کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ
می خوام بگم که گاهی یه سری فرمایشات از پیغمبر و اهلبیت می شنویم، ولی روشون تأمل نمی کنیم و بعضی وقتا نعوذبالله فکر می کنیم یه کلامِ سطحی هستش!
قبل از اینکه بدونی در موردِ چی می خوام حرف بزنم، چد تا سوال ازتون می پرسم. دوست دارم یه مقدار روشون زوم شی تا با همدیگه به سر منزلِ مقصود برسیم:
ببین!
به نظرت می شه هسته را از أتم جدا کنی و انفجار صورت نگیره؟!
می شه ریشه رو از خاک بیرون بیاری و گُل خشک نشه؟!
می شه پوست رو طوری از بدن جدا کرد که خون جاری نشه؟!
می شه از آدم سایه رو گرفت، مگر اینکه بمیره و بی جسم شه؟!
می شه اکسیژن رو از آب گرفت و هنوز انتظار آب بودن ازش داشت؟!
می شه دل رو از سینه بیرون بیاری و باز توقع پُمپاژِ خون داشته باشی توی رگ ها؟!
می شه یخ رو گذاشت جلوی خورشید و خواست که تبخیر و نابود نشه؟!
.
خب حتماً تو دِلت می گی که: «حاج آقا! داری غِیب می گی یا قاطی کردی!!»
بله منم با همۀ بیلمَزیم اینا رو می دونم که جوابِ همۀ این سوالا: «نمی شه!» هستش!
پس قبول داری که بعضی چیزا را نمی شه از بعضی چیزا جدا کرد و بیرون برد!
حالا بذار یه سخن از اهلبیت برات بگم:
رسول گرامی اسلام فرمودند: اگر مردی به زنش بگوید دوستت دارم، این جمله تا ابد از دل زن بیرون نمی رود...!
پس آهای آقایون!
«دوستت دارمِ» یه مرد هیچ وقت از دل زنش بیرون نمی ره...
حالا اگه دوستت دارم رو گفتی، وقتی بخوای اون رو پس بگیری انگار بخوای هسته ای رو از اتم جدا کنی، ریشه ای رو از خاک، پوستی رو جدا کنی، سایه رو بگیری و...!
همین الآن اقدام کن...! بهش بگوووووووووووووووو: «دوستت دارم!»
-
۰
۰
- ۹۳/۱۱/۰۴
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان