زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

گعده های مردمی یک مرجع تقلید

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۳۷ ق.ظ

وبلاگ" نامه های حوزوی" نوشت
 برای دیدار با این مرجع تقلید نیازی به هماهنگی، واسطه و احیانا پارتی بازی است و نه مدتها انتظار، نه سن و سال مطرح است و نه فکر و اندیشه و گرایش سیاسی حتی کسی از شما سوال نمیکند چه کسی هستی و چه کار داری، درِ خانه به روی همه باز است، یکی برای پرسیدن سوال شرعی آمده است، دختر و پسری جوان برای خوانده شدن عقد ازدواج، دیگری برای نام گزاری فرزند خردسال، و تعدای هم برای دیدار و زیارت آقا. آیت الله هشتاد و شش ساله با کهولت سن سعی کرده است این جلسه را حفظ کند سنتی اصیل در بین علما. این نوشته گزارشی است کوتاه از یک روز حضور در این نشست عصرگاهی در محضر آیت الله شبیری زنجانی.

جغرافیای بیت: خیابان آیت الله حائری یزدی، کوچه شش، دفتر آیت الله العظمی شبیری زنجانی، این بیت مرجعیت فقط هزار قدم با حرم حضرت معصومه س فاصله دارد، خانه ای قدیمی با اتاقهای پیچ در پیچ، دو اتاق و یک آبدارخانه در ورودی بیت قرار دارد، اتاق اول محلی برای پاسخگویی به سوالات شرعی و اتاق دوم محلی برای حل مشکلات و جمع آوری وجوهات و حل مشکلات خاص است، بالای حیاط با شیشه مسقف شده است و زمین مفروش است در انتهای حیاط پله هایی به اتاقی راه دارد که نشست های عصرگاهی آیت الله در آنجا برگزار میشود دو اتاق بهم چسبیده که حدود پنجاه نفر میتوانند در آنجا بنشینند، جلوی همه اتاقها پنجره های قدیمی و درهای بزرگ قرار دارد که از بیرون میتوان داخل اتاق را براحتی مشاهده کرد، در همه اتاقها طاقچه های قدیمی قرار دارد که معمولا پر از کتابهای قدیمی هستند، زمین با فرشهایی نسبتا قدیمی مفروش شده است و در کنار دیوارها پتو هایی رنگ و رو رفته برای میهمانان مهیا شده است با پشتی هایی مرتب ، در کل خانه ای محقر، ساده اما بسیار تمیز است، هیچ خبری از تشریفات نیست فضای خانه انسان را بیاد خانه های قدیمی دهات میندازد که با گل سفید دیوارهای آن سفید شده باشند. یک پنکه سقفی هم در اتاقها نصب شده است تا گرمای طاقت فرسای قم را تحمل پذیرتر کند.

 

محفل پاسخگویی: در ابتدای ورود به بیت مراجعه کننده به محفل پاسخگویی وارد میشود، تعدادی روحانی در آنجا نشسته اند شیخی با ریش سفید پشت میز آخوندی نشسته است به او حاج آقای باباخانی میگویند، به سوالات دینی مراجعه کنندگان جواب میدهد و بعضی اوقات هم تلفن ها را جواب میدهد اکثرا سوالات شرعی دارند و آقای باباخانی میگوید نظر آقا این است منظورش از آقا، آیت الله شبیری زنجانی است، عده ای هم استخاره میخواهند، البته گاهی هم حاضران مباحثی را مطرح میکنند و آقای باباخانی هم اظهار نظری میکند، بیشتر از ده روحانی اینجا نشسته اند احتمالا از شاگردان و اطرافیان آیت الله هستند چرا که همدیگر را میشناسند و با صمیمیت ملموسی باهم سخن میگویند، گاهی فرع فقهی مطرح میشود و بحثی علمی انجام میگیرد گاهی هم شیخی مساله خنده داری میگوید و فضای جلسه کمی تلطیف میشود و خنده ای بر لب ها نقش میبندد.

 

یکی در رابطه شرع و قانون سخن میگوید و نقل میکند که امام خمینی ره حتی در دوران قبل از انقلاب نیز از قوانین معقول شهری تبعیت میکرد، آقای باباخانی میگوید که وقتی به آیت الله شبیری برای خواندن عقد مراجعه میکنند آقا شرط کرده است که حتما باید از طرف محضر ازدواج ، نامه بیاورند و بدین ترتیب گویا همه موافق هستند که باید به قانون خصوصا در جامعه اسلامی احترام گذاشت. یکی میگوید انشا الله دیگر آمریکا حمله نخواهد کرد دیگری میگوید خدایی این پوتین اگر چه کافر است اما مردانه در مقابل آمریکا ایستاده است، شیخی دیگر که گویا از رفتارهای دولت عربستان عصبانی است میگوید عربستان گفته است هزینه جنگ را تامین میکند، این وهابیها ادامه دهنده راه معاویه هستند، آن دیگری میگوید همه این کارها برای حفظ امنیت اسرائیل است، شیخی هم میگوید بشار اسد هم دارد آدم میکشد، دیگری جواب میدهد چه کند باید واقع گرا بود، در میانه این گفتگوها افرادی وارد میشوند و حاضرین به احترام آنها بلند میشوند، خلاصه اینکه در این محفل علاوه بر پاسخگویی به سوالات، همه روزه مسائل فقهی، فرهنگی و اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد.

 

محفل مراجعات خاص: بعد از اتاق پاسخگویی اتاق دیگری برای مراجعات خاص قرار دارد، در آنجا هم شیخی نشسته است او هم به سوالات و تلفن ها پاسخ میدهد اما برخی از مراجعه کنندگان کارهای خاصی دارند مثلا میخواهد مسائل مالی خود را از نظر شرعی با دیدگاه مرجع تقلید خود تطبیق کند یا احیانا میخواهد وجوهات مالی خود را پرداخت کند، از این رو نیاز به مشورت دارد، دیگری به دادگاه مراجعه کرده است و مشکلی پیش آمده حالا کاغذ بدست به اینجا مراجعه کرده است، دیگری رساله عملیه میخواهد و  شیخ میگوید رساله را از کتابفروشی تهیه کنید، دیگری دعوایی بر روی مسائل خانوادگی دارند و مراجعه کرده است و آمده اند تا نظر مرجع تقلید را بعنوان فصل الخطاب جویا شوند. خلاصه اینکه مراجعه کنندگانی که کارشان طولانی است به این اتاق مراجعه میکنند.

 

پذیرایی بیت: تنها پذیرایی بیت چایی است، چایی با استکانهای کوچک که بیدرنگ به یاد ایام کودکی و مسجد میفتم- یادش بخیر چایی های  مسجد- خادم بیت فردی میانسال و البته بسیار مودب است که با احترام چایی تعارف میکند، چند قندان بر روی زمین قرار دارد، که هر چند نفر دسترسی به یکی از قندانها دارند، اگر فقط چند دقیقه در این بیت بنشینی بیشتر از یک چایی نصیبت نخواهد شد اما اگر نشستن طولانی باشد چای های بعدی از راه خواهد رسید جایتان خالی من چند استکان چای خوردم، اگر چه از این چاییها سیر نشدم.

 

 گعده های آیت الله شبیری زنجانی: یواشکی از شیخی سوال میکنم میتوان آقا را دید، میگوید بله آقا هر روز چهل دقیقه قبل از نماز مغرب و عشاء در اتاق حضور دارند و همه میتوانند به ایشان مراجعه کنند، خودم را به انتهای حیاط و اتاق آیت الله میرسانم از نظر امکانات با اتاقهای دیگر تفاوتی ندارد، چند بلندگوی کوچک وجود دارد برای شنیدن سخنان آقا، چند نفری حضور دارند من هم مینشینم، مردی کنارم نشسته است با زبان آذری میگوید (آقا نوقت گلجک)آقا کی میخواد بیاد؟ منم میگم (بیلمیرم) نمیدونم. قصد فضولی ندارم خودش شروع به حرف زدن میکند میگوید مقلد مرحوم آیت الله مدنی بوده است و بعد از فوت ایشان میخواهد مقلد آیت الله شبیری شود و آمده است آقا را از نزدیک ببیند، مردی دیگر به همراه فرزند نوجوانش آمده است نوجوانی با چهره گشاده و البته مودب، احتمالا چهل سال بعد او برای فرزندان و نوه هایش این دیدار را تعریف خواهد کرد.

 

طلبه ای که احتمالا پایه اول است نیز آمده است آقا را ببیند، دگمه های پیراهنش را بصورت کامل بسته است با خودم میگویم نکند سفت بودن دگمه بر روی گلوی او فشار بیاورد جالب است که دگمه های آستینش باز است بیاد روزهای اول طلبگی خودم میفتم، طلبه ای دیگر که کتاب مختصر را در دست دارد کنار من مینشیند سنش زیر بیست سال است شالی به گردن دارد و کلاهی بر سر، میگوید طلبه پایه چهار است و در مدرسه اباصالح قم درس میخواند، کمی باهم حرف میزنیم. حدود بیست و پنج نفری نشسته و منتظر هستند چند نفری از آنها طلبه و روحانی هستند و چند نفری هم شخصی هستند، از حرف زدن ها معلوم است از مناطق مختلف آمده اند و عمدتا هدف زیارت آیت الله بوده است.

 

 بالاخره آیت الله شبیری سر ساعت هفت وارد میشود همه به احترام ایشان بلند میشوند آیت الله بر روی صندلی مینشیند و با حاضرین احوال پرسی میکند، میکروفونی روشن میشود تا همه صدای آیت الله را بشنوند، حاضرین برای پرسیدن سوالات خود باهم مسابقه میدهند، یک روحانی نام فردی را میگوید و از آیت الله سوال میکند که احادیثی که از طریق ایشان نقل شده است معتبر است یا نه؟ آیت الله چند دقیقه ای توضیح میدهد بحث کمی تخصصی میشود و شیخ گویا از پاسخ راضی است، فرد دیگر درباره نماز و روزه مسافر و معیار وطن از آیت الله پرسش میکند و آیت الله پاسخ میدهد، در بین بحث ها گاهی هم آیت الله نکته ای تاریخی را بیان میکند یا ماجرایی را از بزرگی نقل میکند که بیشتر مایه موعظه و نصیحت دارد، هدف اکثر مراجعه کنندگان زیارت و دیدار آیت الله بوده است از این رو بدقت به آیت الله نگاه میکنند.

 

 در این بین چند طلبه وارد اتاق میشوند سه نفر از آنها لباس روحانی پوشیده اند و دو نفر دیگر لباس روحانی دارند اما عمامه ندارند، آمده اند تا آیت الله عمامه بر سر آنها بگذارد بلافاصله و بدون تشریفات با ذکر صلواتی آیت الله بنوبت عمامه آنها را بر سر میگذارد و دعایی میکند و حاضرین هم صلوات زمزمه میکنند. حالا دیگر اتاق هم کامل پر شده است و دیگر جایی برای نشستن باقی نمانده است. مباحث مختلفی مطرح میشود، فردی که احتمالا از مقلدان آیت الله است سوالی ساده میپرسد که جواب آن را یک تازه طلبه هم میداند، آیت الله با منتانت و احترام پاسخ میدهد،

 

نکته ای دیگر برایم بسیار جالب است شیخی سوالی را میپرسد آیت الله لحظه ای درنگ میکند و میگوید نمیدانم، و بار دیگر در پاسخ به سوالی میگوید این نکته را بیاد ندارم، لحظه ها به سرعت میگذرد، خادم بیت به آیت الله میگوید اذان نزدیک است، آیت الله بلند میشود و با خداحافظی از حضار به سمت نماز جماعت حرم حرکت میکند، اقامه نماز در شبستان امام خمینی ره که آیت الله شبیری امامت جماعت را بعهده دارد، چهره ها نشان از آن دارد که همه از این دیدار بدون تشریفات و آرامش بخش با یک مرجع تقلید رضایت دارند، نشست و برخاست با مردم سنتی است ویژه علما که آیت الله شبیری زنجانی بخوبی آن را حفظ کرده است.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر