زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

سفرنامه تصویری پیاده روی اربعین ...!

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۴ ق.ظ

وبلاگ طلبه جوان نوشت

از چند ماه پیش شروع به پس انداز کرده بودم تا بتوانم هزینه سفر را جور کنم ؛ چرا که یکجا نمی توانستم هزینه سفر را پرداخت کنم از این رو در طول چند ماه استرس آن را داشتم که آیا می توانم پول جور کنم یا نه که بالاخره با عنایات خود حضرت هم پول سفر جور شد و هم کمی از آن پول اضافه ماند ...

تازه در اینجا می توان به مفهوم کلام الهی پی برد که می فرماید : [ الله یرزق من حیث لا یحتسب ، خداوند از جایی روزی می دهد که حتی فکرش را هم نمی کنید ] چون هم در سفر سال قبل و هم در سفر امسال کاملا من حیث لا یحتسب پول و هزینه سفر جور شد ! ساعت 2 بعداز ظهر بود که حرکت کردیم اما اشک های لحظه های خداحافظیمادرم آزار دهنده بود ...! این بار با توجه به اخبار رسیده از مرز که « بسیار شلوغ است و اگر دو تا سه ساعت قبل از اذان صبح به مرز برسید راحت تر می توانید از کشور خارج شوید » زود حرکت کردیم و حوالی ساعت 3 نصف شب رسیدیم مرز مهران ! انصافا نمی توان از امکانات رفاهی خوب شهرداری منطقه صرف نظر کرد که چادرهای بسیار بزرگی برای زائران معطل شده در مرز آماده کرده بود تا شب را در سرما نگذرانند ، البته مردم نیز در طول راه چادرها و موکب هایی برای پذیرایی از زائران امام حسین (ع) مهیا کرده بودند!

وارد مرز که شدیم دیدیم بر خلاف گفته ها مرز بسیار آرام است و خروج زائران با سرعت انجام می شود ؛ ما هم با ایران خداحافظی کردیم و وارد کشور عراق شدیم آنها نیز امسال بر خلاف سال های گذشته بسیار خوب عمل کرده و کار ورود زائران را با سرعت بسیاری انجام می دادند ... وای بوی کربلا می داد این خاک ... چه نسیم شامه نوازی !! بعد از معطلی چند ساعته در مرز تا رسیدن اتوبوس، به سمت نجف با آن صفای وصف ناپذیرش و با آن مولای مهربانش که وقتی به گنبد و بارگاه نگاه می کنی ناخود آگاه تنها ترین کلمه ای که با مرور تاریخ در ذهنت نقش می بندد « مقتدر مظلوم » است؛ حرکت کردیم ولی در مسیر، راه را به سمت کوفه کج کردیم تا ابتدا به زیارت خرما فروشی که توانسته بود دل این مولای بزرگ را به دست بیاورد و با همین کارش حکومت زمان خود را عصبانی کند؛ برویم ... آری ما در کنار مزار مطهر میثم تمار بودیم ...

صبح روز بعد حرکت کردیم به سمت نجف و زیارت محبوب و مقتدای دل هایمان مولا علی (ع) ! اما اگر یادتان باشد سال گذشته عکسی از صحن نیمه ساخته حضرت زهرا (س) برایتان گذاشته بودم که ایرانی ها کار ساخت آنها را به عهده داشتند؛ صحنی در 6 طبقه و با مساحتی بسیار بزرگ !! امسال آن صحن نیمه کاره حدودا رو به تکمیل شدن بود و کار زیبایی که ایرانی ها در نجف انجام داده بودند این بود که یک طبقه از آن را به بانوان و طبقه دیگر را به مردان زائر ایرانی اختصاص داده بودند و هر شب جماعتی بالغ بر 15 الی 20 هزار نفر در آن استراحت و اسکان داده می شدند ! بعد از زیارت نجف اشرف صبح روز سوم از حوالی مسجد حنانه بعد از سخنرانی حجت الاسلام دکتر آقا تهرانی و مداحی و مرثیه خوانی میثم مطیعی و مهدی رسولی ( مداح خوش ذوق و جوان زنجانی ) پیاده روی خود را آغاز کردیم و در مسیر نجف تا کربلا قرار گرفتیم که شوق وصال حرم امام حسین (ع) به قول رهبر انقلاب مانندمغناطیسی همه را جذب خود می کند و جمعیت مست و مدهوش و بدون توجه به کمبود امکانات بهداشتی یا هر چیز دیگری و برخی ها پا برهنه به سوی حرم در حرکت هستند !

در راه مانند سال های گذشته چیزی نبود مگر عشق و علاقه به امام حسین (ع) و زائران ایشان از سوی مردم مهربان عراق که به حق سهم اعظمی در حضور جمعیت 15 الی 20 میلیونی زائران در کربلا داشتند ! شب اول را در موکب امام المنتظر برای استراحت اتراق کردیم . یکی از زیبایی این سفر آشنایی با انسان ها و فرهنگ های مختلف دنیا زیر پرچم صلح امام حسین (ع) است که من نیز از این تجربه بی بهره نماندم ! در همان موکب با یک نوجوان اهل کشور کویت که خواهر و مادرش را هم همراه خود به این زیارت آورده بود آشنا شدم، پدرش تاجر بود و وضعیت مالی نسبتا مناسبی داشتند؛ از او در مورد ایران و تاریخ و فرهنگش پرسیدم؛ برایم جالب بود ، اطلاعات اندکی در مورد سلسله ساسانیان و هخامنشیان داشت! و بعد او نیز سوالاتی از من پرسید؛ از او در مورد وضعیت معیشتی شیعیان در کویت و جمعیت آنها پرسیدم که می گفت در حد معیشتی متوسطی قرار دارند و نه زیاد فقیر و نه زیاد پولدار هستند ؛ البته می گفت ایرانی ها اکثرا در آنجا به نجاری مشغول هستند !!!! در همان موکب با دو جوان خوش چهره از کشور جمهوری آذربایجان نیز آشنا شدم که اهل شهر باکو بودند و با آنها نیز به صحبت مشغول شدیم!

می گفت دولت روحانیان ما را که اکثرا در ایران و قم تحصیل کرده اند دستگیر می کند و تعدادی از روحانیونی را که خودش تربیت کرده بین مردم می فرستد تا مردم به آنها رجوع کنند و آنها نیز نه انتقادی از دولت می کنند و نه اصلا با این چیزها کار دارند و وقتی هم که یکی از همین روحانیان تحصیل کرده در ایران به مساجد آنها می رود سریع به مأموران خبر می دهند تا دستگیرش کنند! عکس نماینده رهبر انقلاب در آنجا آقای اجاقی را به من نشان داد ؛ خیلی او را دوست داشت و می گفت تنها روحانی است که به او اعتماد داریم ! می گفت دولت کاباره ها و رقاص خانه های زیادی را درست کرده تا جامعه را به فساد بکشاند ولی در مقابل از برگزاری هیئات حسینی به شدت جلوگیری می کند؛ می گفت به دختران زیادی حقوق می دهند تا با وضعیت نیمه عریان در خیابان ها فقط راه بروند تا این چیزها عادی سازی شود و می گفت دوستم از زیر زبان یکی از آنها کشیده بود که حقوق می گیرند تا اینگونه بگردند! گفتم چرا کاری نمی کنید و اقدامی انجام نمی دهید گفت فعلا سکوت کرده ایم و در حال جمع کردن نیروهای ارزشی در شهرهای مختلف هستیم و یک دفعه قیام خواهیم کرد و آن روز است که کار یک سره می شود !

روز سوم صبح زود به شوق حرم حرکت کردیم تا عصر آن روز که شب جمعه هم بود در حرم باشیم و باز هم در لحظه های آخر رسیدن به کربلا چه لذتی داشت ... وای عجب لذتی ... وقتی با پای لنگان از خستگی راه وارد کربلا می شوی یاد برخی ها روضه ها می افتی که با پای پیاده کودکان در بیابان ها دویدند ... و وقتی از دور حرم حضرت عباس (ع) نمایان می شود بی اختیار دیگر تمام خستگی ها فراموش می شود و این قطرات اشک است که به استقبال تو آمده و گرد و غبار راه را از صورت تو می زداید ...

اما جالب ترین قسمت ماجرا در شهر مقدس کربلا و در طول راه هزینه های شاید میلیاردیسید صادق شیرازی بود که اتفاقا بالای سر بسیاری از موکب ها نوشته بود که این موکب با هدایای جناب سید صادق شیرازی برپا شده است و آنها نیز در قبال آن پول، عکس های این جناب را در اندازه های بزرگ بالای سر در موکب زده بودند و آخر ندانستیم ترویج شعائر حسینی است یا تبلیغ جناب شیرازی ... در این مورد گفتنی ها زیاد است و ان شاء الله مقاله بعدی در مورد این حواشی ها خواهد بود ...

در ادامه عکس هایی از این پیاده روی را مشاهده فرمایید :

حرم امام علی ع ـ نجف اشرف

زائر سرای ایرانی ها در صحن حضرت زهرا (س) ـ نجف اشرف

همراه با سیل عاشقان پیاده روی آغاز شد ...

در طول مسیر انصافا نمیشد از این چای های شیرین عراقی گذشت ... ما هم که ترک و چای خور ؛ مخصوصا چای توکلوجه با دارچین !

در طول مسیر بازار دست فروش ها هم حسابی داغ بود

صبح یک شب بارانی و بسیار سرد ...

نمایشگاه های عکس های تاریخی و جالب

کار خوب بچه های ایرانی در طراحی بنرهایی بر ضد تکفیر و استکبار جهانی که در طول مسیر زیاد بود

 

ساخت موکب های بسیار بزرگ توسط جوانان ایرانی با نام امام رضا ع که امسال قابل تقدیر بود

بازگشت نمادین کاروان اسرا به کربلا ...

مادر 11 شهید عراقی که گفته است اگر بچه های زیادی داشتم آنها را نیز در راه وطنم اهدا می کردم...

نمایشگاه عکس شهدای عملیات های مختلف مردمی بر علیه تکفیری ها و داعش

نمایشگاه عکس کودکان قربانی تروریست ها و تکفیری ها

نمونه ای از انحراف در عزاداری و ابراز ارادت به امام حسین ع ـ سینه خیز رفتن و ساییدن صورت به زمین

و بالاخره پس از کلی انتظار رسیدیم به حرم ارباب عشق ... حرم امام حسین ع ورودی باب رأس الشریف

این هم حقیر سراپا تقصیر در بین جمعیت میلیونی زائران اربعین حسینی ...

 

اگر کیفیت عکس ها پایین بود ؛ به بزرگی خود ما را ببخشید ...! برگه سبزی بود تحفه درویش ...

ضمنا می توانید سفرنامه تصویری پیاده روی اربعین سال گذشته را نیز از لینک پایین بخوانید .

http://talabehbasir.blogfa.com/9210.aspx

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

سفرنامه تصویری پیاده روی اربعین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر