زنگان-کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

ارسال مطلب
مهرزنجان
حرف تو

بسیج و بصیرت

سیب

----- شما در زنگان هستید zanghan.ir -----

زنگان جایی برای نخبگان وبلاگ نویسان "زنجانی"

تیتر بزنید جایزه بگیرید
 تیتر بزنید جایزه بگیرید
آخرین نظرات
معرفی کتاب
 معرفی کتاب
پیوندهای روزانه
پیوندها
 مصاحبه با وبلاگ نویسان

کرامت انسانی؛ حلقۀ مفقودۀ حکومت ها

کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان | چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۲۹ ق.ظ

وبلاگ آپاندیس قلم نوشت

[تأملی کوتاه بر جایگاه انسانی در حکومت علوی

مصطفی سلیمانی*** اشاره:

انسان دوستی و مفاهیم مرتبط با آن، از جمله مباحثی است که در طول تاریخ بشر، مورد توجه بوده و از اهمّیت ویژه‌ای در روابط انسانی برخوردار است. مفهوم انسان دوستی و مسائل مرتبط با آن، بار‌ها از سوی صاحب‌ نظران و اندیشمندان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.


البته این مفهوم، از گستره معنایی وسیعی برخوردار است و بحث و بررسی تمامی مسائل مربوط به آن، از این نوشتۀ کوتاه خارج است. اما از جمله مباحثی که مستقیماً به مفهوم انسان دوستی مربوط است و در حقیقت زیرمجموعه آن قرار می‌ گیرد، مسئله نحوه تعامل حکومت با مردم و حفظ کرامت و جایگاه انسانی شهروندان جامعه توسّط دولتمردان می‌باشد. 
مقالة حاضر به بررسی این امر مهم در سیره پرداخته و تلاش می‌کند برخی اصول انسان دوستی را که دولتمردان، ملزم به رعایت آن در قبال مردم هستند، از دیدگاه امام علی(ع) مورد بررسی قرار دهد.
جلوه های کرامت انسانی از بسیاری از سخنان گهربار مولای متقیان می ‌درخشد. آن حضرت به کرامت ذاتی انسان‌ها باور داشت و بر اساس کرامت انسان، با مردم رفتار می‌ کرد. همچنین بر این باور بود که حکومت مبتنی بر کرامت انسانی نمی ‌تواند اخلاق و اصول آن را در برخورد با مردم زیر پا نهد. امام علی علیه السلام یکایک جلوه‌ های کرامت انسان را تبیین می‌ کند تا مردم و زمامداران از آن سرمشق بگیرند.


*** واژه کرامت و مفهوم آن:
1- مفهوم کرامت انسانی:


کرامت در فارسی به معنای بزرگی ورزیدن وبزرگواری و بخشندگی است و در لغت عرب برگرفته از ریشه «کرم» بوده و بر بزرگواری، شرافت و نفاست شیء دلالت می‌ کند که به معنای امر خارق العاده و معجزه و یا عزت، شرافت، احترام و بزرگی به کار می رود، که قطعا معنای دوم که مختص انبیا و اولیای الهی نیست و یکی از اوصاف انسانی است، مد نظر می باشد. 
این واژه در مقابل لفظ «هوان» و «لؤم»؛ به معنای پستی و ذلت قرار دارد. 
نکته مهم این است که احترام به آزادی و کرامت انسان، حاصل رشد شعور اجتماعی و وجدان انسان ‌هاست.
عزت و کرامت انسانی، در عرصه سیاسی- اجتماعی نمود بارزی دارد که عبارت است از بهره مندی از حقوق بشر آزاد و برابر، برای پیگیری سعادت و کمال خویش و رهایی از اسارت دیگران؛ این سعادت در مدینه فاضله حاصل شده و عضویت در چنین مدینه ای حقوق و وظایفی را برای افراد فراهم می آورد که از آن تعبیر به حق شهروندی می شود.
بدین‌ ترتیب، کرامت انسانی در اندیشه اسلامی و آموزه و حکومت علوی خاستگاهی الهی دارد؛ انسان نه بر محور انسان‌ مداری، بلکه بر مدار خدامداری به کرامت و بزرگواری می ‌رسد و میان افزایش تقرّب به درگاه الهی و مماثلت با آن و افزایش کرامت‌ های انسانی رابطه مستقیمی وجود دارد.


2- قرآن و کرامت انسانی:
انسان، به عنوان برترین مخلوق الهی، دارای کرامت ویژه نسبت به دیگر موجودات است. خدای متعال، در بزرگداشت و برتری این مخلوق فرموده است:
«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً» ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آن ها روزی دادیم و آن ها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‌ایم برتری بخشیدیم.
مظهر کرامت انسان، دارا بودن روحی خدایی است: «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» این سخن، جلوه کرامت الهی و مظهر و نمود عقل و برتری انسان است.
به سبب دارا بودن این کرامت‌ ها، انسان به مقام خلافت الهی رسیده و گوی سبقت را از دیگران ربوده است:
«وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» 
جلوۀ دیگر تکریم الهی نسبت به انسان، آن است که او را بر دیگران بزرگی بخشید و به مقام شناخت و دانش الهی رساند: 
«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا» مقامی که حتی فرشتگان نیز فاقد آن بودند.
و در نهایت به سبب دارا بودن این ویژگی‌ها و خصوصیات بود که انسان مسجود ملائک قرار گرفت:
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ»
امام علی(ع) با اشاره به این واقعه، سجده بر آدم را سبب گرامیداشت مقام انسان می‌شمارد:
«واستأدی الله سبحانه الملائکه ودیعته لدیهم وعهد وصیته إلیهم فی الإذعان بالسجود له والخشوع لتکرمته فقال سبحانه: اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ»  خداوند از فرشتگان خواست که ودیعه الهی و پیمان او را با سجود بر انسان و قبول کرامت و بزرگی او ادا کنند. آن جا که فرموده است: بر آدم سجده کنید و آنان هم سجده کردند مگر ابلیس.[سیدمحمد کاظم طباطبایی، اصول و مبانی کرامت انسان، ج3، ص58]


*** امیر مومنان و کرامت انسان:
باید توجه داشت که کرامت ذاتی انسان، هدیه الهی بر جامعه بشری است. این کرامت آغازین، فراتر از شاخصه‌ های بزرگی و بزرگ زادگی متداول است که در مقابل دیدگان مردم قرار می ‌گیرد. این والایی مربوط به جنسیت، دین، مذهب، قوم، ملیت، نژاد و فرهنگ خاصی نیست.
نمودهای ارج نهادن این کرامت در سخن و سیرۀ امام علی(ع) فراوان به چشم می‌آید. برخی نمونه‌ های شاخص این ارج گزاری را در ادامه می ‌آوریم:


1- انتقادپذیری حاکمان و دولتمردان:
پدید آوردن فضای خفقان و ترس و ارعاب در سیره امام علی علیه السلام جایی ندارد. ایشان همواره همگان را تشویق می کرد تا در احقاق حق خود، هیچ گونه ترس و واهمه ای نداشته باشند. در نگاه امام، باید به مردم باوراند که می توانند آزادانه سخن بگویند تا باب انتقاد و سازندگی باز بماند. آن حضرت خوب می دانست که مردم با سخن گفتن و انتقاد کردن، افزون بر بهره گرفتن از حق مسلّم سیاسی - اجتماعی خود، و دست یافتن به احساس آرامش و تخلیه روانی، زمینه رفتارهای ناهنجار اجتماعی را نیز برمی چینند. در این صورت، ارتباط تنگاتنگ و دوستانه ای میان دولتمردان و مردم برقرار خواهد شد. امام علی علیه السلام در بخشی از نامه خود به مالک اشتر می فرماید:
«پاره ای از وقت خویش را برای آنان که با تو سخنی دارند، قرار بده و در یک مجلس عمومی، به حرف های آنان گوش فراده. برای خداوند فروتن باش. لشکریان و نیروهای نظامی و انتظامی را از آنان دور کن تا سخن گوی آنها بدون هیچ ترس و نگرانی و گرفتگی زبان، با تو سخن بگوید.»
در نگاه امام، اگر مردم و حکومت دینی به حقوق خود آشنا باشند، زمینه تحقق عدالت اجتماعی به وجود می آید. تنها در حکومت استبدادی است که حق به صورت یک جانبه تعریف می شود و برای مردم نقشی جز فرمانبرداری انگاشته نمی شود. این در حالی است که در حکومت اسلامی، مردم و حکومت از حقوق متقابل برخوردارند. 
این مطلب در سخنان امام علی علیه السلام فراوان به چشم می خورد، آنجا که می فرماید:
«مصالح مردم آن گاه سر و سامان می یابد که دولتمردان و حاکمان شایسته ای داشته باشند و متقابلاً وضعیت حاکمان زمانی ثبات می یابد که مردم از عزم ملی و دینی توان مند برخوردار باشند.»
تنها در چنین چشم اندازی از حکومت دینی است که سعادت و سلامت همگانی فراهم می آید. در مقابل، اگر هم دلی و صمیمیت و ایفای حقوق متقابل از جامعه دینی رخت بربندد و میان مردم و مسئولان، فاصله های آن چنانی پدید آید و منافع و مصالح اجتماعی نادیده گرفته شود، جامعه ای با ثبات، پیشرفته و مورد اعتماد نخواهیم داشت.[امین عبداللهی، کارگزاران مسئول و پاسخ گو در حکومت علوی، مجله گنجینه، ص93]
توجه به این نکته که رفتار راس هرم قدرت، اثری نمودار در زیر مجموعه‌ها برجا می‌گذارد به بسیاری از حکایات زمان کوتاه حکومت ایشان معنا می‌ دهد و طعم شیرینی از آن در مذاق خواننده امروز ایجاد می ‌کند. 
به عنوان نمونه می‌توان به واکنشی که امام(ع) به یکی از قضات منصوب خود نشان دادند، اشاره کرد. 
ابوالاسود دئلی نامی ‌آشنا برای پژوهندگان است، او از جانب امیرالمومنین(ع) عهده دار قضاوت شده بود. پس از مدتی امام (ع) او را از مقامش عزل کردند. او با این سوال که چرا مرا عزل کردید و آیا من خیانت و جنایتی کرده بودم، نزد ایشان آمد. پاسخ امام علیه السلام این بود: دیدم صدایت را بر شخص محکوم بلند کرده‌ای.[مستدرک الوسایل، ج3، ص197]


2- رعایت مقام و بزرگداشت انسان:
بزرگداشت این مقام ویژه که برگرفته از انسانیت انسان است، در سخن و سیرۀ امام علی(ع) مورد توجه می ‌باشد. در این میدان، جنسیت، دین و مذهب و سایر فضایل انسانی مطرح نمی‌باشد.
آن هنگام که امام علی(ع) با مردی غیر مسلمان، از روی اتفاق همراه می‌شود، با او به گرمی رفتار کرده و او را تکریم می‌کند. نهایت ابراز بزرگداشت مقام انسانی همسفر، آن گاه جلوه ‌گر می‌ گردد که مسیر هدف این دو مسافر همراه، از یکدیگر جدا می‌ گردد. امام علی(ع) مسیر مورد نظر خویش را فرو گزارده و در مسیر همسفر خویش گام برمی‌ دارد. این حرکت امام(ع) موجب تعجب و حیرت همسفر غیر مسلمان امیرالمؤمنین(ع) می‌گردد و امام(ع) در پاسخ، این شیوه را حق همراهی و مصاحبت می ‌شمارد .
رعایت مقام و کرامت انسانی، در نامه امام علی(ع) به مالک اشتر، چشمگیر می باشد:
قلب خود را سرشار از رحمت و محبت نسبت به مردم ساز و همچون حیوان درنده نسبت بدانان مباش؛ زیرا آنان یا برادران دینی تو هستند و یا انسان هایی همچون تو .
بنابراین همۀ انسان‌ ها شایسته تکریم، بزرگداشت، محبت و دلسوزی هستند؛ چون ویژگی «نظیر لک فی الخلق» شامل آنان می‌ گردد. بسیاری از نمونه‌ های تکریم انسان به ویژه تهیدستان در نامه حضرت به مالک اشتر، به عنوان والی مصر، مورد اشاره قرار گرفته است.
آن هنگام که به حضرت خبر می ‌دهند که غارتگران سپاه معاویه بر مردم هجوم برده و زیورآلات زنان را با خفت و خواری از آنان گرفته اند، برمی آشوبد و آن گونه سخن می گوید که خواننده از دیدن روح بلند و حساس ایشان در مواجهه با این حادثه در عجب می ماند.
«و لقد بلغنی أنّ الرجل منهم کان یدخل علی المرأه المسلمة والاُخری المعاهده فینتزع حجلها وقلبها وقلائدها ورعثها... فلو أنّ امرأً مسلماً مات من بعد هذا أسفاً ما کان ملوماً بل کان به عندی جدیراً»؛  به من خبر رسیده است که یکی از آن (غارتگران)، بر زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان وارد شده و زیور آلات آنان را از تن آنان بیرون آورده و برده است... اگر به سبب این حادثه و ناراحتی حاصل از آن، مسلمانی بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من کاری سزاوار و در خور است.
این سخن، نمونۀ زیبای ارزش انسان و گرامیداشت مقام او، از منظر امام علی(ع) است.
نکته مهم این سخن آن است که: 
امام علی(ع) دین و مذهب را در این حادثه دخالت نداده و تعدی به اقشار مظلوم و ستمدیده‌ای را که در نظام اسلامی زندگی می‌کنند، ناپسند دانسته است.
از این رو زن مسلمان و غیر مسلمان را در کنار هم یاد کرده و بین آنان تمایزی قائل نشده است. 
امام خمینی(ره)، این سخن و برخورد امام علی(ع) را زیبا شمرده و از آن یاد کرده است.
توجه به کرامت ذاتی انسان، فارغ از جنسیت، قومیت و حتی دین، در سخن و عمل امام خمینی(ره) نیز مشهود است.
ایشان در سخنانی خطاب به زنان، کرامت انسانی بدون نگرش به جنسیت را یادآوری کرده و فرموده است:
«خداوند شما را با کرامت خلق کرده است. آزاد خلق کرده است.»[صحیفه امام، ج6، ص301]
و در جای دیگر حتی تفاوت‌های قومی و دینی را نیز نادیده گرفته است:
«مبارک باد بر شما! روزی که در آن، تمام اقشار ملت به حقوق خود می‌رسند، فرقی بین زن و مرد و اقلیت‌های مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست.
مبارک باد شما را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ، مطرح نیست. همه برادر و برابرند. فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است.»[صحیفه امام، ج6، ص452]


3- رفاه و معیشت همگانی:
هدف نظام اسلامی این است که با اقتصادی معقول و متوازن و معتدل، زمینه تأمین زندگی توده مردم را به همراه امنیت، رفاه نسبی و کرامت فراهم آورد. در چنین نظامی، برای طبقه بندی اجتماعی و شکاف عمیق معیشتی، جایگاهی وجود ندارد و جایی برای دسته بندی اقلیت برخوردار و اکثریت محروم نیست.
امام علی علیه السلام با معضل اجتماعی - اقتصادی شکاف طبقاتی به شدت مبارزه می کرد و سامان دهی وضعیت آشفته بیت المال، از مهم ترین برنامه های اقتصادی ایشان بود. ایشان با قاطعیت کامل به این کار پرداخت و بدون هیچ ملاحظه سیاسی و گروهی، اموال بخشیده شده و به تاراج رفته را جمع آوری کرد و اعلام فرمود:
«به خدا سوگند، اگر اموالی را که عثمان به دیگران، به ناحق بخشیده است، مهریه زنان شده باشد یا با آنها، کنیزکانی به تملک درآمده باشند، آنها را به بیت المال مسلمانان باز خواهم گرداند؛ زیرا بستر عدالت گسترده است. اگر کسی نتواند آن را برتابد، به یقین، ستم را نمی تواند تحمل کند.»[امین عبداللهی، کارگزاران مسئول و پاسخ گو در حکومت علوی، مجله گنجینه، ص93]
در جامعۀ علوی، تمام مردم حق برخورداری از زندگی آبرومندانه و مطابق با شأن خویش را دارا هستند. آنان شایستگی استفاده از نعمت های الهی را دارند. 
توصیف امام(ع) نسبت به کوفه و برخورداری آنان از نعمت های الهی، شنیدنی است:
«ما أصبح بالکوفة أحدٌ إلّا ناعماً، إن أدناهم منزلة یأکل من البرّ ویجلس فی الظلّ ویشرب من ماء الفرات.» 
همه مردم کوفه برخوردار از نعمت هستند. پایین ‌دست‌ترین آنان نان گندم می‌خورد و در سایه زیست می‌کند و آب فرات می‌آشامد.
سخن امام(ع) ناظر به وضعیت مردم در دیگر نقاط عراق و عربستان است. آنان حداقل زندگی را دارا نبودند. امام علی(ع) کوفه را می‌ستاید که جایگاهی مناسب و شایسته برای انسان است و او را به خواری دچار نمی‌ کند.
در گزارشی دیگر آمده است:
آن گاه که امام(ع) مردی را مشاهده می‌کند که از آبروی خویش گذشته و دست طلب به سوی دیگران دراز کرده است، بر می ‌آشوبد و سبب انجام این کار را جویا می ‌شود. اطرافیان پاسخ می‌دهند: او مردی مسیحی است (و مسلمان نیست؛ تا دیگران او را از زیر بار منت گدایی بیرون آورند) امام(ع) در پاسخ می‌فرماید: او را(تا زمانی که قدرت داشت) به کار گماردید و آنگاه که پیر و عاجز گشته، رهایش کرده‌اید؟ آنگاه امر فرمود تا از بیت المال زندگی او را تأمین کنند.[وسایل الشیعه، ج11، ص49]
اظهار تعجب امام علی(ع) نسبت به تکدی‌ گری یک شخص و ابراز آن با جمله «ما هذا» نشانگر آن است که در جامعه علوی، هیچ کس کرامت انسانی خویش را زیر پا نمی ‌نهد تا از دیگران گدایی کند.
امام(ع) حتی یک مورد تکدی گری را نیز ناپسند می‌ شمارد؛ زیرا نظام اسلامی وظیفه دارد زندگی اولیه و متعارف تمامی افراد را به گونه ‌ای آماده سازد تا آنان بدون هیچ خفت، ذلت و حقارتی، زندگی در خور شأن خویش داشته باشند.
این نوع رفتار نه شعارگونه است؛ بلکه امام (ع) در سفر به مدائن که آن روزها جزئی از ایران شمرده می‌شد، چنین واکنشی به مردمی‌که با خوی سلطنت رشد یافته‌اند بروز می‌دهند و یکی از تفاوت‌های آشکار حکومت علوی و سلطنت دنیوی را به نمایش می‌گذارند، تفاوتی که بر اساس نوع نگرش به انسان شکل پذیرفته و زیباترین نمود آن در حکومت این خلیفه پیامبر(ص) سامان یافته است. 
در نظر این حاکم اسلامی‌دستگیری از محتاج در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد و حفظ کرامت او بسیار مهم تر است تا جایی که به نیازمندی که حیا می‌کرد، خواسته‌اش را به زبان آورد، فرمود: خواسته‌ات را بر زمین و روی خاک بنگار تا من ذلت درخواست کردن را درچهره‌ات نبینم.[بحارالانوار، ج41، ص69]


4- پاسداشت حقوق و کرامت اقشار پایین ‌دست:
در منطق امام علی علیه السلام ، مردم، صاحبان حق و حاکمیت هستند و پاسداری از حرمت انسانی - اعم از مسلمان و غیر مسلمان - بر حکومت امری بایسته و ضروری است. چنانچه اداره امور مردم درست صورت پذیرد، رضایت خدا و خلق را به همراه خواهد داشت.
بزرگداشت انسان، وابسته به روح انسانی است که در وجود انسان جاری است. مقام و موقعیت اجتماعی، ثروت‌ اندوزی و برخورداری از بنیۀ مالی، شرافت نسبی و... هیچ یک موجب نمی شود که شخصیت انسانی دیگران در نظر گرفته نشود.
امام خمینی(ره) در سخنی، خطاب به معلولین جسمی، به زیبایی بر این نکته تأکید کرده و بزرگی روح آنان را نمایان کرده اند:
«دعا کنید که شما جامعه معلولین جسمی، معلولین روحی نباشید. اگر روح شما سالم باشد... چه باک که دست یا پای انسان معلول باشد. دست و پای انسان، مناط انسانیت نیست. این قشر است. لب انسان، روح انسان است.... انسان به روح، انسان است.»[صحیفه امام، ج۶، ص۲۴۶]
از این منظر، رعایت کرامت اشخاصی که برخی از ویژگی‌های بزرگداشت عرفی را ندارند، اهمیت فراوانی می‌یابد. سخن امام علی(ع) در مواجهه با تهیدستان و اقشار پایین دست جامعه، از این منظر مورد توجه است.
در نامۀ 53 نهج البلاغه آمده است:
«خدا را دربارۀ طبقات فرودست، در نظر گیر؛ آنان که راه چاره ندارند. مستمندان، نیازمندان، تهیدستان و ازکارافتادگان. همانا در این طبقه کسانی هستند که دست سؤال دارند و افرادی هم هستند که بدون پرسش باید به آنان بخشش شود. بنابراین، بدانچه خداوند در مورد آنان به تو دستور داده، عمل نما؛ قسمتی از بیت‌المال و قسمتی از غلات هر سرزمین را به آنان اختصاص بده...؛ زیرا این گروه از مردم بیشتر شایسته توجه و احقاق حق هستند... و دربارۀ یتیمان و از کار‌افتادگان، بررسی و دقت کن... و برای حاجتمندان وقت خاص مقرر کن که به نیاز آنان شخصاً رسیدگی کنی. مجلس عمومی و همگانی برای آنان تشکیل ده و به خاطر خداوند؛ آفریدگار خود، برای آنان تواضع کن و لشکریان و محافظان و پاسبانان را از این مجلس دور ساز تا هر کس به صراحت و بدون ترس و لکنت زبان با تو سخن بگوید.»[سیدمحمد کاظم طباطبایی، اصول و مبانی کرامت انسان، ج3، ص132]


*** واپسین کلام:
1- با توجه به جلوه‌ های کرامت انسانی می‌ توان دریافت که در این دنیا زندگی بدون کرامت و شرافت نه تنها زندگی نیست، از زندگی حیوانی نیز پست‌ تر خواهد بود. همچنین اگر انسان بدون کرامت و شرافت زندگی کند، به جهت داشتن نیروها و استعدادهای گوناگون می ‌تواند به تباهی و نابودی کرامت و شرافت همه انسان‌ ها اقدام کند و برای پر کردن ظرف خودخواهی هایش همه را به خاک و خون بکشد. در مجموع، دور از واقعیت نیست که وجود کرامت انسانی را در اخلاقی کردن سیاست حکومت علوی، نشان گر پیوند زیبایی اخلاق و سیاست یا آرمان و واقعیت بدانیم. در زمینه پیوند اخلاق و سیاست و نهادن سیاست بر پایه اخلاق، حضرت علی علیه‌ السلام اخلاق سیاسی خود را به گونه ‌ای رقم زد که آرمان با واقعیت گره بخورد.
2- در واقع، حق ‌طلبی امیرمومنان علی علیه‌ السلام در کنار عدالت محوری ‌اش و ابزارانگاری قدرت بدون استفاده نادرست از آن برای رسیدن به حق و عدالت، سه پایه اساسی بنای اخلاقی او را شکل داد. 
همچنین، تقوا در قالب فردی و گروهی، همراه با توجه به جلوه‌های کرامت انسانی سبب شد تا مولای متقیان به مردم گرایی در حکومت روی آورد و پایه‌های دیگری از نظام اخلاقی ـ سیاسی خود را بسازد. 
همچنان که تأکید امام بر صلح مداری و غافل نماندن از نمایش صلح در کنار پای بندی به پیمان‌های سه گانه، بنای این نظام را محکم ‌تر می‌ ساخت. در نهایت، مصلحت سنجی حضرت علی علیه ‌السلام در جامعه علوی، پایه‌های این بنا را کامل کرد تا بنای نظام اخلاقی ـ سیاسی حضرت استوار شود.
3- بدون مبالغه، دیدگاههای والا و جامع امام(ع) فراتر از مرزهای زمانی و مکان و جهان شمول بوده و ترسیم کننده الگویی عالمگیر برای حکومت است و می توان آن را ارزشمندترین میراث فکری بشر در این باب به حساب آورد. مهمترین نظریه پردازیها در باب آرمانهای حکومت، در آرای حضرت به چشم می خورد، ضمن آنکه سمت و سوی معنوی این آرمانها، وجه برتری آن نسبت به سایر آرا و آرمانهای مشابه است. امید است با توضیح و تبیین بیشتر این مقاصد، شاهد تحقق آنها در عرصه داخلی و سایر نظام های سیاسی باشیم.

  • کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان

واژه کرامت و مفهوم آن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
صفحه اصلی
درباره ما
تماس با ما
ثبت وبلاگ
گلدون وبلاگی
ارسال مطلب
فا تولز ، ابزار رایگان وبمستر