زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

زندگینامه غواص شهید : یعقوبعلی محمدی

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۴۹ ق.ظ

وبلاگ "زنجان دفاع"نوشت

زندگینامه غواص شهید : یعقوبعلی محمدی – معاون گردان ولیعصر (عج)

نام پدر: لطفعلی

تاریخ تولد: 1340

تاریخ شهادت: 05/10/1365

محل تولد: زنجان

نام عملیات: کربلای 4

منطقه عملیاتی: جزیره بوارین عراق

محل دفن: زنجان گلزار پایین

او مردی از دیار شب شکنان سپیده باور بود که در برکه ای از خون شنا کرد و تن و جان را به آبشار زلال عشق شستشو داد. سردار سواران ما و رزم آور شبگیری از خیل هزاران عاشق جبهه توحید، آنان که نصرت حق، قوت بازویشان بود و روح خدا به علمدارشان و چنین بود که جبهه ها را به گالری وحشت برای دشمن بدل کردند و مرگ را به بازی گرفتند. این سردار دلیر دریا دل ، در سال 1340 و در دیار دیرین زنجان قدم به عرصه ی دنیای فانی نهاد و در باغ زمان به تماشای زندگی نشست. او چون کودکان دیگر در دامن پرمهر مادر و سایه سار کار و تلاش پدر ریشه کرد و بالنده شد. و هنگامی که نهال ذهنش جوانه زد وارد دبستان شد و دوران ابتدائی، راهنمائی و دبیرستان را با موفقیت سپری کرد و موفق به اخذ دیپلم فنی مکانیک عمومی از هنرستان فنی گردید. آنگاه که آوای بیداری در آسمان ایران طنین انداز شد او هم به سیل توفنده توده های میلیونی پیوست و در صف سپاهیان توحید جای گرفت. وی بارها با گروههای ضد انقلاب درگیر و حتی تهدید به ترور شد. وقتی که شب پرستان تیره دل رویت خورشید انقلاب اسلامی را برنتابیدند و جنگ ناجوانمردانه ای را بر ایران تحمیل کردند، یعقوبعلی به گروه مرغان آغشته به عشق بسیج پیوست و روانه ی دلخانه ی پرنگار جبهه شد تا به پاسداری از مرزهای شرف و آزادی همت گمارد. او با حضور مردانه اش در عملیاتهای زیادی شرکت کرد و همپای دیگر مجاهدان دلاور ایران زمین لبخند تجاوز را بر لبان متجاوزین خشکاند. سرانجام مرغ بلند آشیان جانش تاب ماندن در قفس تن را نیاورد و او در عملیات کربلای 4 در تاریخ 05/10/1365 در حالی که فرماندهی گروهان غواصان را بر عهده داشت در منطقه ی ام الرصاص عراق شربت شهادت را بر سر کشید و چهره در خضاب خون کرد. پایان انتظاری پرشکوه و آغاز ابدیت و جاودانگی. فهرست عملیاتی که شهید شاهد در آن شرکت داشت:

1-    عملیات حصرآبادان

2-    فتح المبین

3-    بیت المقدس (زخمی شدن از ناحیه سر)

4-    والفجر مقدماتی

5-    والفجر 3

6-    والفجر 4 (اصابت ترکش)

7-    عملیات والفجر 6

8-    خیبر

9-    بدر (زخمی شدن از ناحیه دست)

10-والفجر 8 (همراه با مجروحیت شدید از ناحیه دست و شکم و ریه)

11-کربلای 4 – بوارین (شهادت)

http://majid014.persiangig.com/image/%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%20%D8%BA%D9%88%D8%A7%D8%B5/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C2.jpg

بخشی از خاطرات شهید یعقوبعلی محمدی به نقل از دوستان :

برای اولین بار در باختران با هم آشنا شدیم. بسیار جدی بود و به ندرت می خندید. با اینکه اهل نماز شب و تهجد بود و هر شب بدون استثنا برای راز و نیاز بلند می شد، اما هرگز بروز نمی داد. گاهی هم به شوخی می گفت:

ـ لطفا برادرانی که اهل نماز شبن، وقت عملیات دور بر ما نچرخن. اونا هر جا که میرن، خمپاره رو هم به دنبال خود می کشن و بایس تاوان نماز شب اونا رو ما بدیم!

گاهی هم می گفت:

ـ اشتباهی وضو بگیرین و نماز تونو عوضی بخونین تا خمپاره به سراغ سنگراتون نیان!

یکبار من و شهید باقر فتح اللهی، چند روز او را زیر نظر گرفتیم. نیمه های شب که می شد، بی سروصدا بر می خواست و به نماز شب می ایستاد. یک روز از او پرسیدم:

ـ یعقوب، راستی! چرا این کار را توئ پنهان می کنی؟ نماز خوندن که این حرفا رو نداره!

و او در جوابم گفت :

ـ این کار که بزرگترین عامل رشد آدمه، اگه خدای ناکرده از روی ریا و خودنمایی باشه، بزرگترین مانع رشد خواهد بود. اگه دیدید کسی نماز شبشو جلو چشم همه می خونه، بدونین که یا خیلی بالا بالاها رسیده یا اینکه آدم خطرناکیه و بایس ازش ترسید.

فرازی از وصیت نامه شهید:

.... در تشییع جنازه من فقط ذکر خدا را داشته باشید و الله اکبر را تکرار کنید. مبادا در این مورد بدگویی به انقلاب شود و در این موقعیت حساس که عاشورای حسین بار دیگر در ایران زنده شد و نشان داد حسین ها هنوز هستند و تا حکومت الله را در سراسر جهان برقرار سازند به پیکار علیه کفر ادامه می دهند. آری به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه اش از قبل گرفته و با ایمان کامل پیکار می کنم، چون اگر در میدان کشته شوم، به مقام والا دستیافته و راه حسین(ع) را رفته ام و اگر زنده ماندم، شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین بر کفار است ,خواهیم برد.

« و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا ...» و عاقبت زمین به متقین و صالحین به ارث گذاشته می شود « و جا ءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» که این وعده خداوند است: « و لایخلف الله وعده ان وعدالله حق » ما میتوانیم با نثار خون, خونی که در مقابل اسلام ناچیز است، زمینه حکومت مهدی(عج) به زودی است.  به عقیده من هر کس در سپاه باشد و پیرو خط امام زمان(عج) و رهبر انقلاب امام خمینی باشد، باید در راه  خدا جهاد کند و از جان و مال و زندگی اش دریغ نکند و ما ایرانیان مثل مردم کوفه نیستیم که در کوفه حضرت مسلم(ع) و در صحرای کربلا امام حسین(ع) را گذاشتند. اکنون وقت انجام وعده ای که من برای خود داده ام، فرا رسیده است و با پیام حسین زمان، خمینی کبیر دیگر نتوانستم، طاقت بیاورم و برای احیا اسلام عزیز و انجام وعده خود را دواطلبانه از پادگان آموزشی به جبهه اعزام شدم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر