کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۱۰ ق.ظ
پیرو مطالب قبلی یعنی « ازدواج و ابتکار (1) و (2)» ، اینک سومین مطلب از سری مطالب «ازدواج و ابتکار» در زیر می آید . امید است که با هم اندیشی شما و پیشنهادات یا مقالات تان ، این نوشته ها ادامه پیدا کند.
جامعه ی پیچیده و مدرن_سنتی امروز که در کشور و نیز مسائل و مشکلاتی که در زمینه های اقتصادی و مسکن و جهیزیه ی جوانان رخ نمایانده است
و از طرفی هجمه های ضد اخلاقی در شبکه های مختلف تلویزیونی و اینترنتی و رواج بدل های نامبارکی به جای امر مقدس و انسانیِ ازدواج ، همانند : دوستی های پسر و دختر ، ازدواج سفید ( یا همباشی سیاه ؟! به قول آقای عباسی) ، هم جنس گرایی ها ، خانه های مجردی و روابط نامشروع که حاصلی جز عذاب وجدان و نابودی ایمان ندارد ( و بدون توبه صاحب آن را به کام انواع سیاهی ها فرومی برد) ، همگی حاکی از آن است که نظام اخلاقی ،فرهنگی و اقتصادی جامعه در صورت بیماری ، قطعاً در ازدواج جوانان تاثیر سوء می گذارد و نشاط اجتماعی را کاهش می دهد و باعث بروز ناهنجاری هایی چون اعتیاد ، افسردگی ، انحرافات اخلاقی و رواج خشونت در جامعه می شود.
در این نوشتار ، به ارائه ی راه حلی در حوزه ی مسائل اقتصادی می پردازیم . چه خوب است که این راه حل به عنوان تنهاترین راه حل ، کامل ترین راه حل و شمول گرا ترین راه حل دیده نشود چرا که اولاً راه حل هایی که در مسائل اجتماعی داده می شود بدون نقصان نیستند چرا که طیف های اجتماع مختلف اند و نمی توان از همه انتظار داشت تا با همان یک راه حل ، مشکل خود را حل کنند بلکه این راه حل مخصوص عده ای خاص است.
یکی از راه حل هایی که در حوزه ی مسائل اقتصادی و برای بخشی از جامعه می توان ارائه داد این است که پسرانی که مشکل اقتصادی دارند و حتی سربازی نرفته اند و خانواده شان دارای وضعیت مالی متوسط به بالا هستند، بتوانند با این راه حل ازدواج کنند و از سردرگمی ها و نابسامانی های روحی و جنسی خلاصی یابند.
و اما راه حل :
باید گفت که چنین پسرانی ، می توانند به خواستگاری بروند . پس از بررسی همانندی فرهنگی و اخلاقی و اعتقادی با دختر مورد نظر ، تنها مشکلی که در این بین ، ظاهراً بدون حل باقی می ماند ، مشکلات اقتصادی است چرا که آقاپسر کار ندارد ، یا کار دائم و دولتی ندارد و یا درآمدش پایین است ، خانه ندارد ، ماشین ندارد و هنوز حتی به حداقل امکانات لازم هم برای ازدواج نرسیده است .
راه حل آن است که دختر و خانواده ی دختر با توجه به تشابهات فرهنگی و اخلاقی و اطمینان از سلامت کلی خواستگار و خانواده اش ، بیندیشند که آیا می ارزد به خاطر مسائل مالی که اکثراً درگیر آن هستیم ، دو جوان از هم دور باشند و در جدایی و نگرانی زندگی کنند ؟ آیا سرمایه ی اخلاقی و تعهد خانوادگی پسر و دختر ، کم سرمایه ای است که خانواده ها آن را نادیده بگیرند و امور اقتصادی را محور قرار داده و ایشان را از هم جدا کنند؟
این نوشته بر آن نیست تا مسائل اقتصادی را بی ارزش بداند یا ارزش کار و فعالیت را منکر شود بلکه بر آن است تا نشان دهد سرمایه ی اصلی ازدواج ، فرهنگ و اخلاق و منش انسان ها در درون کانون خانواده است نه جیب شان . به همین دلیل می توان با یک پیشنهاد ، مشکل اقتصادی را کم و بیش به طور موقت حل کرد و اجازه داد تا جوانان زندگی خویش را شروع کنند:
1- به دلیل وضعیت متوسط به بالای جوان خواستگار ، خانواده ی دختر باید پس از پسندیدن معیارهای فرهنگی و رفتاری جوان و دیدن روحیه ی مسئولیت پذیری در خواستگار ، این سرمایه را گران شمارند و ارج نهند و خدای را به خاطر چنین نعمتی سپاس گویند و دختر خویش را به پذیرش زندگی در خانه ی اصلی شوهر یعنی در کنار پدر و مادرش ترغیب کنند .
باید گفت یک دختری خوب، هیچ گاه با خانواده و پسری که خوب تشخیص داده ، زیر یک سقف مشکلی پیدا نخواهد کرد . این تصویر نادرستی که در سال های اخیر و به غلط رواج پیداکرده است و آن اینکه : «زندگی با مادر شوهر هرگز ! »، بیشتر از آنکه به پسران آسیب وارد کرده باشد ، به دختران و روحیه ی آنها ضربه زده است .
2- پدر خانواده با حمایت مالی مناسب ، دو زوج را حمایت می کند و در این مهم ، خانواده ی دختر را هم به مشارکت می طلبد چرا که اصلی ترین سرمایه ، بودن این دو جوان در کنار هم است نه چیز دیگر .
3- در این مدت ( که حتی ممکن است طولانی هم بشود) ، پسر باید با کوشش بی دریغ و غیرتمندانه، مشغول به جمع سرمایه و پیدا کردن شغل باشد و یا شغل پدر خویش را در صورت امکان ادامه دهد . او وقتی خود را در متن زندگی دید و ناموس خود ( همسر خویش) را در کنار خود داشت ، بهتر تلاش می کند و انگیزه ی پیدا کردن کار و فعالیت بیشتری از خود نشان می دهد چرا که مرد ، غیرت دارد .
4- می توان خانواده ی پسر را متقاعد کرد که در صورت صلاح ، اگر خانه یا زمینی دارند بفروشند و در عوض ، خانه ای را رهن یا اجاره کنند و بقیه ی پول بدست آمده را جهت زوج جوان ، با دقت و مدیریت هزینه کنند.
5- خانواده ی پسر می توانند در هفته دو روز را مهمان خانواده ی دختر شوند یا به مسافرت بروند و زوج جوان را در خانه تنها بگذارند تا تجربه ی تنهایی زندگی کردن را بیاموزند و احساس استقلال را هم تجربه کنند .
6- کم کم ، پسر و دختر ، زندگی و همدلی ها را تجربه خواهند کرد و به فضل خدا ، زندگی خود را رشد خواهند داد و با حمایت های مالی خانواده ، روز به روز به زندگی سر و سامان تری خواهند رسید.
مطالعات نشان داده است که ازدواج زودهنگام ، بسا بهتر از ازدواج دیرهنگام است چرا که نشاط و جوانی و طراوت ، عشق و محبت و توقعات پایین در سال های اولیه ازدواج است که موجب ازدواج های موفق تری می شود و طلاق های کمتری را هم باعث خواهد شد .
فداکاری ، سهل گیری و اخلاق و رفتار زوجین را اصل دانستن ، و تفکر پیرامون نیاز شدید جوانان به ازدواج ، این نکته را به ما یادآور می شود که همه ی این راه حل ها با همه ی اشکالات و نواقص احتمال اش ، بهتر از ازدواج نکردن جوانان و تنهایی و بی سامانی آنهاست .
شما چنین فکر نمی کنید ؟

-
۰
۰
- ۹۴/۰۱/۱۰
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان
ازدواج