زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

پوریای ولیِ امام خمینی (به بهانه مسابقات جام جهانی کشتی آزاد - آمریکا)

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ق.ظ

وبلاگ ستارگان نوشت

سابقات قهرمانی باشگاه ها بود.سال پنجاه و پنج.

مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی می گرفت هم به انتخابی کشور می رفت.ابراهیم در اوج آمادگی بود.هرکس یک مسابقه از او می دید ایم مطلب را تایید می کرد. مربیان می گفتند: امسال در 74 کیلو کسی حریف ابراهیم نیست.مسابقات شروع شد.ابراهیم همه را یکی یکی از پیش رو بر می داشت.با چهار کشتی که برگزار کرد به نیمه نهائی رسید. کشتی ها را یا ضربه می کرد یا با امتیاز بالا می بُرد...

خبرگزاری فارس: پیروزی ایران برابر ترکیه در دومین گام

حریف پایانی او آقای محمود.ک بود.ایشان همان سال قهرمان مسابقات ارتش های جهان شده بود...ابراهیم روی تشک رفت.جلو رفت و با لبخند به حریفش سلام کرد و دست داد.

حریف او چیزی گفت که متوجه نشدم!!! اما ابراهیم سرش را به علامت تائید تکان داد...

نفهمیدم چه گفتند و چه شد!!!

اما ابرهیم خیلی بد کشتی را شروع کرد...

حریف ابراهیم با اینکه در ابتدا خیلی ترسیده بود اما جرات پیدا کرد.مرتب حمله می کرد.ابراهیم با خونسردی مشغول دفاع بود.

داور اولین اخطار و بعد دومین اخطار را به ابراهیم داد. در پایان هم ابراهیم باخت و حریف ابراهیم قهرمان 74 کیلو شد!!!

وقتی داور دست حریف را بالا می برد ابراهیم خوشحال بود انگار که خودش قهرمان شده!

حریف ابراهیم در حالی که از خوشحالی گریه می کرد خم شد و دست ابراهیم را بوسید...

جلوی در ورزشگاه هنوز شلوغ بود همان حریف فینال ابراهیم با مادر و کلی از فامیلها و رفقا دور هم ایستاده بودند...

شهید ابراهیم هادیوقتی مرا دید به سمتم آمد و گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل مسابقه به آقا ابرام گفتم، شک ندارم که از شما می خورم، اما هوای ما رو داشته باش، مادر و برادرام بالای سالن نشستند.کاری کن ما خیلی ضایع نشیم.

رفیقتون سنگ تموم گذاشت.نمی دونی مادرم چقدر خوشحاله.

بعد هم گریه اش گرفت و گفت: من تازه ازدواج کرده ام. به جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی دونی چقدر خوشحالم.

 

 

 

منبع: کتاب سلام بر ابراهیم - ص 39 -37

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر