهد استقلال جامعه‌ی مدرسین را تحت‌الشعاع قرار بدهد ندیدم. اصلاً شما سیر جامعه مدرسین را در این ۵۰ سال که شکل گرفته در نظر بگیرید؛ چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب؛ یک حریتی بر آن حاکم بوده. الآن شما ببینید جامعه مدرسین با هیچ دولتی عقد اخوت نبسته؛ یعنی شما وقتی بیانیه‌ها را می‌بینید این‌گونه نبوده که نسبت به یک دولتی (از دولت‌های بعد از انقلاب) نگاه حزبی و تعلقی داشته باشد. هرجا آسیب می‌دیده ورود پیدا می‌کرده و هرجا نکات مثبتی می‌دیده که نیازمند به تشویق بوده، تشویق می‌کرده؛ تذکرات پنهانی بوده؛ نامه‌نگاری‌ها بوده و… نسبت به همه‌ی دولت‌ها چنین رویکردی داشته.

 

پس نمی‌توانیم جامعه مدرسین را در یک قالب خاصی محدود بکنیم؛ چه در خود حوزه و چه خارج از حوزه. طبیعتاً کانال‌های ارتباطی جامعه مدرسین و اطلاع‌رسانی‌های جامعه مدرسین هم محدود به یک تشکل و سازمان نیست و با نهادهای مختلف در ارتباط است و ارتباط می‌گیرد. اصولاً یکی از مزایای جامعه مدرسین این است که از سلیقه‌های مختلف عضو شورای عالی جامعه مدرسین هستند که البته اسم نمی‌برم. حضور افراد متنوع و متعدد در شورای عالی جامعه مدرسین باعث شده که جامعه مدرسین نتواند تحت‌الشعاع یک سلیقه خاص قرار بگیرد و به همین دلیل  برآیند نظر‌های اعضای جامعه، برایندی کامل بوده است؛ چون نظریات مختلفی در آن نقش داشته‌اند. این امر باعث شده که اگر هم – برفرض محال -بخواهد به یک نهاد خاصی سوق پیدا بکند، از درون خود جامعه یک بازدارندگی وجود دارد؛ به دلیل  وجود سلیقه‌های مختلف؛ آن هم با یک شاکله‌ی اجتهادی؛ یعنی اعضای جامعه طلبه‌های معمولی نیستند؛ باید مجتهد باشند. طبیعتاً کسی که صاحب نظر است، به‌ندرت می‌تواند تحت تأثیر القائات و نظرات بیرون از جامعه قرار بگیرد

 

بله؛ نظرات مشورتی را از نهادهای مختلف می‌گیرند؛ حتی به‌گونه‌ای بوده که نظرات را از دو نهاد متضاد می‌گرفتند که به یک جمع‌بندی برسند. بعضاً از افراد دعوت می‌شد برای این‌که بیایند و نظر بدهند. مثلاً انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی‌ آقای بنی‌صدر را به‌یاد بیاورید؛ آن زمان حرف‌های متعددی نسبت به آقای بنی‌صدر زده می‌شد؛ جناح‌های مختلف نظرات تندی را – نفیاً و اثباتاً – نسبت به بنی صدر ابراز می‌کردند. جامعه مدرسین به این بسنده نکرد که فقط ببیند چون در مورد آقای بنی‌صدر حرف بدی زده می‌شود، پس ما آقای بنی‌صدر را خط بزنیم از میان نامزدهای مورد حمایت جامعه مدرسین. این هم باز یکی از نمونه‌های تقوای سیاسی در جامعه مدرسین است. جامعه مدرسین از آقای بنی صدر دعوت کرد تا به قم بیاید و نظراتش را شفاف مطرح کند. در یک جلسه پرسش و پاسخ با حضور اعضای جامعه مدرسین و آقای بنی‌صدر، تمام مطالب و دغدغه‌ها مطرح شد و بعد از آن جلسه، جامعه مدرسین به این نکته رسید که آقای بنی صدر را نمی‌تواند به‌عنوان نامزد معرفی کند. اتفاقاً چند وقت پیش در مرکز اسناد دیدم که زیر عکس نوشته: جلسه آقای بنی صدر با عده‌ای از علمای قم. آقای مکارم بود؛ آقای فاضل بود؛ آقاسیدمهدی روحانی بود و… ۱۰-۱۵ نفر بودند.

 

یکی از راه‌های اخلاقی کردن جامعه این‌طور بوده که مردم با روحانیون ارتباط می‌گرفتند و همین رفت و آمدها باعث می‌شد که اخلاق ترویج بشود. جامعه مدرسین با احزاب سیاسی چه مقدار رفت و آمد دارد که بتواند از این طریق اخلاق را ترویج بکند؟

اعضای جامعه مدرسین با احزاب مختلف در ارتباط هستند؛ می‌روند و صحبت می‌کنند؛ اما جامعه مدرسین تشکلی است با یک اساسنامه؛ اگر کسی بخواهد با جامعه ملاقاتی داشته باشد، باید پروسه‌اش را طی کند… ملاقات اعضا با جامعه مدرسین یک پروسه است؛ ملاقات احزاب با اعضای جامعه مدرسین مقوله‌ی دیگری است. ارتباط جامعه مدرسین با مردم مقوله‌ی دیگری است؛ این‌ها را نباید با همدیگر خلط کرد. اعضای حقیقی جامعه مدرسین اتفاقاً از جمله افرادی هستند که با مردم و توده مردم در ارتباطند؛ به‌صورت فردی و به‌عنوان یک عالم اسلامی. مثلاً من خود بارها شاهد بودم که افرادی پس از ملاقات با آقای یزدی – به‌عنوان شخص آقای یزدی – و شنیدن نظرات ایشان، تعجب کردند؛ چون تصویری که توسط جریان‌های معاند یا مخالف یا بعضی رقبا از ایشان در ذهنشان شکل گرفته بود، کاملاً متفاوت بود با آن‌چه در برخورد شخصی با ایشان می‌دیدند؛ به‌تعبیر دیگر، مقام ثبوتش با مقام اثباتش فرق می‌کند. آقای یزدی، شخصیتی حر و به‌شدت اخلاقی است. یکی از فعالان سیاسی در یک جریانی به من گفت شما چرا سران فتنه را لعن نمی‌کنید؟ گفتم مجوزی برای لعن نیست. این موضوع را خدمت آقای یزدی مطرح کردم. ایشان ناراحت شد و گفت مگر ما می‌توانیم یک مؤمن را لعن بکنیم؟ اختلاف نظر سیاسی داریم یک بحث است؛ اما لعن نه.

 

ما تابع یکسری مبانی هستیم. اختلاف نظر سیاسی شخصی باعث نمی‌شود که هدف وسیله را توجیه کند و از هر روشی استفاده کنم تا رقیبم را حذف کنم. لذا افرادی که با آیت‌الله یزدی در ارتباط هستند، به سجایای اخلاقی و آزادمنشی ایشان اذعان می‌کنند. یکی از نکات بارز ایشان این است که وقتی جمع به یک نظری می‌رسد نسبت به نظر جمع احترام می‌گذارد؛ ولو این‌که نظرش مخالف باشد؛ و جایی هم مطرح نمی‌کند؛ احترام می‌گذارد به نظر جمع. بارها شده من نظر کارشناسی نسبت به یک موضوعی را به ایشان دادم و ایشان پذیرفته؛ با این‌که قبلاً نظرش چیز دیگری بوده. یا همین بحث کتاب جامعه مدرسین؛ من خیلی دست باز گرفتم در این کتاب و مطالبی را در آن ذکر کرده‌ام که شاید یک‌دهم آن را برخی احزاب مدعی آزادی و آزاداندیشی و شفافیت در مورد سازمان یا حزب متبوع خودشان منتشر نکنند؛ نامه‌هایی که جامعه مدرسین به امام داده؛ نامه‌هایی که امام به جامعه مدرسین داده و مطالبی که گذشته است. یعنی سعی کردم یک گزارش منصفانه وبی‌طرفانه بنویسم؛ نه این‌که بخواهم جامعه‌ مدرسین را خوب جلوه دهم یا درباره‌ی آن غلو کنم. بدی‌ها را آوردم؛ خوبی‌ها را هم آوردم. مخاطب این را مطالعه می‌کند و به جمع‌بندی می‌رسد. وقتی هم که کتاب منتشر شد، هر دو جناح آمدند این را تأیید کردند. همان زمان یادم است جریان موسوم به اصلاحات آمد مقالاتی نوشت و کتاب را تأیید کرد؛ جریانات این طرفی هم آمدند و تأیید کردند که من مطالب را بدون سانسور مطرح کردم. جالب بود که وقتی این کتاب را خدمت آیت‌الله یزدی فرستادم برای مطالعه – که اگر نکته‌ای به ذهنشان می‌رسد حذف کنند – تقریباً به غیر از یک خط را حذف نکردند؛ آن یک خط هم نسبت به شخصی بود که در قید حیات بود و گفتند شاید راضی نباشد. یعنی از یک کتاب ۹۰۰ صفحه‌ای، ایشان یک خط را حذف کردند؛ این‌که جامعه مدرسین جناح متبوع من است و من بدی‌هایش را حذف بکنم و… اصلاً این‌طور نیست.

 

به عنوان آخرین سؤال، با توجه به این‌که جامعه مدرسین تشکلی روحانی است، چه مقدار مراقب است که حالت جناحی به خودش نگیرد و آن جایگاه پدرانه را نسبت به مردم داشته باشد؟

این اشکالی است که همیشه مطرح می‌شود؛ جامعه مدرسین حزب نیست؛ به دلیل این‌که اصلاً تعلقات حزبی ندارد؛ به دلیل این‌که شما وقتی یک کاندیدایی را برای یک دوره‌ای معرفی می‌کنید، این‌گونه نیست که آن کاندیدا را مطلقاً تأیید کنید. در هر انتخاباتی اگر جامعه مدرسین شخصی را تأیید کرده، اگر آن شخص به خطا رفته، جامعه مدرسین در مقابلش ایستاده. این نشان می‌دهد که نگاه جامعه مدرسین نسبت به انتخابات، ‌یک نگاه حزبی و گروهی نیست؛ چون تحزب، اصولی دارد؛ مثلاً شما اولاً سهم‌خواهی می‌کنید؛ یعنی وقتی حزب یا جناح شما رأی آورد، برای مناصب حکومتی سهم‌خواهی می‌کنید. شما در هیچ انتخاباتی این سهم‌خواهی را در جامعه مدرسین نمی‌بینید. بنابراین نگاه جامعه مدرسین نگاه حزبی نیست. البته طبیعی است که در برخی انتخابات‌ّها اعضای جامعه مدرسین با برخی احزاب همسو باشند و به تشخیص خودشان ورود پیدا کنند یا در برخی از مقاطع نسبت به اشخاص ورود پیدا کنند یا در برهه‌ای ورود پیدا نکنند. این دیگر بستگی به مکانیزم رأی‌گیری خودشان دارد. جامعه مدرسین برای دفع شائبه تحزب – به‌نظر بنده – باید مقداری وجهه‌ی حوزوی و علمی‌اش را تقویت کند که البته تقویت‌شده هست و باید بروز و ظهورش را بیش‌تر کند. یکی از پرسابقه‌ترین نشر‌های کتب اسلامی و حوزوی، دراختیار جامعه مدرسین است. زمانی این انتشارات حرف اول و آخر را در حوزه می‌زد؛ یعنی مبنای کتاب‌های حوزوی، کتاب‌های دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین بود. یکی از راه‌های ظهور و بروز علمی و حوزوی جامعه مدرسین، همین بحث انتشارات جامعه مدرسین است که باید تقویت شود تا آن هیمنه اولیه خودش را مجدداً به‌دست بیاورد؛ یعنی حضور جامعه مدرسین در مناصب علمی، حوزوی و فقهی باید تقویت شود و بروز و ظهور یابد؛ در مجامع داخلی و خارجی حرف بزند و اظهارنظر بکند؛ در مسائل فقهی و حکومتی. تعبیر مقام معظم رهبری این بود که جامعه مدرسین باید اتاق فکر فقهی و اعتقادی نظام اسلامی شود. سکان‌دار نظریه‌پردازی درباره‌ی مسائل حکومتی و فقه حکومتی باید جامعه مدرسین باشد.

به دلیل این‌که جامعه مدرسین در مسائل سیاسی بروز و ظهور بیش‌تری دارد و ماهیت کار سیاسی هم این است که ویترین دارد و جلوه‌ی بیش‌تری دارد، این امر باعث شده که بحث‌های فقهی، علمی و حوزوی مورد توجه و عنایت قرار نگیرد. من فکر می‌کنم باید اقدامی صورت بگیرد برای ترویج آن وجهه‌ی فقهی، حوزوی و علمی جامعه مدرسین که طبیعتاً در کنار آن بازوی سیاسی و اجتماعی، بتواند ایفای نقش کند. باید به تعبیر امروزه دوز ارتباط جامعه مدرسین با مجامع علمی و فقهی تقویت و ظهور و بروزش بیش‌تر شود.

این مطلب در سایت مباحثات منتشر شد.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر