رزمندگان زنجان
وبلاگ علمای زنجان ،شهدای راست قامت زنجانی نوشت
تصاویر تعدادی از شهدا و فرماندهان و رزمندگان زنجان
پیراهنی از ستاره بر تن کردند
دل را به امید کوچ روشن کردند
آنجا که شب از رود خروشان تر بود
محدوده ی صبح را معیّن کردند
شعر:هادی فردوسی
تو عافیت طلبی از جنون چه میدانی
خطر ندیدهای از زخم و خون چه میدانی
تو در میانه نبودی دلاوران رفتند
تو باز آمدی اما برادران رفتند
تو بودی آنکه بدان سو اشاره میکردی
ولی به وقت سفر استخاره میکردی
تو بودی آنکه نرفتی بهانهگیر شدی
تو بودی آنکه درین کوچهها اسیر شدی
برای مرد سفر استخاره لازم نیست
به آفتاب، چراغ ستاره لازم نیست
بگو به ننگ سلامت چگونه تن دادی
بگو به طعن و ملامت چگونه تن دادی
بگو که از تو شهیدان جواب میخواهند
قسم مخور، ز تو حرف حساب میخواهند
بگو که وسوسه نام و نان فریبم داد
میال مزبلهها، استخوان فریبم داد
دریغ و درد که از کاروان عقب ماندیم
چو کودکان همه در لهو و در لعب ماندیم
حماسه بود و خطر، موسم جراحت بود
اشارهها همه در سمت بینهایت بود
گذشت فصل فراوانی کبوترها
فرشتهوار شدن در فضای سنگرها
گذشت فصل خدا، فصل عشق، فصل شهود
گذشت فصل گذشتن، گذشت هر چه که بود
چه زود ساقی من، دور جام آخر شد
چه زود سکر حضور امام آخر شد
چه راز بود که ما، می نخورده مست شدیم
شمیم باده شنیدیم و میپرست شدیم
دوباره میکدهها بسته شد چه باید کرد
در بهشت خدا بسته شد چه باید کرد
دریغ و درد به ما بال و پر نبخشیدند
دلی ز داغ و جنون شعلهور نبخشیدند
چه ننگ بود که ما سرفکنده برگشتیم
برادران همه رفتند، زنده برگشتیم
میان شهر دل پاک ما ریایی شد
تمام منطقه رود شیمیایی شد
تو کیستی که پس از سالها درخشیدی
تو کیستی که به ما روح تازه بخشیدی
تو کیستی که شمیم خدا پراکندی
به شهر، بوی خوش کربلا پراکندی
تو کیستی که بر آتش زدی وجودت را
به زخم و شعله سرشتند تار و پودت را
دوباره زنده شد از تو جنون مرده ما
گرفت جان دگر غیرت فسرده ما
سفر چه؟ راه چه؟ پای بریده میداند
نه من، مسافر در خون تپیده میداند
حدیث این ره پرخون مسافران دانند
نه اهل امن و سلامت، نه شاعران دانند
تو کیستی که ملائک تو را صدا کردند
به روی تو، در باغ بهشت وا کردند
به بزم انس شهیدان کربلا رفتی
در این سفر به ملاقات کبریا رفتی
علی شکسته دل آمد کنار پیکر تو
گریست با دل آتش گرفته، بر سر تو
پی وداع تو فرزند حیدر آمده بود
حسین(ع) بر سر نعش برادر آمده بود
- ۹۴/۰۳/۱۸