مهربانی...
وبلاگ ستارگان نوشت
آخر همه میوه فروشی های بازار یه پیرمرد نحیف میوه می فروخت
بساط کوچک و میوه های لک دارش معلوم بود که خریداری ندارند
پیرمرد یک مشتری ثابت داشت و او شهید رجایی بود
محمد علی می گفت : میوه هایش برکت خدا هستند ، خوردنش لطفی دارد که نگو و نپرس.
به دوستانش می گفت : پیرمرد چند سر عائله دارد ، از او خرید کنید
خاطره ای از زندگی رئیس جمهور شهید محمد علی رجایی
منبع: کتاب " خدا که هست " نوشته ی مجید تولایی
- ۹۴/۰۸/۲۴