دختر خاله ی دوساله ی من به خاطر ماست که روسری من را می گیرد مثل چادر سرش می کند رو به روی من می ایستد

مهرش را می گذارد و پشت به قبله نماز می خواند!

به خاطر ماست که صدای اذان را بشنود زودتر از من آماده ی نماز می شود

روبه روی من می ایستد و تمام تلاشش را میکند مثل من سجده برود و زیر چشمی من را بپاید که کی از سجده بلند بشود

قرار نیست گاهی هزار تا کلاس ثبت نام اش کنیم تا به او یاد بدهیم نماز بخواند، درست زندگی کند یا دروغ نگوید

قرار است ما سعی کنیم درست زندگی کنیم تا یاد بگیرد

قرار نیست تمام تلاش ما یاد دادن باشد

او قرار است به ما گوشزد کنند که درست زندگی کنیم

دختر خاله ی دوساله ی من به خاطر ماست که" یاالله " بشنود دنبال روسری می گردد روی سرش بگذارد ،

اگر چند دقیقه بعد روسری روی زمین باشد مهم نیست

قرار است یادش بماند برای روزهایش...

................................................................................................................................

پ.ن: اگه خیلی وقته که نیستم ببخشید ، فکر می کردم مدتی نباشم بهتر است

هنوزم کنار خیلی از فضاهای اجتماعی مجازی ، وبلاگ جای دیگری است!

 

چیزهای کوچک:

دلم بخواهد همه ی زندگی را به بازی بگیرم!