زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

ستاره آسمان فقاهت

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۶ ق.ظ

وبلاگ آپاندیس قلم نوشت

ستاره آسمان فقاهت

[به مناسبت سالروز وفات میرزا محمد حسین نائینی غروی]

مصطفی سلیمانی

** اشاره:

در طول تاریخ، نوآورانى ظهور کرده اند که با ابتکارات خود، ساحت زندگى را پویا و شاداب ساخته و آن را از حالت ایستایى و پژمردگى، به سوى تحول و تکامل رهنمون شده اند.

 در میدان دین و شریعت نیز فقیهان فرزانه اى بوده اند که با شناخت انسان و نیازهاى او و نیز شناخت پرسشهاى زمان، به سراغ دین و منابع دینى رفته اند و با مهارت، اقدام به پاسخ گویى آن نیازها کرده اند.

میرزاى نائینى، از جمله چهره هاى ماندگار تاریخ حوزه هاست که توانست در یک برهه تاریخى، موضع مناسب با زمان و موافق با مصلحت دین و دنیاى مردم گزیند و نام خود را در ردیف احیاگران و نوآوران دین و فقاهت به ثبت رساند.

** درخشش نور:

محمدحسین در سال ۱۲۴۰ ش. ۱۲۷۷ ق. در شهر نایین و در خاندانی فاضل و محیطی روحانی و خانه‌ای پر مهر و عطوفت، قدم به عرصه گیتی نهاد و با قدوم مبارک خود آن خانه را رونق و صفایی افزون بخشید.[اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج۶، ص۵۴]

پدر او شیخ الاسلام میرزا عبدالرحیم، از خاندان بزرگ منوچهری بود که در شهر اصفهان پدرانش - پشت به پشت - لقب شیخ الاسلامی داشتند. خاندان نایینی در اصفهان به بهره‌مندی از خوبیها شهره عام و خاص و از نظر علم و دینداری زبانزد همگان بودند و خانه ایشان در زمان بروز مشکلات پناه مستمندان بود.

** تحصیلات و اساتید:

علامه نائینی تحصیلات ابتدایی خود را در همان شهر خود آغاز کرد و بعد از مدتی در سن هفده سالگی به اصفهان رهسپار شد و در آن حوزه بزرگ تحصیل علوم دینی را ادامه داد و دروس عالی فقه، اصول، فلسفه و حکمت را از اساتید بزرگ آن دیار آموخت.

این عالم بزرگ بعد از چندین سال کسب علم از محضر عالمان اصفهان در سال 1303 هجری قمری راهی نجف اشرف شد تا از بزرگان آن سامان نیز کسب فیض کند و پس از مدتی نیز به شهر مقدس سامرّا مشرف شد تا از محضر شیرزای بزرگ استفاده کند.

مرحوم نائینی بعد از رحلت میرزای شیرازی در سال 1314 قمری به کربلا رفته و بعد از دو سال باز به نجف اشرف مشرف شد.

نائینی بزرگ، در طول این مدت از اساتید بزرگی در اصفهان و عراق کسب فیض نمود که برخی از آنها عبارتند از:

ابوالمعالی فرزند حاج محمد ابراهیم کلباسی، شیخ محمد باقر ایوانکی، جهانگیر خان قشقایی، سید محمد طباطبایی فشارکی، سید اسماعیل صدر، میرزا محمد حسن شیرازی که در حدود نه سال از دانش سرشار این عالم بزرگ استفاده کرد، آخوند ملّا حسینقلی همدانی، آخوند خراسانی و دیگر بزرگان.

** ویژگی های اخلاقی:

از میان انبوه خصلت های پسندیده و فضیلت های آموزنده میرزا، تنها چند نمونه آن را مرور می‌کنیم:

← هم نشینی با خدا:

میرزا هنگام مناجات چنان گریه می‌کرد که قطرات اشک بر محاسن شریفشان جاری می‌شد و در قنوت نماز شب دعای ابوحمزه ثمالی را می‌خواند و در موقع نماز آشکارا رنگ رخسارش زرد می‌شد و لرزه بر اندامش می‌افتاد.[فقهای نامدار شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۴۰۶]

آقای حسینی همدانی - شاگرد میرزا‌ - به نقل از پدر ارجمندش می‌گوید: گاهی یک ساعت به اذان صبح مانده می‌رفتیم به حرم، هنوز در حرم را باز نکرده بودند مرحوم نایینی در شب مشغول نماز و دعا بود. بعد از نماز و دعا به منزل برمی‌گشت تا به درس و بحث خود برسد.[مجله حوزه، ش۳۰]

← شرط شرکت در درس:

استاد در هنگام بیان درس، توصیه‌ های متعددی به شاگردان داشتند. از جمله اینکه اعتدال و خوشرویی را پیشه خود قرار دهند و پا را از اعتدال فراتر نگذارند. ایشان همچنین خواندن نماز شب و شب زنده‌داری کردن را شرطی برای حضور در درس قرار داده بود. او به شاگردان توصیه می‌کرد تا درسها را بنویسند و خود نیز به نوشته‌های آنان نظر کرده، میل داشتند هر روز یکی دو تا از نوشته‌های درس وی در کنارش باشد و بدانها نگاه بکند.

← نوآوری در اصول:

علم دانش اصول فقه که شیوه صحیح استنباط از منابع فقه را به ما می‌ آموزد در طول تاریخ حوزه‌ های علمی شیعه تحول، گسترش و نوآوری های بسیاری داشته است از جمله دانشمندانی که در رونق و جلو رفتن اصول زحمت فوق العاده کشید،‌ آیت الله نایینی است، بدان حد که نوآور و مجددالاصول نام گرفت و به مقامی در این علم رسید که اکثر معاصران از نظریات وی پیروی می‌کنند و آن را هم سنگ با نظریات آخوند خراسانی در اصول به حساب می‌آورند. [اعیان الشیعه، ج۶، ص۵۴]

این مهم را می‌توان از تقریرات نوشته شده از سوی شاگردان ممتاز درس او به دست آورد.

** پرورش یافتگان مکتب میرزا:

میرزای نایینی با مقام والای علمی، سیاسی و معنوی خویش شاگردان فاضل و آگاهی را به عالم اسلام عرضه کرد که هر یک محور فکری و علمی در جامعه شدند.

علامه نائینی تدریس فقه و اصول را در نجف اشرف از حجره مدرسه شروع کرد. این در حالی بود که مرحوم آخوند خراسانی استاد مسلم حوزه نجف نیز تدریس داشت. از آن جا که درس علامه نائینی از تحقیق و دقت نظر ویژه‏ای برخوردار بود طولی نکشید بسیاری از فاضلان نیز درس تحقیقی و علمی نائینی را پسندیده و و در آن شرکت کردند.

با افزایش شاگردان درس از حجره به مسجد منتقل شد و حوزه درسی علامه نائینی با وسعتی که پیدا کرد پس از حوزه درس آخوند خراسانی مقام اوّل را یافت.

میرزای نائینی برای عموم طلاب دو درس فقه و اصول داشت که دوره درسِ خارج اصولش تقریبا نه سال طول می‏کشید. به علاوه تدریس مخصوصی برای شاگردان برگزیده خویش داشت که در آن جلسه، مشکلات علمی را طرح و رسیدگی می‏کرد.

درس مرحوم نائینی از اطلاعات گسترده و مباحث مفید و دسته بندی مناسبی برخوردار بود. همچنین علامه نائینی بسیار محققانه درس را ارائه می‏داد و مطالب علمی را در چارچوب اصطلاح برهان منطقی و فلسفی و در سطح بالایی مطرح می‏کرد، به گونه‏ای که برای همه شرکت کنندگان در خور درک و فهم نبوده است. از حوزه درس وی بیشتر کسانی می‏توانسته‏اند بهره برند که اندوخته علمی آنان در سطح عالی باشد و در فقه و اصول صاحب نظر باشند.

قبل از زمان علامه نگاشتن درس استاد در حوزه‏ها رایج نبود و اساتید نسبت به آن توجه نداشتند. اما نائینی به ضبط و نگارش درس و یادداشت برداری از مطالب علمی توجه ویژه داشت. بارها از شاگردان خود می‏خواست مطالب درس را بدون کم وکاست تقریر کنند از این رو بیشتر شاگردانش مطالب را با دقت هر چه تمام تر می‏نگاشتند.

← اما برخی از شاگردان این استاد مسلم فقه و اصول عبارتند از:

شیخ موسی خوانساری نجفی، شیخ محمد علی کاظمینی خراسانی، محمد تقی آملی، سید ابوالقاسم خوئی، سید مرتضی لنگرودی، آقا سید جمال الدین گلپایگانی، سید صدر الدین جزایری، شیخ حسین حلّی، شیخ ابراهیم کرباسی، میرزا محمد باقر زنجانی، سید حسن بجنوردی ، سید محمد هادی میلانی، سید محسن طباطبایی حکیم، سید محمد حجت کوهکمری، شیخ محمّد رضا طبسی نجفی و دیگر بزرگان.

** نائینی و مشروطیت:

در سال 1327 قمری، سلطنت استبدادی محمدعلی شاه با به توپ بستن مجلس به پایان عمر خود رسید و مشروطه‏ خواهان پس از فتح تهران حکومت را به دست گرفتند. اما با دخالت اجانب به جای بر سر کار آمدن دانشمندان اسلامی و اجرای احکام دین، فئودالها و غربزدگان و ایادی استکبار رهبری نهضت را به‏دست گرفتند و انقلابی را که علما با اهداف بلندی دنبال می‎کردند از مسیر اصلی‎اش منحرف ساختند و به جای آنکه دشمنان واقعی مشروطه کیفر کنند، شیخ فضل الله نوری را بر دار کردند.

اکثر علمای بزرگ نجف اشرف به این امید که خواهند توانست به آن نهضت محتوایی اسلامی ببخشند از آن پشتیبانی کردند، از جمله آن بزرگان آخوند خراسانی و علامه محمدحسین نایینی می‏باشند.

از شخصیت های بارزی که در عصر نهضت مشروطه‏ خواهی توانسته است تصویر روشنی از نظام حکومت مشروطه ارائه دهد آیت الله نایینی بود. ایشان کتاب تنبیه الامه را در انقلاب مشروطه در سال 1327قمری به زبان فارسی نگاشت که از سوی آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی مورد تأیید قرار گرفت. نایینی در این کتاب حاکمیت اسلام را با دلیل و برهان قاطع اثبات کرده و پرده از چهره حکومتهای استبدادی برداشته است و همچنین زندگی در زیر سلطه استبداد را مساوی با برده بودن اعلام می‏ کند.

معلوم نیست نائینی تألیف کتاب را چه زمانی آغاز کرده و چه موقع به پایان برده است؛ ولی بدون شک، کتاب را پس از مهاجرت به نجف و هم زمان با نهضت مشروطه تألیف کرده است و از آن جا که تاریخ تقریظ آیة الله خراسانی و آیة الله مازندرانی ربیع الاول سال 1327 است، می توان تا حدودی به تاریخ تألیف کتاب پی برد و این، دو سال قبل از ارتحال مرحوم آیة الله خراسانی و یک سال قبل از ترور مرحوم آیة الله بهبهانی به دست عوامل سید حسن تقی زاده بود.[با استفاده از فصل اول و دوم کتاب استبداد ستیزی به قلم توفیق السیف، ترجمه محمد نوری و حسنعلی نوری ها و محمد نصر و علی زاهدپور، نشر کانون پژوهش، اصفهان 1379]

← اهداف علما و رهبران روحانی نهضت مشروطه ایران از این قرار بود:

1. برپایی حکومت خدا

2. اجرای قوانین الهی

3. حفظ و پاسداری سنتهای الهی

4. حفظ جان و مال و ناموس مردم

در سال 1327 ق. سلطنت استبدادی محمدعلی شاه با به توپ بستن مجلس به پایان عمر خود رسید و مشروطه خواهان پس از فتح تهران حکومت را به دست گرفتند. اما با دخالت اجانب به جای بر سر کار آمدن دانشمندان اسلامی و اجرای احکام دین، فئودالها و غربزدگان و ایادی استکبار رهبری نهضت را به دست گرفتند و انقلابی را که علما با اهداف بلندی دنبال می‎کردند از مسیر اصلی‎اش منحرف ساختند و به جای آنکه دشمنان واقعی مشروطه کیفر کنند، شیخ فضل الله نوری را بر دار کردند.

اکثر علمای بزرگ نجف اشرف به این امید که خواهند توانست به آن نهضت محتوایی اسلامی ببخشند از آن پشتیبانی کردند؛ که در این میان نام آخوند خراسانی و میرزا محمدحسین نایینی نیز به چشم می‎خورد. مخالفان مشروطه برای مقابله با نهضت تلاش کرده، حتی میرزا را نیز هدف قرار دادند. در مقابل، روزنامه حبل المتین در دفاع از مشروطه و آیة الله نایینی چنین می‎نویسد:

«مردم نباید تحت تأثیر این بدگوییهای دشمنان مشروطه، نسبت به نایینی که خدمات او به مشروطه و اسلام فراموش ناشدنی است قرار گیرند.»[عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص157]

آیة الله نایینی در کنار آخوند خراسانی، در رهبری نهضت از اعتمادی کامل برخوردار بود و از نزدیکترین افراد به وی به شمار می‎رفت که در این باره یکی از نویسندگان می‎گوید:

«آشنایان به زندگی نایینی را باور بر آن است که نامبرده حتی متن تلگرافها و بیانیه‎های عمومی آخوند خراسانی (و دیگر رهبران نهضت)‌ را پیرامون انقلاب مشروطیت انشا می‎کرده است».[عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص157]

پس از آنکه آخوند خراسانی حکم به وجوب مبارزه با دیکتاتوری و خلع محمدعلی شاه داد، مردم مهیّای جهاد همراه با علما شدند آخوند نیز همگام با مردم و دیگر علما عازم حرکت به ایران گردید ولی در بامداد همان روزی که عازم ایران بود (1329 ق.) به مرگ ناگهانی و مرموز درگذشت و با در گذشت ایشان نهضت مشروطه، رو به ضعف گذارد.[نقش مجتهد فارس، محمدرضا رحمتی، ص 104؛ تاریخ نهضتهای دینی سیاسی معاصر، علی اصغر حلبی، ص 298]

البته رحلت آخوند خراسانی حرکت علما را به ایران تعطیل نکرد بلکه آنان بعد از توقف، چند هفته‎ای بعد در محرم 1330 ق به سوی کاظمین حرکت کردند؛ که یکی از آنها آیة الله نایینی بود. رهبران روحانی در شهر کاظمین هیأتی تشکیل دادند تا در اجرای هدف جنبش علما فعالیت کنند سرانجام فعالیت‎های انان باعث شد که آرامش به کشور ایران بازگردد.[عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص160]

** موضع نائینی در برابر رضاشاه:

زمانی که مشروطه روزهای تلخ خود را سپری می‌کرد، جنگ جهانی اول در جریان بود. این جنگ چه بسا خود نیز وضع وخیم و متزلزل مشروطه را وخیم‌تر نمود. بی‌طرفی ایران در این جنگ به رسمیت شناخته نشد و کشور به تصرف نیروهای اشغالگر درآمد. در چنین وضعیتی، دولت مرکزی کاملاً از هم پاشیده بود و ناامنی، هرج‌ومرج و بی‌ثباتی بر کشور حکم‌فرما بود. در این شرایط، رضاشاه توانست بر قدرت‌های محلی غلبه کرده و به قدرت برسد. بنابراین «پس از پایان دادن سردار سپه به سلطنت 140ساله‌ی قاجار، بسیاری از جمله آیت‌الله نائینی، تلگراف تبریک برای او فرستادند.»[حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت، ص194]

اتخاذ چنین عملی باعث گردید تا عده‌ای این‌گونه قضاوت کنند که «آقای نائینی دست‌کم در برهه‌ای از حیات سیاسی خویش، از مواضع خود برگشته و با رژیم‌های دیکتاتوری، به‌ویژه رژیم استبدادی رضاخان،همکاری داشته است.»[اسماعیلی، اسماعیل، «نائینی در برابر استبداد»، مجله‌ی حوزه، شماره‌ 76 و 77]

البته حمایت مرحوم نائینی از حکومت رضاشاه در ابتدای به قدرت رسیدنش، سخنی درست است، اما این موضوع از نظر عقلی نباید چندان عجیب باشد، زیرا اولاً که میرزای نائینی به‌خوبی این موضوع را می‌­دانست که در شرایطی که کشور مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفته و تمامیت ارضی و استقلال آن در خطر است، وجود یک قدرت که بتواند بر خوانین و قدرت‌های محلی غلبه کند، بهترین گزینه برای کشور است. در چنین وضعیتی، عملاً استقرار یک نظام مشروطه نه تنها ممکن نبود، بلکه چه بسا بدترین گزینه برای برگرداندن آرامش و ثبات به کشور بود. به همین دلیل بود که با آمدن رضاشاه آن‌ها راضی به نظر می‌رسیدند، زیرا رضاشاه به‌خوبی توانست قدرت مرکزی را متمرکز کند.

در ثانی بعد از اینکه رضاشاه به قدرت رسید، سعی کرد با زیرکی تمام، نظر و موافقت علما و روحانیون را به خود جلب کند تا از این طریق بتواند مشروعیت سیاسی و پایگاه اجتماعی به ‌دست آورد و «در این راه با توسل به سلاح تزویر و ریا و نیز تطمیع و رعب‌افکنی و زور در راه پیشبرد اهداف خود کوشید.»[شاهدی، مظفر، «صعود رضاخان و سقوط قاجار»، ماهنامه دوران، شماره‌ 12]

آیت‌الله نائینی در ابتدای روی کار آمدن رضاشاه از او حمایتی روشن نموده بود، اما پس از آشکار شدن سیاست‌های ضداسلامی رضاشاه و نیز رفتار مستبدانه‌ی او، شیوه‌ی معتدل را در پیش گرفت و وقتی به ماهیت واقعی رضاشاه پی برد، با بسیاری از اقدامات او نظیر کشف حجاب، رواج فحشا و منکرات و... مخالفت کرد.

برای نمونه، به دیدار علما و روحانیون می‌رفت، در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کرد، به مجالس روضه می‌رفت، خود را فردی دین‌دار و عاشق اهل‌بیت جلوه می‌داد و به‌طور کلی، «با تزویر و ریا خود را به مراجع مذهبی نزدیک می‌کرد، ولی پس از سلطنت رسیدن همان کاری را کرد که عبدالملک مروان اموی کرد...»[همان] وی علاوه بر مبارزه با شعائر مذهبی و برچیدن بساط نظام مشروطه، چنان استبداد بلامنازع خود را بر مردم اعمال کرد که بدون اغراق، چندین برابر از استبداد‌ پادشاهان قاجار نیز بدتر بود.

به همین دلیل، آیت‌الله نائینی پس از آشکار شدن سیاست‌های ضداسلامی رضاشاه و نیز رفتار مستبدانه‌ی او، شیوه‌ی معتدل را در پیش گرفت و وقتی به ماهیت واقعی رضاشاه پی برد، با بسیاری از اقدامات او، نظیر کشف حجاب، رواج فحشا و منکرات و... مخالفت کرد. «از جمله شواهدی که حاکی از تیرگی روابط میان آیت‌الله نائینی و رضاشاه است، حمایت مرحوم نائینی از انجمن‌های تبلیغی حجت‌الاسلام سید ابوالحسن طالقانی والد محترم آیت‌الله سید محمود طالقانی برای مقابله با جریان‌ها و سیاست‌های فرهنگی حاکم در زمان رضاشاه بود.»[ذبیح‌زاده، علی‌نقی، «مواضع آیت‌الله نائینی در جریان مشروطیت و حوادث پس از آن»، فصلنامه‌ی معرفت، شماره‌ی 52، ص 110] و در مقابل، زمانی که آیت‌الله نائینی در سال 1307 درگذشت، «رژیم نیز از وی تجلیل نکرد و حتی از مخابره‌ی تلگراف‌های علمای نجف و کربلا مبنی بر انعقاد مجالس ترحیم برای او جلوگیری کرد و انعقاد مجالس ترحیم نائینی در اصفهان و نطنز ممنوع اعلام شد.»[بصیرت‌منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه، مؤسسه‌ی چاپ و نشر عروج، ص 225 و 226]

** آثار و تألیفات:

علامه نائینی علاوه بر تواناییهای علمی در ادبیات عرب و فارسی نیز به جد از اساتید بزرگ محسوب می‏شده است، به گونه‏ای که در درست نویسی در حد وسواس تلاش کرده است و شاید به خاطر همین پرهیز از اشتباه ادبی و سستی در نثر برخی از آثارش را نخواسته به چاپ برسد.

← اما برخی از تالیفات این فقیه و اصول بزرگ عبارتند از:

حاشیه بر عروة الوثقی، وسیلة النجاة رساله عملیه به زبان فارسی، تنبیه الامه و تنزیه الملّة که این کتاب را برای روشن کردن مشروع بودن مشروطیت و دفاع از آن در برابر استبدادپیشگان نگاشته است. رساله‏های فقهی و اصولی درباره خلل نماز، لباس مشکوک، نفی ضرر، در باب تزاحم، در شرط متأخر، در تعبدی و توصلی، در ترتب، در معانی حرفیه و کتب دیگر.

** غروب خورشید:

سرانجام استاد فقها و مجتهدان عصر، آیة الله العظمی میرزا محمدحسین نایینی پس از عمری تلاش و خدمت در پرورش شاگردان گرانمایه و تعالی اسلام و مسلمین در ۲۶ جمادی الاولی سال ۱۳۵۵ ق. ندای حق را لبیک گفت و به جوار رحمت ایزدی پیوست.

پیکر مطهر او در نجف اشرف با شکوه خاصی تشییع گردید و پس از اقامه نماز به وسیله آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی، در کنار حرم مطهر حضرت علی(ع) به خاک سپرده شد.

** سخن پایانی:

بررسی اندیشه ها و آرای سیاسی و اجتماعی میرزای نائینی مجال وسیع تری می طلبد. وی با آموزش نظامی و تعلمیات جدید آموزشی برای نونهالان موافق بود. بعدها که در مدارس به دیانت کودکان خدشه وارد می شد تعلیم در مدارس را تحریم نمود. عدم تفکیک بین شرایط زمانه باعث شده برخی اتهام تناقض رفتاری و عملی را در چندین زمینه به میرزای نائینی وارد کنند. میرزا به حقوق اقلیت ها در جامعه اسلامی اعتقاد تام داشت. به اتحاد ملل اسلامی و وحدت مذاهب اسلامی مانند اساتیدش عقیده مند بود. او مهمترین عامل عقبگرد جامعه را ظلم و استبداد و اصلی ترین شاخصه رشد جامعه را عدالت و برابری می دانست و در راه تحقق این آرمان و رفع ظلم و استبداد و ستم و نفوذ استعمار غرب تلاش بسیار نمود. تلاشی که قبل از نهضت تنباکو توسط وی آغاز شد و نیم قرن به طول انجامید و پس از رحلت وی توسط شاگردانش ادامه یافت.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر