سعودمقتدرانه تیم ملی کشورمان را به جام جهانی تبریک عرض می کنیم

بدون شرح . . .

وبلاگ های مرکزی در استان‌ها

مردم چی میگن!!؟

اخلاق وحیانی نوشت . . .

وقتی سری به دوستان در فضای مجازی زده بودم متوجه سایت شکیل رفیق ارجمندم شدم که انصافا مطالب ارزنده ای هم داشت. این مطلب توانست  مرا به خود جذب کند...با خود گفتم شاید دوستان نیز با خواندن آن ریشه بسیاری از مشکلات را بشناسند...

یاد این روایت افتادم

قال الحسین علیه السلام: مَن طَلَبَ رِضَی الناسِ بِسَخَطَ اللهِ وَکَّلَهُ اللهُ إلی الناسِ؛

بحارالانوار، ج78، ص126

کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند شود، خداوند او را به مردم وا می گذارد.

شما هم بعد از خواندن نظر بدهید...

می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی؛ پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! مادرم گفت: چرا؟... پدر بزرگم گفت: مردم چی میگن؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چی میگن؟!...

درود بر پدر خودمان!

بنده نامه نوشت:

این تبلیغات بازرگانی  هم چیز عجیبیست! آنقدر روی مغزت کار میکند که آخر خسته شوی و بگویی: بابا اگر بخواهیم کالا را نخریم چه کسی را باید ببینیم!!!( این هم خودش تاکتیکی ست!!! )) یکی از آن سوهان روحها این تبلیغات کرم حلزون هست.همان که چند دقیقه در هر روز عمرت را تلف میکند!! وسطهای تبلیغات مردی را نشان می دهد که از چروک صورت خود ناراحت بوده !!! و با استفاده از این کرم رنگ رخسارش تغییر می کند !وبسیار ذوق زده می شود!

کوچکتر که بودیم خیلی طرفداره کرم و نرم کننده پوست و... نبودیم( دلیلمان هم این بود که این وسایل  مال جماعت نسوان هست!!!) .همینطور کارایی و سخت کوشی مردها را در چین جبینشان و ضمختی دستشان که حاصل سالها رنج و کارشان بود می دیدیم. پدرمان که از کار می آمد آنقدر خورشید بدنشان را سوزانده بود که صدها نرم کننده هم اگر میزدیم مطمئنا نرم و خوب نمی شد! .بعد از این که به منزل می آمد خستگی را از تمام نگاهش می فهمیدی ! و می بایست لیوان آبی میدادیم تا دهان خشکش کمی مرطوب شود و صحبت کند! خب ! عادت کرده بود.

این آقا هم که زحمت تبلیغ کرم را برعهده دارند ظاهرا نمایشگر آن دسته دوستان پشت میز نشین!!! هستند که هیچ نور خورشید را ندیده اند و هیچ تحملش را ندارند!  به نظرتان در شرایطی که جامعه نیازمند فرهنگسازی برای کارهای دستی و غیر میزنشینی میباشد، صحیح است که به فکر این باشیم که صورت مردان ( به مانند زنان) باشد ! و خدای نکرده چروکی برندارد!!! چه اشکالی دارد که عرق جبین مرد و خستگی او در ظاهرش باشد! چرا فرهنگی را تولید میکنیم که حتی از نظر منزلت اجتماعی هم آنهایی که در ادارات و ...کار میکنند بالاتر و باکلاس تر ! به نظر برسند! آیا مردی و شرافت به آن است که هیچ گرد و غباری از کار بر روی لباس انسان ننشیند؟!و حتی ظاهر او در کار با مهمانی فرق نداشته باشد؟!!

---

* البته لطفا مطلب را در راستای تخریب دوستان دولتی و اداری فرض نفرمایید و نخوانید!!!

در خواست ثبت وبلاگ

کلیه وبلاگ نویسان استان زنجان می توانند با عضویت در کانون به آدرس zanghan.ir  مطالب خود را جهت انتشار در دنیای وب به ما ارسال کنند.

برای ثبت وبلاگ خود از طریق فرم زیر اقدام کنید.

ارسال آدرس وبلاگ و نام استان ضروری است.

دعوت به همکاری

*کانون  وبلاگ نویسان جوان زنجان در نظر دارد در کلیه شهرستانهای زنجان واقشار مختلف جامعه نماینده وبلاگی داشته باشد،از کلیه وبلاگ نویسان فعال که تمایل به همکاری دارند در خواست می شود برای اعلام آمادگی جهت همکاری با ما تماس بگیرند.
*شما می توانید وبلاگ خود را به عنوان وبلاگ مرکزیشهرستان ویا قشر منطقه ی خاص به ما معرفی کنید.

اگر مدیر وبلاگ هستید و درزنجان فعالیت می کنید و نام وبلاگ شما در پیوندهای کانون وبلاگ نویسان جوان زنجان
 نیست ، به ما اطلاع دهید تا شما هم عضو خانواده بزرگ وبلاگی این استان شوید