کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ق.ظ
سوزن های تهگرد را بر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود، جایی را نمیدید٬ ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند٬ سوزن ها از زیر ناخنها تا ته فرو رفتند، درد استخوانهای زن را میسوزاند٬ اما لب از لب نمی گشود.

خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مد شده بود، آمریکایی ها کشف کرده بودند زنان "ویت کنگ" تنها با این شیوه لب به سخن باز میکنند. ساواکیها زن را روی تخت خواباندند، پس از ناسزاهای تکان دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش میکردند٬ بی فایده بود، گویا باید به دنبال راه دیگری می بودند.
زن٬ دیگر جای سالمی در بدنش برای شکنجه شدن نداشت٬ دخترانش را آوردند٬ حالا نوبت آنها بود راضیه و رضوان ۱۳-۱۴ ساله بودند٬ آنقدر آنها را زدند و کوفتند و سوختند که زن دعا میکرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند٬ زن اما مگر حرف میزد٬ هرگز!
آن زن مرضیه حدیدچی (دباغ) بود...

زنی را در نظر بگیرید که با داشتن 8 فرزند به مبارزه پنهانی و پخش اعلامیه و مسافرتهای مختلف در مسیر مبارزه مشغول است، به زندان می رود و شکنجه می شود و دختر نوجوانش را نیز زندانی کرده و برای گرفتن اعتراف از او مورد شدیدترین و وحشیانه ترین شکنجه ها قرار می دهند اما این زن کوچکتری اعتراف و همراهی با بازجویانش نمی کند، ماهها دوری از فرزندانش را همراه شکنجه و زندان تحمل می کند و سرانجام به علت جراحات و زخم های ناشی از شکنجه های متعدد از زندان آزاد و مدتی در بیمارستان بستری می شود و بعد هم راه هجرت در پیش می گیرد و به لبنان و سوریه می رود و آموزش نظامی می بیند و به عنوان عضوی از گروه شهید محمد منتظری فعالیت می کند، بعد از پیروزی انقلاب به عنوان فرمانده سپاه همدان انتخاب شده و مسلسل به دست می گیرد.
این کتاب سرگذشت چنین زنی است.
خاطرات خانم دباغ سرشار از نکته ها و حکایات خواندنی و عجیب است. البته اگر ضعفهای کتاب که گردآورنده خود نیز به آن اشاره می کند تا حدودی کمتر می شد و شاهد چاپ خاطرات به صورت کاملتر و مفصل تر بودیم و پرشهای زمانی طولانی را در آن مشاهده نمی کردیم و پیوستگی رویدادها حفظ می شد، با یکی از شاهکارهای خاطرات انقلاب و دفاع مقدس روبرو می شدیم اما همین مقدار نیز بقدری جذابیت و درسهای عمیق دارد که بتوان درباره آن فیلمها ساخت و نقدها نوشت و... اما ظاهرا در این روزگار نه کسی جرات ساخت فیلم هایی از این دست دارد و نه مسئولی و ارگانی به فکر تامین بودجه و حمایت از ساخت چنین فیلم هایی.
خاطرات مرضیه حدیدچی( دباغ) را آقای محسن کاظمی گردآوری کرده و انتشارات سوره مهر در 342 صفحه به چاپ رسانده است.
برای خرید اینترنتی کتاب اینجا کلیک نمائید
-
۰
۰
- ۹۳/۰۹/۰۲
- کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان